سینماسینما، رضا دانشپژوه
ایرو (اینجا ) به کارگردانی هادی محقق، عنوان مناسبی برای یک فیلم جسورانه. اینجا در نزد پیرمردی تنها، هیچ اتفاق خوشایندی رقم نمی خورد. تجربه گرایی در ارائه زمان واقعی رویداد، امتیاز اصلی این فیلم است. آن هم در زمانه ای که از ترس افتادن ریتم هر کاری می کنند.
فیلم ایرو در ظاهر قصه خاصی را دنبال نمی کند. تصاویری از یک انتظار و یک خاکسپاری. اما ظرف ارائه رویداد مهم است. این که چگونه یک انسان می تواند در بی نهایت ترین شکل ممکن تنها باشد؟ شکل چینش نماها در قرارداد اولین نمای فیلم با زمان طولانی مشاجره ریتم را با مخاطب تمام می کند. آنچه در توالی روی می دهد کنترل ضرباهنگ فیلم است که کنترل می شود. دغدغه های روزانه پیرمرد و تلاش او، هر چند ناچیز و اما تمام و کمال برای نجات فرزندش از اعدام خارج از عرف واقع گرایایی تصویر نشده است. اینچنین برداشت می شود اثر بیشتر از آنچه قصد کشمکش بر سر تصاحب جوایز جشنواره ها داشته باشد، یک اثر شخصی و یک دغدغه شخصی است. داستان فیلم ساده است. یک پیرمرد راه می رود و منتظر است. بعد جنازه را تحویل می گیرد و در طول مراسم خاکسپاری شبانه قصه به اتمام می رسد. اما شیوه ارائه این ماجرای به ظاهر ساده، هولناک است. فیلم به شدت مخاطب خاص خود را می طلبد و اصلا هیچ تدارک زینت بخشی برای به وجد آوردن آدم های عجول ندارد. فیلم به آرامی بستر شناخت مخاطب از جغرافیا و کاراکتر را مهیا می کند و با پیشبرد تنها جمله داستان، صحنه های تکان دهنده پایان فیلم را جم و جور می کند.
ایرو فیلم محترمی ست از این بابت که تجربه سختی را از سر گذرانیده است. تجربه اندوه بار روایتی تلخ، با نماهای طولانی. تجربه سخت از این بابت که فیلم خودش را به تماشاگر الصاق نمی کند. این مخاطب است که انتخاب می کند در سالن سینما پای تنهایی یک انسان بنشیند، یا برود و آن بیرون خدا را شکر کند که او تنها نیست.