سینماسینما، کیوان کثیریان
ستاره بازی/ مهاجران پریشان
فیلمی درباره مشکلات مهاجران ایرانی با تمرکز بر گرفتاریها، تشویشها و پریشانیهای یک دختر جوان و خانوادهاش. فیلم که بر اساس داستانی واقعی ساخته شده، از شناخت علیمردانی نسبت به جغرافیا و موضوعی که درباره آن فیلم میسازد خبر میدهد. بازی ملیسا ذاکری و پروداکشن حرفهای از جمله امتیازات فیلم است. گرچه همراهی پرحجم فیلم با بازیگر اول، مجالی برای پرداخت شدن سایر شخصیتها، روابط و خرده داستانها باقی نگذاشتهاست. علاوه بر آن، رفت و برگشتهای زمانی، گیج کننده به نظر میرسد و قصهای که لاغرتر و کم افت و خیزتر از اندازه لازم است، در دقایقی فیلم را کسالتبار میکند. حضور مایکل مدسن بازیگر آمریکایی در این فیلم جالب توجه است. ستاره بازی فیلم قابل قبولی است ولی همچنان کوچه بینام در کارنامه علیمردانی در صدر جای دارد.
روزی روزگاری آبادان/ جسور
نخستین فیلم حمیدرضا آذرنگ در مقام کارگردان حاوی یک ایده آوانگارد است. جسارت آذرنگ در انتخاب این سوژه ستودنی است. فیلمنامه از روی یک نمایشنامه نوشته خود آذرنگ اقتباس شده.
فیلم روی لبه تیغ حرکت میکند. قطعا آذرنگ با اجرای این ایده فراواقعی در دل زندگی روزمره یک خانواده معمولی ایرانی، ریسک بالایی متحمل شده. ضمن آنکه محصور شدن داستان در یک خانه و بیرون نیامدن دوربین از خانه، خطر نزدیک شدن به تئاتر را به همراه داشته است. طبیعتا دکوپاژ و فیلمبرداری در این فضای محدود دشوار است، اما آذرنگ با وجود برخی کاستیها و خامدستیها از این گردنه به سلامت عبور کرده است. آذرنگ با اولین فیلمش خبر از ظهور کارگردانی صاحب اندیشه و جسور میدهد که با گذر زمان و پختگی بیشتر، فیلمهایی با استاندرهای بالاتر خواهد ساخت. تنابنده حضوری قابل قبول دارد و بازی روان و راحتِ هیراد آذرنگ هم جلب توجه میکند.
زالاوا/ روی مرز باریک
اولین ساخته ارسلان امیری یک تجربه موفق و البته دشوار در سینمای وحشت است که رگههایی از یک قصه عاشقانه را هم در خود دارد. فیلم خوش ساختی که تلاش کرده یک داستان ترسناک را بومی کند و به قواعد ژانر هم پایبند باشد. فیلم موضوع حساسی را انتخاب کرده؛ خرافه پرستی و اعتقادات خرافی در یک روستای کردنشین. فیلمساز با وجود خلق لحظاتی پرتنش و پرتعلیق و ایجاد فضایی رازآلود، در ورطه صدور حکم قطعی درباره بود و نبود جن نیفتاده و توانسته این مرز باریک و خطرناک را حفظ کند. اجرای خوب فصل پایانی و قربانی شدن عشق پای خرافه از نقاط قوت فیلم است.
بازیهای خوب و یکدست بازیگران اعم از شناخته شدهترها و سایرین، نشان از کارگردانی دارد که اندازه بازی را میشناسد. گرچه بازی پوریا رحیمی سام چشمگیرتر است. نیمه نخست فیلم برای کوتاهتر شدن و چابک شدن هنوز جا دارد. ارسلان امیری پس از چند تجربه فیلمنامهنویسی حالا در قامت فیلمساز نوآمده موفق ظاهر شدهاست.