محسن جعفریراد
نوشتن درباره امتیازات مثبت و منفی فیلم فروشنده، کار سهل و ممتنعی است. از این جهت که هم انواع و اقسام نقدها و یادداشتها نوشته شده و هم در گفتوگوهای شفاهی به ابعاد مختلف فیلم و سینمای فرهادی پرداخته شده است و باید خیلی محتاط بود که به دام تکرار و کلی گویی نیفتاد.
یکی از نکات کمتر گفته شده درباره فیلم فروشنده، نگاهی است که فرهادی به تاثیر مادی و غیر مادی اشیا دارد. او که در فیلمهای قبلی اش نشان داده بود که از اشیا در جهت پیشبرد درام و هویت مندی فضا، استفاده خلاقانه ای میکند، در فروشنده هم سعی کرده این دقت را لحاظ کند. درواقع اشیا در فیلمهای او نه عناصری قراردادی – که صرفاً حضور فیزیکی صرف داشته باشند- بلکه در تببین نگاه نشانه شناسانه و جامعه شناسانه مستتر در فیلم نقش اساسی دارند که در ادامه به برخی از مهم ترین آنها اشاره میشود.
آینه گریم در پشت صحنه نمایش و موادی که روی صورت رعنا و عماد استفاده شده، در چند پلان به قوام جهان معنایی فیلم میافزایند. یکی زمانی که رعنا قبل رفتن به حمام، گریم را از صورتش پاک میکند که به برداشتن نقاب از سوی یک بازیگر و وارد شدنش به زندگی روزمره میتواند دلالت داشته باشد و دیگری زمانی که در انتهای فیلم عماد و رعنا جلوی آینه گریم نشسته اند و به چهره پیر شده خود نگاه میکنند. همین دو پلان کافی است که تاثیر این آینه و وسایل نهادینه شود. در پلان اول دقیقاً قبل از حادثه مرکزی داستان این کار انجام می شود و در دومی بعد از تاثیر حادثه مرکزی داستان که دیگر عماد و رعنا آدمهای سابق نیستند و شاید به این نتیجه رسیده اند که دیگر کاری از نقاب و خیالپردازی و نمایش هم برای کم کردن فاصله ها و تعدیل تلخی زندگی شان ساخته نیست که این دو سویه معنایی میتواند در خوانشهای چند گانه از فیلم کارگشا باشد.
کارت عابر بانک هم تبدیل یه یکی از اشیای کلیدی روایت میشود. کارت در ابتدا و زمان وقوع ریزش ساختمان گم شده و نمیتوانند پیدایش کنند. بعد از خرید رعنا و پسر خردسال، عماد می پرسد که مگر کارت پیدا شده که خرید کرده اند و جواب می شنود که از کشوی اتاق برداشته شده است. این تاکید دو کارکرد مهم دارد که اولی به نقاط کشمکش روایت ربط پیدا می کند و دومی به خلق زیر ساخت معنایی کار. کارکرد اول این است که پول استفاده شده، همان پولی است که مرد متعرض در کشو گذاشته و عماد با آگاهی از این قضیه با اینکه ثانیه هایی قبل قرار بوده ماجرا را فراموش کنند، دوباره به ماجرا ورود کرده و برخورد به شدت تندی نشان میدهد. سکانس خوردن شام که با وجود پسر خردسال و بامزگی های عماد کم کم داشت به فضایی شاد و سرزنده بدل می شد، با همین کارکرد و نگاه تیزبین فرهادی به یک شی به ظاهر غیر مهم در رخدادها، تبدیل به فضایی کابوس گونه میشود و علاوه بر این رخداد تاثیر مخربگونه این پول روی سفره غذا، تلنگر مهم را به عماد می زند تا فرد مورد نظر را پیدا کند.
اما کارکرد ثانویه به ترسیم نوع استقلال مالی عماد و رعنا مربوط میشود.طبق نشانه ها انگار رعنا از نظر مالی به شدت وابسته به عماد است. چرا که در غیاب کارت از پول کشو برمی دارد و نه پولی که احتمالا خودش داشته باشد. این قضیه، عدم استقلال مادی رعنا را پررنگ میکند و با وقوع بحران اصلی، عدم استقلال فکری و احساسی او نیز برجسته میشود تا به خلق فردیت در او کمک کرده باشد. در واقع رعنا از خودش پولی ندارد. انگار پولها طبق قاعده همیشگی زندگی مرد ایرانی، دست عماد قرار میگیرد و در پایان داستان هم حتی وابستگی معنوی و حسی اش را نسبت به عماد از دست میدهد. با توجه به این میتوان به این نتیجه رسید که منش خودخواهانه عماد چه از نظر مادی و چه از نظر معنوی ، هویت و فردیت را از رعنا گرفته که این فقدان در شخصیت رعنا می تواند به یکی از دغدغه های جامعه شناختی فرهادی تعمیم پیدا کند.
اما مهمترین دقت به هویت مندی اشیا در شیوه نمایش تخت خواب و متعلقاتش قابل شناسایی است. در تیتراژ ابتدایی تخت خواب موجود در نمایش به شکل خوش رنگ و لعابی به تصویر کشیده می شود که در ادامه در تضاد با شیوه نمایش فضای رنگ و رو رفته اتاق خواب رعنا و عماد قرار می گیرد. دیوار اتاق خواب خانه قبلی ترک برداشته، هنگام جابه جایی بر تشک تخت خواب تاکید می شود و غیر از لحظاتی معدود،رعنا و عماد در اتاق خواب دیده نمیشوند.در اتاق خواب دوم خانه (به تعبیر بابک هنگام معرفی خانه به رعنا) وسایل مستاجر قبلی قرار دارد که هم در شخصیت پردازی عماد و رعنا – مثلا وقتی عماد قصد جست و جو در وسایل شخصی آهو را دارد – و هم در روند ماجراها نقش اساسی ایفا میکند.
اما غیر از این نشانه ها در ظاهر، نشانه مهمتر را می توان در دغدغه مهم فرهادی در فروشنده یعنی تعرض به حریم خصوصی جست و جو کرد. شخصی ترین و خصوصی ترین فضای خانه یعنی حمام با حادثه، تبدیل به فضایی ترسناک و آلوده می شود و آرامش بخشترین فضای خانه یعنی اتاق خواب و تخت خواب که با این شیوه نمایش، اثرگذاری خود را از دست میدهد. مثلا وقتی بعد از ترخیص رعنا از بیمارستان عماد می خواهد اتاق خواب را ترک کند و در را ببندد که رعنا مانع می شود، برای اینکه دیگر آن آرامش و امنیت اولیه را حتی در اتاق خواب نمیتواند جست وجو کند.
فراتر از تاثیری که این اشیا در پروسه همذات پنداری مخاطب ایفا می کنند، می توان به کارگردانان تازه کار یا مقدان نابلد سینمای فرهادی دقت در استفاده از این اشیا را به عنوان یکی از موتیف های اصلی سینمای فرهادی توصیه کرد؛ چیزی که به سینمای فرهادی تشخص می بخشد نه موضوع و طرح مسئله، بلکه شیوه نشان دادن دغدغه و ترسیم نشانه ها و خلق زیر ساخت معنایی است که این نگاه هویتمند به اشیا تاثیر بسزایی در این موفقیت دارند.
غیر از چند نمونه ای که گفته شد، فرهادی در دقت در تاثیر محیط هم لحظات نبوغ آمیزی خلق کرده که در کل نگاه او به عناصر معمارانه ساختمان را نگاهی خلاق و پیشرو نشان می دهد.از ضرورت و کارکرد معنایی در و پنجره و پله و آسانسور گرفته تا رنگ ها و گرافیک موجود در فرم بصری فیلم که تحلیل آن در این مجال نمی گنجد و در مطلبی مفصل به قلم نگارنده به زودی چاپ خواهد شد.