سینماسینما، محمد تقیزاده
شکی نیست که عدم تنوع ژانر و اپیدمی گونه کمدی و فیلم های اجتماعی، یکی از مهمترین آفت های سینمای بدنه ایران در دهه اخیر محسوب می شود؛ اما لزوما خروج از این دایره وسیع از فیلم ها و تولید فیلم در ژانرهای دیگر به خودی خود فضیلت نیست.
بسیاری از طرفداران رمانتیسم عماد و طوبا، تنوع تم و موضوع فیلم و سرک کشیدن به برخی گونه های کمتر کار شده در سینمای ایران همچون فانتزی را عامل توفیق فیلم دانستند؛ حال آنکه صباغ زاده که نشان داده در دو فیلم اخیر خود علاقه زیادی به مسائل عاشقانه و همچنین خلق فضای فانتزی دارد، در فیلم جدید خود نه تنها پیشرفتی نداشته بلکه دچار افتی محسوس و قابل تامل نیز شده است.
رمانتیسم عماد و طوبا در بهترین حالت، اپیزودهای جداگانه ای هستند که اکثرا از نظر زیبایی بصری چشم نوازند اما اصلا و ابدا در حد و اندازه های یک فیلم داستانگو ظاهر نمی شود و به نظر می رسد این تمهید فیلمساز برای اپیزودیک کردن فیلم، در اصل راهکاری برای فرار از داستانگویی بوده چرا که فیلم در عمل، به موقعیت ها و سکانس هایی تبدیل شده که به راحتی بسیاری از آنها قابل حذف اند بدون اینکه به ساختار کلی روایی فیلم خدشه ای وارد شود.
از سوی دیگر بیانیه های شعاری و روانشناسانه فیلم آنقدر سطحی و نپخته پرداخت شده که در بسیاری از لحظات به ضد خود بدل شده و بعید است تماشاگر عام هم با چنین کاراکترهای غیر سمپاتیکی ارتباط عمیقی برقرار کند.
حسام محمودی اما در این شلوغ بازی های فیلم دوم صباغ زاده، انتخاب جسورانه ای بوده که با اجرای او، به یکی از نقش های قابل تحمل فیلم و در میان انبوه بازی های تصنعی و شخصیت پردازی های سطحی بدل شده است.
مخلص کلام اینکه فیلمی که می توانست با فیلمنامه ای منسجم تر و با تکیه بر فضاسازی جذابش، پرفروش و نمونه ای قابل توجه در گونه کمتر دیده شده فانتزی در اکران سینماها باشد، با علاقه فیلمساز به اپیزودیک کردن و داستانک های بی ربط، نتیجه ای عکس داشته و بعید است با توجه به گروه تولید نه چندان مطرح اش در گیشه نیز موفق باشد.