نگاهی به فیلم «سوگلی»/ جدال قدرت

سینماسینما، فرنوش رضائی دُرجی 

میشل فوکو فیلسوف پسا ساختارگرای فرانسوی معتقد بود که قدرت تنها در ساختار عمودی نیست که خود را ابراز می کند، بلکه در طول تاریخ پیوسته شاهد این مسئله بودیم که قدرت در ساحت افقی خود یعنی در میان اعضای جامعه و خانواده بروز و ظهور می یابد.

در فیلم «سوگلی» که یک کمدی سیاه تاریخی محسوب می شود، یورگن لانتیموس در جایگاه کارگردان و دبورا دیویس و تونی مک نامارا در جایگاه فیلمنامه نویسان اثر به بیان قدرت و روابط قدرت در یک دوره تاریخی می پردازند، و این نکات را از طریق فُرمی که برای روایت و سبک بصری اثر خود برگزیده اند، به مخاطب خویش انتقال می دهند.

داستان فیلم در انگلستان قرن ۱۸ و دوره سلطنت ملکه آن می گذرد، رقابت دو شخصیت سارا مالبورو که دست راست و فرد مورد اعتماد ملکه محسوب می شود، با دختری خدمتکار به نام ابیگیل هیل بر سر دستیابی به قدرت و محبوبیت بیشتر در دربار ملکه به دستمایه ای برای این اثر لانتیموس تبدیل شده است.

فیلمی که جوایز بسیاری را برای لانتیموس و فیلمنامه نویسانش و همچنین بازیگران اثر به همراه داشت، که از میان آنها می توان به جایزه اکتای بهترین بازیگر نقش اول زن، و جایزه اکتای بهترین فیلمنامه در سال ۲۰۱۹ و نیز جایزه بهترین فیلم از بنیاد فیلم آمریکا یاد کرد.

در روایتی که لانتیموس از تاریخ می کند، ملکه آن فردی ضعیف و فاقد اراده است، فردی که به شدت زیر سلطه سارا مالبورو با بازی (ریچل وایس) مشاور و دست راست خود است.

یکی از دلایل زیر سلطه بودن ملکه آن به سارا ارتباط تنانه و خارج از عرفی است که به صورت پنهانی میان آنها شکل گرفته و باعث سلطه کامل سارا بر ملکه شده است.

ابیگیل نیز تنها زمانی می تواند سلطه خود را بر ملکه افزایش دهد، که با وی وارد ارتباطی تنانه می شود.

لانتیموس از این طریق نه تنها به طرح فساد موجود در دربار انگلستان آن دوران می پردازد، درباری که اعضای آن نه بر اساس لیاقت و توانایی های خود بلکه به دلیل ارضای امور شهوانی ملکه بر سر قدرت مانده اند؛ بلکه به رابطه قدرت ایجاد شده در روابط جنسی نیز می پردازد.

شخصی که موفق شود بر بدن ملکه پیروز شود، به قدرت بیشتری نیز دست می یابد.

اینگونه است که امر خصوصی خود را به امر عمومی و سیاسی گسترش داده و همه چیز را از اساس ویران می کند.

فوکو در نظریه گفتمان قدرت خود به رابطه تنانه میان افراد و ارتباط تنانگی و قدرت پرداخته است و لانتیموس در این اثر به خوبی از این نظریه بهره می برد.

حال با نگاهی به فُرم اثر دریابیم که چه نقاط قوی در فُرم و سبک بصری انتخاب شده توسط لانتیموس وجود دارد.

فیلم با نمایی لانگ شات شروع می شود که در آن خدمتکاران در حال عوض کردن لباس ملکه آن با بازی الیویا کلمن هستند.

در همین صحنه آغازین اثر، استفاده لانتیموس از نمای دور بسیار هوشمندانه بوده است، زیرا تاکید بر بزرگی ابعاد اتاق به نسبت ابعاد ملکه و دیگر اعضا این حس را به مخاطب خود منتقل می کند که قصر و روابط موجود در قصر بر انسان ها سلطه دارند.

لانتیموس بارها با استفاده از این شیوه بر حقارت ملکه در برابر قصر تاکید می کند، پنجره های بلند که ابعاد غول آسایشان انسان هارا حقیر جلوه می دهد، و یا نماهای طولانی از راه رفتن شخصیت ها در قصر که این حس را به مخاطب انتقال می دهد که با فضایی تمام ناشدنی روبروست.

طراحی لباس ها هم نشان از پیچیدگی شخصیت ها دارد‌.

کارگردان با استفاده از لنز واید تصاویر را دچار اعجاج می کند و از طریق ایجاد اعجاج در تصویر این حس را به مخاطب خود منتقل می کند که با جهانی دیگرگون روبه رو هستیم، جهانی که در آن هیچ چیز آنگونه که باید بر سر جای خود قرار ندارد.‌

حضور نگاه جنسی مردان به زنان در بسیاری از صحنه های فیلم به خوبی مشاهده می شود، به عنوان مثال در صحنه ای که ابیگیل درون کالسکه نشسته و به سمت قصر می آید، نمایش عمل وقیحانه مردی که درست در صندلی مقابل وی نشسته است شاهدی بر این مدعاست.‌

یکی از صحنه هایی که توجه مرا به خودش جلب کرد صحنه ای بود که در آن دست ابیگیل که به عنوان خدمتکاری ساده در قصر مشغول به کار شده به دلیل استفاده از صابون بدون دستکش دچار آسیب می شود و صحنه از ابیگیل که مشغول فریاد زدن است، به نمای درشتی از صورت ملکه آن که او نیز در حال فریاد زدن است کات می زند و اینگونه کارگردان و تدوینگر میان این دو صحنه و همچنین میان این دو شخصیت یک ارتباط معنا دار می سازند.

در اینجا لانتیموس این مسئله را طرح می کند که هردو فرد یعنی ابیگیل به عنوان فردی در پایین ترین سطح و ملکه به عنوان فردی در بالاترین سطح به دلیل وجود مناسبات غلط حاکم بر قصر عذاب می کشند.

در صحنه مسابقه غازها استفاده لانتیموس از اسلوموشن (حرکت آهسته) فضایی کمیک ایجاد می کند، اما این فضای کمیک نه شکلی مفرح بلکه شکلی دیوانه وار به خود می گیرد.

به زعم من لانتیموس شخصیت های مرد را در بسیاری موارد با صورتی آرایش کرده نشان می دهد تا از این طریق از قدرت و صلابت آنها بکاهد.‌

در صحنه ای که در آن ابیگیل در شکارگاه پرنده ای را با گلوله می زند، خون پرنده روی صورت سارا می پاشد و این شکل پاشیدن خون را می توان به مثابه تاثیری دانست که اعمال بعدی ابیگیل بر زندگی سارا خواهد گذاشت.

این نکته زمانی روشن تر می شود که در همان لحظه خدمتکاری سر می رسد و اعلام می کند ابیگیل توسط ملکه فراخوانده شده است.

لانتیموس همانند دیگر آثارش به خوبی می داند چگونه با به کارگیری درست زاویه دوربین حس و حال درست را ایجاد کرده و فُرم مناسب اثر خود را بسازد.

در صحنه ای که هارلیدر با بازی (نیکلاس هولت) یک سخنرانی موفق را در برابر ملکه ایراد می کند، استفاده لانتیموس از زاویه سربالای دوربین تسلط هارلیدر را به خوبی نمایش می دهد.‌

لانتیموس به خوبی می داند که چگونه تغییر روابط قدرت میان افراد را از طریق اندازه نماهای انتخاب شده به نمایش بگذارد، به عنوان مثال وقتی ابیگیل پس از نزدیکی جنسی با ملکه قدرت بیشتری در دربار پیدا می کند لانتیموس به جای بهره بردن از نماهای دور که بر سلطه فضا بر شخصیت ها تاکید داشت، ابیگیل را با نمای متوسط که تاکید بیشتری بر حضور انسانی وی در قاب دوربین دارد به تصویر می کشد.

پس از آنکه ابیگیل سارا را مسموم کرده و سارا یا همان بانو مالبورو از اسب به زمین می افتد، لانتیموس به گونه ای وی را به تصویر می کشد که مخاطب به زیر کشیده شدن وی از جایگاه قدرت را کاملا درک کند.

سارا از اسب به زیر می افتد اما پایش در زین اسب گیر می کند و در گل و لای جنگل، روی زمین کشیده می شود. به یاد بیاورید نخستین صحنه ای را که در فیلم ابیگیل با سارا ملاقات می کند و رفتار تحقیر آمیز سارا با‌ وی به دلیل گل آلود بودن لباس او. نکته دیگر آنکه دوربین لانتیموس این بار سارا را در نمای دور در قاب می گیرد تا هیبت او را در برابر جنگل کوچک و حقیر شده جلوه دهد. لانتیموس برای تحقیر سارا تنها به استفاده از نماها رضایت نمی دهد و دوربین به آرامی همراه با سارا که روی زمین کشیده می شود پن می کند و می رسد به زن و مردی که در گوشه ای از جنگل سرگرم شهوت رانی هستند.

این حرکت دوربین و ایجاد ارتباط میان سارا و زن و مرد به این نکته اشاره می کند که سارا از قدرت و شکوه به زیر کشیده شده است. لانتیموس سپس با نمایش زن و مرد در نمای متوسط بر وجه شهوانی و جسمانی موجود در عمل آنها تاکید بیشتری می کند تا بدینسان به مخاطب خود به گونه ای مبتنی بر تصویر نشان دهد چه سرنوشتی انتظار سارا را می کشد.

از سوی دیگر، تاکید لانتیموس بر تنانگی موجود در این صحنه را همچنین می توان نقدی بر نگاه جامعه مردسالار آن برحه تاریخی به زنان دانست، دوره ای که در آن یا زنان به اشراف و قدرتمندان تعلق دارند یا تبدیل به زیر دستان و فاحشه ها می شوند.‌

در صحنه ای از فیلم که هارلیدر به دیدار ابیگیل می رود دیالوگ ها و رفتار ابیگیل به خوبی به همین نکته مهم اشاره دارد.

ابیگیل : اومدی اغفالم کنی یا بهم تجاوز کنی؟

هارلیدر: من یه جنتلمن هستم.

ابیگیل : پس باز هم تجاوزه.

در اینجا دیالوگ های ابیگیل به خوبی بیانگر نگاه مسلط جامعه فرادست آن دوران بخصوص مردان به زنان متعلق به جامعه فرودست است. رفتار ابیگیل نیز به صورتی طعنه آمیز مفهوم جنتلمن بودن را در آن دوران زیر سوال می برد‌. استفاده لانتیموس از لنز واید در این صحنه نیز با خمیده نشان دادن تصویر باعث می شود تماشاگر حس کند شخصیت ابیگیل تحت فشار است.

صحنه دیگری هم که می توان اذعان کرد لانتیموس در آن تکنیک را با موفقیت به کار می گیرد و و موفق می شود فُرم مناسب و معنا دار ایجاد کند، صحنه ای است که سارا در فاحشه خانه بهوش می آید اعجاج تصویر در این صحنه به گونه ای است که گویی سارا در میان تخت دارد له می شود.

در گوشه صحنه مردی را می بینیم و رفتار حیوانی و مکانیکی و خالی احساسات انسانی مرد بر توحش موجود در این صحنه می افزاید. اما نگاه لانتیموس به تنانگی و امور جنسی در تمامی صحنه ها یکسان نمی ماند، به عنوان مثال در صحنه ای که ابیگیل در شب نخست ازدواجش با هارلیدر به اطفای شهوت هارلیدر می پردازد، شکل نمایش این صحنه و تاکید دوربین روی چهره خالی از اشتیاق ابیگیل و صحبت هایش که به جای صحبت های عاشقانه و تحریک آمیز درباره شرایط فعلی سارا است، در تضاد با واقعه ای است که در حال رُخ دادن است.‌

لانتیموس در این صحنه با فلو کردن تصویر هارلیدر از تاثیر و اهمیت حضور او می کاهد، و بدینسان لانتیموس با کاستن از اهمیت امر تنانه در این صحنه، جنس و نوع ارتباط موجود میان ابیگیل و هارلیدر را به خوبی نمایان می سازد‌. ارتباطی نه مبتنی بر شوق و اشتیاق عاشقانه بلکه بر اساس روابط قدرت موجود در قصر؛ زیرا هدف ابیگیل از این ازدواج تنها دست یابی به قدرت بیشتر در قصر است و در واقع عشقی حقیقی میان آنها وجود ندارد.

در صحنه ای که صاحب فاحشه خانه به سارا می گوید او برای پرداخت هزینه هایی که برایش شده باید برای وی کارکند، صدای صاحب فاحشه خانه روی تصاویری می آید که در حقیقت بیانگر سرنوشتی است که در اینجا انتظار سارا را می کشد.‌ دوربین لانتیموس در نمای دور زنانی را به تصویر می کشد که اندام خود را در برابر مشتری های ثروتمند و برهنه و خود را عرضه می کنند. طراحی لباس نیز در این صحنه با تاکید بر بدن نمایی این مسئله را تشدید می کند.

لانتیموس در این صحنه بار دیگر نگاه پست افراد ثروتمند را به زنان به شیوه ای نمایشی بیان می کند، زیرا با ورود مردان ثروتمند زنان همچون کالایی در مقابل آنها صف کشیده و به نمایش اندام برهنه خود می پردازند. لانتیموس در این صحنه با انتخاب درست میزانسن، حس و حال کالابودگی زنان را به مخاطب خود منتقل می سازد.‌

یکی از نکاتی که در میزانسن اثر توجه من را به خود جلب کرد، استفاده از کفپوش های سیاه و سفید در کاخ بود که حس وجود یک شکل از تقابل در کاخ را به مخاطب خود منتقل می ساخت.

دبورا دیویس و تونی مک نامارا در جایگاه فیلمنامه نویسان اثر هم روایت خود را به خوبی پیش برده اند و شخصیت ها کم کم منحنی تحول خویش را طی می کنند، به عنوان مثال ابیگیل از خدمتکاری ساده کم‌کم تبدیل به فردی می شود که قدرت بسیاری در دربار دارد، اما این تحول هرگز به شیوه ای دم دستی و سطحی رُخ نمی دهد؛ زیرا ابیگیل از همان ابتدا فردی باهوش و قدرتمند نمایش داده می شود.

در صحنه ای که هارلیدر قصد تصاحب ابیگیل را دارد، مقاومت ابیگیل در برابر وی به خوبی نشان‌گر شخصیت سرکش و توانمند اوست که نمی خواهد به اوبژه ای در دست مردان دربار تبدیل شود.

فیلم علاوه بر میزانسن های حساب شده، فیلمبرداری و نورپردازی خوبی را هم داردو رابی رایان در مقام فیلمبردار کار خود را به درستی انجام داده و با استفاده از طیف نور زرد در برخی از صحنه ها به ایجاد حس و حال منفی موجود در صحنه کمک می کند.‌

همچنین با استفاده از طیف غالب نور آبی در برخی صحنه های دیگر فضایی سرد و عاری احساس می سازد.

بازی خوب بازیگران هم باعث شده شخصیت های اثر به شخصیت هایی در یادماندنی تبدیل شوند.‌

شاید اگر بخواهیم فیلم را در مقام مقایسه با دیگر آثار لانتیموس همچون «کشتن گوزن مقدس» و یا «خرچنگ» قرار دهیم، مجبور به اعتراف شویم که با اثری کم عمق تر روبه رو هستیم که همچون آثار یاد شده دارای ابعاد عمیق و فلسفی گوناگون نیست، و از نظر فُرم روایی و سبک بصری نیز نسبت به دیگر آثار این فیلمساز سرگرم کننده تر و عامه پسند تر به نظر می رسد؛ اما به زعم من به هیچ وجه نمی توان فیلم را اثری سطحی و ناموفق محسوب کرد چرا که لانتیموس در جای جای اثر توان کارگردانی و تسلط خود بر فُرم و سبک بصری اثر را نمایان می سازد.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 209416 و در روز پنجشنبه ۱۹ تیر ۱۴۰۴ ساعت 17:33:21
2025 copyright.