سینماسینما، محمد شریعت پناه
اکثر قریب به اتفاق تولیدات سینمای ایران به سوژههای تلخ اجتماعی اختصاص دارد. کارگردانان فیلمهای اجتماعی به شیوع معضلات، آسیبها و موضوعات ویرانگر جامعه می پردازند و گاهی نیز به نقش و عملکرد مسئولان و تصمیمگیران به عنوان مسببان بروز ناهنجاریها و نابسامانیها نیز اشاره می کنند. فیلم «بیهمه چیز» به کارگردانی محسن قرایی جزء معدود آثار سینمایی است که به جای بیان تکراری تزاید معضلات و ریشهیابی بیحاصل آسیبها، این بار با رویکردی خلاقانه و جسورانه عملکرد مردم در پیدایش بنبستها و نابسامانیها را نقد میکند و نقش مردم در اضمحلال و فروپاشی جامعهای که در ظاهر دموکراسی در آن حاکم است را به تصویر می کشد؛ مردمی که دائم رنگ عوض می کنند و هر طرف که باد بوزد به آن سمت گرایش پیدا می کنند و هویتشان دچار اضمحلال شده است. این مردم به سهولت بازیچه دست متولیان و منتخبان جاهطلب روستا میشوند و بدون اینکه به فرجام و پیامدهای حرکتی که انجام میدهند بیندیشند، بانویی را به جرمی اثبات نشده از روستا اخراج میکنند. سالها میگذرد و فقر و عقبماندگی بر مردم روستا چیره میشود و ضربالمثل «خود کرده را تدبیر نیست» مصداق پیدا میکند؛ وضعیت مردم چنان اسفبار و دشوار میشود که راهی برایشان باقی نمیماند جز ارسال نامه استعانت به همان بانویی که روزی در روستا جمع شدند و بیرحمانه اخراجش کردند!
فیلمنامه با اقتباسی هنرمندانه از نمایشنامه «ملاقات بانوی سالخورده» نوشته فریدریش دورنمات و به مدد دیالوگها و داستانکهای هوشمندانه و موجز، رفتار مردم و ریشسپیدان سالوس روستا به ویژه فرمانده پاسگاه، دهدار، پزشک، رئیس عدلیه، جوانان علاف و معلم را شیوا و گویا به تصویر میکشد. فیلمنامه با شخصیت پردازی حساب شده و ایجاد تعلیق مخاطب را تا پایان با خود همراه می سازد و ضمن روایت جذاب و گیرای داستان، مخاطب را به تامل و اندیشه وامیدارد. سکانسهای تاثیرگذار و تکاندهنده در «بیهمه چیز» کم نیست و این مهارت و اشراف کارگردان جوان را به نمایش میگذارد. بازی هادی حجازیفر، مهتاب نصیرپور، بابک کریمی، فرید سجادی حسینی، لاله مرزبان چشمگیر و باورپذیر از کار درآمده. هدیه تهرانی با ایفای نقش لیلی، بسان ملکهای با وقار، محبوب و مقتدری است که با شگرد و درایتی خاص ظرف سه روز ماهیت و چهره واقعی و ریاکار مردم و سران روستا را برملا میسازد. باران کوثری در نقش نوری، زن روستایی سادهدل یکی از متفاوتترین بازیهایش را به نمایش گذاشته و از نقشهای کلیشهای چندسال اخیر فاصله گرفته است. موسیقی دلنشین و طراحی لباس، گریم و جلوه های ویژه میدانی و بصری فیلم به زیبایی توانسته زندگی مردم در دهه را بیست بازسازی کند و ارتباط مخاطب با فیلم را دوچندان سازد.
ماجرای فیلم با سرنوشت حیرتآور امیرخان (پرویز پرستویی) رئیس خانه انصاف و ورود قطار به تونل تاریک و سیاه به پایان میرسد. فیلم «بیهمه چیز» با تشریح موقعیت مشمئزکننده مردم روستایی که در گذشته روزگار پرافتخاری داشتند و افشای چهره مقامات متزور آن این پیام را تداعی میکند، مادامی که مردم در اندیشه و باورهایشان بازنگری و تغییری بنیادین ایجاد نکنند و انتخابهایشان سنجیده و معقول نباشد حرکت مردم در مسیری دایرهوار تداوم دارد، شرایط زیستی مردم دگرگون نمی شود و اصل «همین آش است همین کاسه» بر سرنوشت همگان حاکم خواهد بود.