علی دهکردی/ رئیس انجمن بازیگران سینمای ایران:
بدون تردید، به وجود آمدن و تشکیل هنر و تجربه جدیدترین و مهمترین اتفاق مسیردهنده به سینمای ایران است. در یک ارزیابی کلی هنر و تجربه اتفاقی مثبت و تحسینبرانگیز به شمار میآید.
فیلم «فردا» از من در این گروه سینمایی به نمایش درآمد و شخصا از این سینما استقبال میکنم. اما شکل سازماندهی فعالیتهای این گروه چندان مطابق سلیقه من نیست و این احتمال وجود دارد که به جای حمایت کردن از سینمای خاص، ما را به سمت فاصله گرفتن از هنر و تجربه واقعی ببرد.
هر سال تعداد زیادی فیلم با بودجههای کم ساخته میشود. آثاری که از کیفیت یکسانی برخوردار نیستند و برخی از آنها مخاطبان کمی دارند. ضمن آنکه اندیشه غنی، پخته و قوامیافتهای در آنها به چشم نمیخورد. این بخش از فعالیتهای هنر و تجربه باید توسط کارشناسان مورد ارزیابی و آسیبشناسی قرار بگیرد.
سینمای هنر و تجربه نباید متفاوت از کلیت سینما باشد، بلکه باید مکمل سینمای بدنه کشور به حساب بیاید. قبل از آنکه این گروه سینمایی تشکیل شود، بین سینمادوستان هر فیلمی را که مخاطب نداشت، سختفهم بود و با فرمولهای رایج منطبق نبود، سینمای هنری میگفتند. این عبارت گاهی درست بود. چون فیلم هنری مثل مینیاتور یا شعر نو است که ذرهذره چیده میشود و مانند شعر نو سهل و ممتنع است.
من عضو خانواده سینما و دوستدار سینما هستم و دلم میخواهد هنر و تجربه جایگاه اصلی و اصیل خودش را پیدا کند و این جنس سینما جریان غالب فیلمسازی ما شود. انتخاب و نمایش آثار کمکیفیت از ایدهآل شخصی من فاصله دارد و معتقدم هنر و تجربه باید یکی از سختترین مجاری طبقهبندی ورود به سینماباشد، نه اینکه هر فیلمی را که در جاهای دیگر پذیرفته نشد، در اینجا اکران کنیم.
بگذاریم فیلمسازان خودشان را به سطح این سینما برسانند و جریانی به راه بیفتد که مهمترین کارگردانهای ما تلاش کنند فیلمهایشان را در هنر و تجربه نمایش دهند و اکران در این گروه رزومه آن فیلم شود. اگر به این مرتبه برسیم، هنر و تجربه در کارش موفق شده است. آثاری که از نظر ارائه فرم خاص و نمایش در سالن سینما موفق نیستند، میتوانند در سینماتکها و انجمنهای نمایش فیلم به نمایش درآیند، اما اگر قرار باشد فیلمی نماد هنر و تجربهگرایی باشد، باید با استانداردهای جهانی مطابقت داشته باشد. امیدوارم سینمای هنر و تجربه به اینجا برسد و فیلمسازان افتخار کنند که هنر و تجربه فیلمشان را -به جای سینمای بدنه و تجاری- اکران میکند.
سینمای هنری بیشتر از هر چیز به فیلمسازان وابسته است تا به بازیگران. قدرت تصمیمگیری و مسئولیت بازیگر در این زمینه کم است و نقش به آنها پیشنهاد میشود. زمانی که بازیگری فیلمنامهای میخواند، اصلا نمیداند که قرار است آن فیلم کجا نمایش داده شود. اما من بهعنوان بازیگر نیز آرزو دارم گروه هنر و تجربه سختترین گروه باشد، چون مسلما من بازیگر هم تلاش میکنم در فیلمی بازی کنم که فرم آن به سینمای هنری و تجربی نزدیک باشد، نه اینکه از سر استیصال و درماندگی به این سینما روبیاورم.
در سینمای هنری و تجربی در مباحث کارگردانی نوآوریها، تازهاندیشی و نگاههای جدیدی صورت گرفته است، اما در بازیگری مدرن این کارشناسی انجام نشده است. عموما در این آثار فرم کارگردانی و اجرا نوآورانه است، اما بازیگری کلاسیک است. درحالیکه لازم است نوع بازیگری تازهای در این کارها عرضه کنیم. نوآوری در بازی در درجه اول باید از جانب سازندگان آثار مطرح شود. همانطور که کارگردانی درباره دکوپاژ و نورپردازی ویژگیهایی را مدنظر قرار داده، باید از نقطه صفر و فیلمنامه به ارائه خلاقانه بازی فکر کند. در حال حاضر موارد انگشتشماری از بازیهای تازه داریم. اما متاسفانه جای بازیگری به شیوه تازه و با زاویهای خاص در ذهن کارگردانان ما خالی است. باید فیلمسازان به ما اعتماد کنند و با بازیگران همسو باشند تا نوآوری کنند، البته به شرطی که این اتفاقات حسابشده باشد. این بداعت و تازگی کار بازیگر بهتنهایی نیست. ما در یک فرایند پیچیده چرخدنده سینما قرار داریم و بخشی از این روند مربوط به من بازیگر است، بخشی به من مرتبط نیست و به شکل فیزیکی، صدای بازیگر و… در آنالیز نقش برمیگردد.
زمانی که من بهعنوان بازیگر در مرحله انتخاب دو یا سه کار موازی پیشنهادی قرار میگیرم، میتوانم نقش بهتر و باکیفیتتری انتخاب کنم. درحالیکه باید این انتخاب و دعوت بهطور درست صورت بگیرد و او را بهطور ناعادلانه در جریان زنجیره نقشهای همسطح و یکاندازه قرار ندهد. بارها فیلمنامههایی خواندم که در آن نقش پلیس به من پیشنهاد شده، اما من توقع دارم نقش منفی را بازی کنم، اما سازندگان فیلم میگویند مگر میشود علی دهکردی که چهرهای لطیف دارد، در یک نقش منفی ظاهر شود؟ بعد از مدتی یکدفعه بازیگر میبیند که در یک جریان کانالیزهشده قرار گرفته است که نمیتواند از آن عدول کند. این اتفاق نهفقط در نقش مثبت، که در نقشهای کمدی و… نیز تکرار میشود.
لازم است کارگردانهای ما از سادهاندیشی و تیپهای جواب پسداده فاصله بگیرند. بازیگران حرفهای تواناییهای متعدد و حرفهای بسیاری دارند. بارها پیش آمده که بازیگران در تئاتر در نقشهایی بسیار متفاوت از سینما و تلویزیون ظاهر شدهاند و ماحصل کارشان موفقیتآمیز بوده است. انجام چنین کارهایی ریسک کردن نیست، بلکه برآمده از اعتماد به بازیگر است. این عوامل و مولفههای فنی و بیرونی کمک میکند سینمای متفاوت و همواره نویی داشته باشیم. ممکن است فیلمها تکراری باشد، اما بازیها و فیلمسازی باید تازگی داشته باشد.
شخصا سینمای هنر و تجربه را دوست دارم، چون سینمای محبوب من است و فیلمی از من نیز در آن نمایش داده شده است. نقدها و پیشنهادات من آرزوهای شخصی یک سینمادوست برای سینمای محبوب خودش است تا این سینما رشد بیشتری پیدا کند و از شکل اداری مرسوم فاصله بگیرد. برای این سینما آرزوی موفقیت دارم.
ماهنامه هنر و تجربه