سینماسینما، دکتر ارسیا تقوا*
پنجشنبه نهم مهر ۱۳۹۴ تیم پرسپولیس ناگهان هادی نوروزی کاپیتانِ محبوب خود را از دست داد.هضمِ خبر برای تیم پرطرفدار پایتخت وهوادارانش چنان سخت بود که شماره پیراهن او را بایگانی کردند و تماشاگران به شکلی خودجوش در دقیقهی بیستوچهار بازیهای بعدی، یادش را در ورزشگاهها با فریادهایشان گرامی داشتند.
مرگ، رازآلود و ترسناک است و در عینحال خاصیتِ غریب فراموشی دارد؛وقتی عزیزی از دست میرود زمان برای اطرافیان تندتر میچرخد و شاید همین خاصیت است که تحمل داغ را بیشتر میکند.اما این قاعده شامل بعضی مرگها نمیشود.وقتی داغِمرگ با هیچ مرهمی آرام نمیشود، وقتی مرگ دامن جوانی را میگیرد که رفتنش همه چراهای عالم را بیجواب میگذارد، دیگر نمیشود انتظار داشت لهیب آتشِ داغداران به سادگی خاکستر شود. پزشکان عللی از جمله مشکل سفتی ماهیچهی قلبی را برای مرگ نوروزی بیان کردند اما تماشاگران آنقدر در ماتم این سوگ در حیرتند که پس از چهارسال هرجا باشند در دقیقهای واحد یادشان نمیرود که ابهامِ بغضآلود خود را در نوای فریادهایشان رها کنند.
برای دخترک آبیپوشی که چندروز پیش به شکل غریبی رفت هم برخی رسانهها از مشکلات و گرفتاریهای اجتماعی و روانی گفتند، و دستاندرکاران حوزهی روان به درستی اشاره کردند که اشاعه خبر نحوهی مرگ در رسانهها خطر سرایت به دیگران را بیشتر میکند. از سوی دیگر به نظر میرسد تا مادامی که مخاطبینِ حیران و هاجواج، راهی برای تسلای خود پیدا نکنند و گریزگاهی برای آرامش خود نیابند آنگاه هر توجیه و توضیح علمیِ درستی راه به جایی نخواهد برد.در این صورت تعجبآور نخواهد بود همانطور که پرسپولیسیهای بغضآلود دقیقهی ۲۴ هر بازی به یاد ماتم خود میافتند ، در هربازی طرفداران استقلال هم به یاد دخترکی خواهند افتاد که اگر بود حضورش روی هر کدام از سکوها عادی بود اما اکنون قصهی دردناکِ نبودنش یک تراژدیِ هضمنشدنی و تاسفبار را رقم میزند.
*روانپزشک