سینماسینما، حمید عبدالحسینی*
نمایش«لوترک»، به کارگردانی حامد شیخی
یک اثر بیوگرافیک از هنرمندی صاحب نام و نقاش پرآوازهی اواخر قرن نوزدهم تولوز لوترک که میکوشد با برجسته سازی وجوه عاطفی و انسانی این کاراکتر در مناسبات و روابط خانوادگی و عاشقانه بعد متفاوتی از وجوه شخصیتی اورا به نمایش گذارد و جذابیتهای دراماتیک مورد انتظار مخاطب را به اثر تزریق کند.
یکی از ویژگیهای این اثر به مانند آثار پیشین حامد شیخی حضور توامان او در مقام بازیگر و کارگردان است؛ اینگونه برمیآید که شیخی به دنبال پختهتر ساختن ایدههای کارگردانی به عنوان بازیگر نیز همچنان در تلاش است تا از ریتم و سایر عناصر اجرایی نیز مراقبت و محافظت کند و حتی در جایگاه یک کارگردان_ بازیگر به طراوت و صلابت اثر یاری بخشد و طبعا دستیابی به این سبک و حضوری چنین همزمان با یک ریسک و مخاطره هم همراه است آن هم در نقشی که دچار معلولیت و نواقص جسمانی و حتی بیانی است.
لوترک در نوجوانی به یک بیماری دچار میشود و نتیجهاش ایجاد تغییرات فیزیکی و نقص جسمانی در اندام اوست که شیخی کوشیده تا این محدودیتها را ازحیث حرکتی و نوع خاصی از لحن گفتاری در بازیاش پدید آورد.
در نظر گرفتن سالن اجرای متناسب با متن و کارکردهای مورد انتظار نمایش یکی از مهمترین نکات در کارگردانی تئاتر محسوب میشود و در اینجا حامد شیخی و گروه طراحی با تعبیه یک سکو به ایجاد دو فضای متفاوت علیرغم محدودیت مساحت صحنه دست یافتهاند تا ضمن رعایت مولفه مینیمال در طراحی، یک تنوع بصری نیز بر صحنه حاکم شود.
از آنجایی که شخصیت محوری نمایش حول یک نقاش میگردد استفاده از عناصر و لوازم مرتبط با نقاشی از جمله تابلوها و وسایل این رشته در صحنه کارکردی متراکم دارد و به سبب تاریخ روایت با لباسهایی مختص آن دوران روبهرو هستیم که در تداعی و فضاسازی موثر عمل میکند.
لوترک اما کاستیهایی هم دارد: بازیهای تمام بازیگران یکدست و هم سطح نیست و همین موضوع قسمتهای مختلف را با فراز و فرودهایی مواجه ساخته و تاثیرش را در عدم جذابیت و پایین آمدن ریتم دربرخی صحنهها به دنبال دارد.
نورپردازی با ایجاز و ایدهی مورد نظر کارگردان آنچنان که باید مماس و نزدیک نمیشود که البته بخشی از آن را میتوان در محدودیت ابعاد صحنه در نظر گرفت.
با این همه لوترک به سبب تلاش در جهت ارائهی پرترهای از بخشهای ناپیدای یک هنرمند بزرگ اما کمتر شناخته شده شایسته تقدیر است؛ تقدیری که سهم قابل ملاحظهای از آن را میتوان نثار قلم ارزشمند خسرو بامداد کرد.
*نویسنده و کارگردان