۱٫ میرکریمی فیلمسازی حرفه ای است ، سینما را می شناسد ، کارگردانی می فهمد و بعید است که گاف تکنیکی بدهد. به همین دلایل ، دختر فیلم خوش ساختی است .

۲٫ قاب بندی های تمیز ، دکوپاژ و میزانسن درست و انتخاب عوامل حرفه ای پشت دوربین ، از نقاط قوت دختر است.

۳٫میر کریمی این بار هم سراغ خانواده می رود.این بار هم عدم درک متقابلی را به تصویر می کشد مثل به همین سادگی ، یه حبه قند و از همه بیشتر مثل خیلی دور خیلی نزدیک.

۴٫ اگر در خیلی دور خیلی نزدیک تماشاگر رابطه خیلی دور خیلی نزدیک یک پدر و پسر هستیم ، میر کریمی می کوشد این بار رابطه یک پدر و دختر را به چالش بکشد .

۵٫ رابطه فرهاد اصلانی (پدر ) و ماهور الوند (دختر ) از حد اتفاقات معمولی فراتر نمی رود ، عمیق نمی شود و چرایی های بسیاری از رفتارها و کنش ها بی پاسخ می ماند.

۵٫ اینکه ستاره (ماهور الوند) ادعا می کند می خواهد یک بار خودش تصمیم بگیرد ، همین قدر شفاهی و بدون ادامه می ماند .ستاره در هیچ کدام از رفتارهایش بعد از آمدن به تهران بر این تصمیم پایبند نیست و باز می شود همان دختر سنتی منفعل با ویژگی های یک تیپ و نه شخصیت .

۶٫ماهور الوند ، دختر سیروس الوند در نقش ستاره به عنوان تجربه اول فقط پذیرفتنی است و ابدا پدیده نمی شود.که انتظار پدیده شدن هم البته قدری ارمانی است .

۶٫ فرهاد اصلانی هم همان تیپ پدری است که فیلمنامه از او خواسته است.یک پدر تیپیک جنوبی متعصب .فقط همین

۷٫ اینکه شغل و جغرافیای قصه چه کمکی به ارتقای اثر می کند ، شاید همین پیش فرض غیرتی بودن پدر جنوبی را پررنگ می کند و البته می تواند به خاطر اسپانسرینگ سازمان منطقه اروند هم باشد.

۸٫ مریلا زارعی در نقش عمه به مراتب پویاتر و پذیرفتنی است .بماند که چرایی های رابطه و رفتارها و از همه بیشتر مناسبات سنی خود و همسرش نسبت به داشتن یک دختربچه ۶_۵ ساله در نمی آید ، اما در مقایسه کمی به شخصیت نزدیک تر است.

۹٫ دختر قصه چه کسی را دنبال می کند؟  قرار است قصه دختر باشد ، اما دختر را رها می کند ، روی پدر و سکوت ها و واکنش هایش متمرکز می شود .به خانه خواهر می رود و زمان زیادی از فیلم را به فراز و فرودهای زندگی عمه یا همان خواهر می گذراند و دست آخر باز سری به دختر می زند دختر آیا اصلا قصه کسی را دنبال می کند؟  آیا می شود یک خطی آن را با فوکوس بر یک شخصیت اصلی تعریف کرد؟

۱۰٫میر کریمی دخترهای امروزی فیلم را با فاصله نگاه می کند.آن ها را خوب نمی شناسد .از پیچیدگی ها و دغدغه هاشان چنان که باید خبر ندارد.البته این ها همه می تواند از ذهن اخلاق گرا و قدری ماخوذ به حیای خود میر کریمی بیاید.

۱۱٫دختر با پایان بندی مستقیم گویش تمام می شود.ستاره به همان نتیجه و پیام اخلاقی می رسد که خواسته فیلمساز است . سکانس پایانی  به صراحت اخلاق گرایی را به اوج می رساند .بی هیچ تلاش دراماتیکی از این می گوید که خانواده و پدر و مادر بهترین دوست جوانان اند و دختر همان طور تمام می شود. که  احتمالا میرکریمی در زندگی واقعی ش می پسندد.

۱۲٫ قطعا دختر در تدوین دوباره ، با حذف لحظات خنثی و اضافه ریتم و تمپوی جذاب تری برای تماشاگر زمان اکرانش دارد.