سینماسینما، آرش عنایتی
“هیچ ردی باقی نگذار” فیلمی است محصول سال ۲۰۲۱ از سینمای غنی لهستان که وقایع و رویدادهایی از سال ۱۹۸۳ را بازسازی و بازنمایی کرده است. دو جوان در میانهی امتحانات در حالی که سرخوشانه به آیندهی پیشرو میاندیشند و با هم شوخی میکنند در میدان مرکزی شهر توسط شبهنظامیان دولتی بازداشت و به زور سوار بر ون شده به پاسگاه برده میشوند. در پاسگاه، گِزگوش یکی از آن دو جوان، مورد ضرب و شتم شدید قرار میگیرد و با تحمل درد بسیار، دو روز بعد میمیرد. دولت ابتدا این واقعه را کم اهمیت میداند اما وقتی بیش از ۲۰ هزار نفر برای تشییع جنازهاش به خیابانهای ورشو میآیند ابتدا جمعیت معترض را بازیچهی غربیها مینامد و سپس در ادامه، دست به هر اقدامی میزند تا یکی(یرژی، تنها شاهد ماجرا) را از شهادت و دیگری(باربارا، مادر گِژگوش)را از شکایت منصرف کند.
ماتوزینسکی با انتخاب رنگهای سرد در طراحی لباسها و صحنهها، و دوربینی لرزان و متحرک( ماتوزینسکی آنمقدار باهوش است که در تناقض با زندگی و شرایط جوانها از نماهایی ثابت و استوار برای ژنرال کیشچاک-رهبرِ شبه نظامیان- استفاده کند. برای نمونه، در راهروهای ساختمان دولت) شرایط دشوار و ناپایداری زندگی را در حکومتی خودکامه؛ و همزمان پایداری و پافشاری بر حقخواهی و تلاش برای احقاقحق قهرمانانش را به تصویر میکشد.
برخاستن یرژی از پسِ باربارا (در نمای بیمارستان) و به کارگیری نماهایی مجزا اما مشابه در کنار تختِ گِژِگوش برای هر دوی آنها، علاوه بر نمایشِ تصویریِ مبارزه و حسِ توامانشان نسبت به گِژِگوش که به درستی و زیبایی، بر رابطهی پنهانشان هم اشاره دارد. بازیگرانی که بازی خوبشان با کمک گریم زیباتر شده.(تاکید بر صورت استخوانیشان که رنجوری و مصمم بودنشان را موکدتر کرده)
هر چند دولتِ خودکامه هر چه در چنته داشت از تهدید تا ارعاب، از پاپوش تا شُنود، از تکذیب تا شهادت کذب و … همه و همه را به کار بست و هر چند که این پرونده در سال ۲۰۱۰ بسته شد و شاکی و متشاکی در گور خفتهاند، اما به یمن هنر و بیان هنرمندانهی ماتوزینسکی این واقعه از اذهان جهانیان زدوده نشده تا هیچ شکی باقی نماند که روزی در تلاقی هنر و تاریخ، حساب سیهروزی مظلومان از سیهکاران ظالم تسویه خواهد شد.