سینماسینما، نغمه خدابخش
پدری که از مسئولیت بزرگی بهعنوان سرپرست خانواده تنها دوست داشتن اعضای خانواده اش را بلد است بدون آنکه مسئولانه و منطقی رفتار کند، مادری که با وجود داشتن دغدغهی گذران زندگی جبههای مقابل مردش دارد تا او را به هر بهانه ای به نقد بکشد، بچه هایی که نگران رفتارهای پدر و مادر در مقابل یکدیگر هستند و سر بزنگاه چون کوه تکیه گاه همدیگر.
قصه «رها» اتفاقی به ظاهر ساده را روایت میکند که اعضای یک خانواده را مستأصل کرده و آنها را در مواجهه با حل مشکلی بزرگ قرار میدهد. مشکلی که گویا رهایی از آن امکان پذیر نیست.
«رها» تلخ است، تلخ و شوکهکننده. به عمق جان مخاطب نفوذ میکند تا طعم تلخ و گس رنج را به او بچشاند.
فیلم «رها» تصویرگر معضلات اقتصادی و اجتماعی است معضلاتی که موجبات فاصله طبقاتی را فراهم کرده و خانواده ها را رو در روی یکدیگر قرار میدهد تا بیمحابا و بیپرده یکدیگر را قضاوت کنند و در نهایت قربانی دهند و قربانی شوند.
«رها» روایتگر دردهایی است که ملموساند، نمایانگر زخمهایی است که گویی هیچگاه خوب نمیشوند و التیام نمی یابند همچون زخم دست پدر قصه!
و اما فیلم «آبستن» که اولین نکته قابل توجه آن دوربین روی دستی است که در تمام لحظات فیلم باعث همراهی مخاطب شده تا با تمام واقعیت موجود روبرو و در نهایت به عمق فاجعه برسد.
«آبستن» روایت آبستنی دردها و غمهاست. دردهایی که چاره ای جز دل کندن از وابستگیها و دلبستگیها برای آدمی باقی نمیگذارد. دردهایی که موجب میشود از توبه ها روی برگرداند و قسمها و تعهدات را زیر پا گذاشت و در نهایت به پریشانی و پشیمانی رسید. «آبستن» روایت ماندگار زخم هایی است که گویا همیشگی هستند و عبور از آنها ممکن نیست. قصه با تولد دخترکی آغاز میشود، آغازی با رقص و ترانه و خنده. در ادامه حضور تازه وارد روند روایت را تغییر داده و بهتدریج پنهانکاریها فاش میشود.
«آبستن» روایتگر علت مهاجرت شخصیتهایی است که هر یک قصه و غصهی زندگی خود را دارند، تلاش انسانهایی است برای فرار از وضعیت موجود و رسیدن به شرایط ایدهآلی که تصور میکنند در انتظارشان است. چیدمانی که برای پیشبرد روایت در نظر گرفته شده کنجکاوی برانگیز است و چاره ای جز همراهی برای بیننده به جای نمیگذارد. فضای سرد و بیروح قصه با احساس درونی کاراکترها تلفیق شده و هر اتفاق تلنگری به حساب می آید تا وجه اصلی شخصیتها به تصویر کشیده شود و در انتها با فاجعه ای به نام آبستنی نه صرفا به معنای بارداری طبیعی یک زن که به معضلی غیرقابل قبول تبدیل شده و شوک غیرمنتظرهای را سبب میشود.
فرم بصری خاص روایت همراه با داستان عمیق و پرتنش و شخصیتهای تاثیرگذار چفت و بست قابل قبولی را باعث شده و آنرا به اثری تفکر برانگیز تبدیل کرده است. نماها و تکنیک خاص فیلمبرداری آبستن یادآور فیلم تحسین برانگیز «ماهی و گربه» اثر شهرام مکری است. همراهی موسیقی با فضای ایجاد شده و نقش آفرینی بازیگران به ملموس بودن روایت کمک کرده و نقاط قوت فیلم را پررنگ میکند.
«آبستن» فیلم قابل تفکری است که بیننده اش را تا ساعتها درگیر کرده تا به انسانیت نگاهی متفاوت داشته باشد. اثری که این روزها سینمای ایران بشدت به آن نیازمند است تا جایگاه اصلی خود را بهعنوان هنری تاثیرگذار حفظ کند.