سینماسینما، فریبا اشوئی
محسن معتاد است و در نبود همسرش ، پنهان کاری هایی دارد. شبی در غیبت مهشید، وقتی که محسن با دوستش خلوت کرده، همسرش ناغافل تماس می گیرد که در راه باز گشت به خانه است اما محسن آماده این بازگشت نیست….
پی رنگ اصلی درام زیرنظر، به قلم ابوالفضل کاهانی ساختاری دو وجهی دارد. وجه اول آن، صورت ظاهری ماجراست. این که باتوجه به گسترش تکنولوژی ارتباطات، دیگر ضبط و ربط خیلی از اتفاقات در زندگی آدم ها و در محیط های خصوصی قابل ثبت بوده و این ثبت شاید آن قدری مهم باشد که زندگی، هویت وآبروی افراد رادر معرض تهدید قرار بدهد.
اما وجه دوم این پی رنگ، متمرکز بر صورت معنایی و پنهان ایده اصلی است. به تعبیری می توان گفت عالم محضر خداوند است و هیچ خیر و شری در این محضر از نظر او پنهان نخواهد ماند. روایت زیر نظر از یک گناه ساده و کوچک و یک توبیخ ساده و سبُک آغاز می شود و با سیری قهقرایی به نقطه پایان می رسد. نقطه ای که درآن همه شخصیت های درگیر روایت، به قعر نابودی سقوط می کنند. ترتیب و توالی اتفاقات، از هم جواری پی رنگ های فرعی شکل می گیرند تا زمانیکه روایت به نقطه اوجش می رسد و گره اصلی این درام حادثه ای، ساخته و پرداخته می شود. نقاط عطف کلیدی درام که با واسطه، مانع از کشف حقیقت و راز شخصیت های فرعی(گیتی زن مطلقه ای که به محسن علاقه دارد یا دخترهایی که با پسرها از دست مامورهایی که به پارتی اشان هجوم آورده اند مست وملنگ به واحد محسن وطبقات دیگر روی آورده اند؛ دزدی نظر، رشوه همسایگان، پنهان کاری های امید و….) شده اند در واقع آرام آرام کاراکتر اصلی (محسن) را به وادی مخوف تری می کشانند.
فیلمنامه در سه پرده طراحی شده است. پرده اول کاناپه، پرده دوم هیاهو و اتفاق و بالاخره پرده سوم شائبه قتل. درام در این پرده(پرده سوم) است که به بارمی نشیند. دروغ، خشونت و سیاهی، منجر به وقوع یک تراژدی و نابودی کامل شخصیت ها، بویژه شخصیت اصلی (محسن) می شود. ایده سوراخ ِکاناپه، در واقع یک نماد است. مستمسکی برای برون ریزی و آشکار سازی شخصیت های چند لایه و غریب. سوراخِ کاناپه درابتدا، کنایه از خطای جزئی است،( گناه ) که در ضمیر پاک، استارتش می خورد و در نهایت تا پاره شدن کاناپه و عریان شدن خود واقعی انسان پیش می رود. کاناپه عنصر جدایی ناپذیر روایت است. توالی جریانات با او پیش می رود. آن سان که شیرازه روایت از او جان می گیرد و رفته رفته به کاراکتر کلیدی داستان، بدل می شود. کاناپه به عنوان یکی از نشانه های معنایی فیلم، برای مخاطب فیلم، هدف گذاری می کند و در پردازش و شناخت عمیق تر مخاطب از موضوع؛ نقش کلیدی و مهمی را عهده دار می شود. تم فیلم زیر نظر اجتماعی است. نگاه زیر پوستی نگارنده فیلمنامه و سازنده اثر به نابسامانی های اجتماعی در جریان قصه جاری است. سیاهی، خشونت، دروغ و پنهان کاری و…..
با عبور ازمحتوای فیلم، زیر نظر اساسا فیلم خوبی شده است. شاید به چند دلیل ساده یک خطی:
اول این که خیلی ساده و بی تکلف قصه اش را تعریف می کند و بی جهت مخاطب را درتعابیر دشوار و گُنگ فلسفی نمی پیچاند.
دوم این که فیلم در فضای بسته و تک لوکیشنی؛ از چیدمان و دکوپاژ خوب و حرفه ای برخوردار است به نحوی که تا پایان، مخاطب از تکرار فضا و قصه خسته نشده و با اشتیاق موضوع را دنبال می کند.
سوم این که ریتم و تمپوی روایت بر اساس محور سینوسی متقارنی پیش می رود و در طول روایت، به هیچ عنوان درام از ریتم نمی افتد.
ودر نهایت و شاید آخرین دلیل موفقیت فیلم، بازی های بشدت خوب، شُسته رفته و به دور از اغراق بازیگران فیلم باشد که اندازه و جنس زندگی آپارتمانی و روابط آن را به شکلی ملموس و قابل قبول ارائه می کنند.( امیر جعفری و آزاده صمدی و…)
زیر نظر برای مجید صالحی و نویسنده فیلمنامه ابوالفضل کاهانی، اتفاقی مهم است. اتفاقی که نشان از آینده ای خوب و موفق برای هردوی آن ها، در عرصه فیلمسازی و فیلمنامه نویسی دارد. حفظ و مراقبت از این موفقیت، راز تثبیت آن در این راه دشوار خواهد بود.