طرح پولشویی یا گدایی اعتبار؟

سینماسینما، پوریا ذوالفقاری:پوریا ذوالفقاری

اول) در مراسم تجلیل از عوامل سریال شهرزاد که اردیبهشت امسال در برج میلاد برگزار شد و عکس‌ها و خبرهایش فضای مجازی را در نوردید، تجلیل کننده چه کسی بود؟ یعنی کدام شخص یا ارگان از عوامل این سریال دعوت کرده بود که به برج میلاد بروند؟ عنوان مراسم این بود؛ جشن اختتامیه سریال شهرزاد و تقدیر از عوامل. محمدهادی رضوی (یکی از دو سرمایه‌گذار سریال) هم امسال وقتی به نمایشگاه مطبوعات رفت و وارد غرفه روزنامه صبا شد، مصاحبه‌ای تصویری کرد و با ابراز دلخوری از اتفاقی که در آن مراسم افتاده، گفت: «به من گفتند تو حرف نزن. پول سالن را من داده‌ام ولی نمی‌توانم در مراسم صحبت کنم.» این سخن روشن‌تر از آن است که نیازمند تحلیل باشد. در واقع عوامل سریال شهرزاد خودشان از خودشان تقدیر کردند. سرمایه‌گذار سالنی اجاره کرده و برنامه‌ای ترتیب داده تا ضمن برگزاری جشن اختتامیه، تعدادی از سینماگران و چهره‌های هنری روی صحنه بیایند و به عوامل مجموعه جایزه بدهند. آیا اتفاق عجیبی افتاده است؟ مطلقا. آیا موضوع خنده‌دار است؟ اصلا. آیا بازیگرانی مثل ترانه علیدوستی و شهاب حسینی برای روی صحنه آمدن آمدن و جایزه گرفتن پرپر می‌زنند؟ قطعا نه. آیا موضوع عجیب است؟ بله!

دوم) فرض کنید ناگهان پول زیادی به دست‌تان می‌رسد. مبلغی نجومی. حس می‌کنید در کل این سرزمین در بهترین حالت صدنفر مثل شما هستند. حالا زمان عملی کردن رؤیاهاست. ابتدا خانه‌ای مجلل در پایتخت و ویلایی در مناطق خوش آب و هوا می‌خرید. بعد یک یا چند دستگاه اتومبیل گران‌قیمت یا می‌خرید یا سفارش می‌هید اختصاصا برای شما وارد کشور شود. مدتی را به سفرهای خارجی می‌گذارنید. با پول‌تان سرمایه‌گذاری می‌کنید. برند می‌پوشید. ولی… پس از مدتی حس می‌کنید چیزی کم است. جدی گرفته نمی‌شوید. دیگر گرد شدن چشم عده‌ای از دیدن اتومبیل یا خانه شما برای‌تان راضی‌کننده نیست. همه چیز را خریده‌اید. همه چیز دارید. جز وجهه اجتماعی. حس می‌کنید حق‌تان این است که نامدار باشید. اصطلاحاً اسم در کنید. همه جذابیت‌های زندگی را هم تجربه کرده‌اید. به دور و بر خود نگاه می‌کنید. دنبال عرصه‌ای جذاب و عالمی پر زرق و برق می‌گردید. چشم می‌چرخانید و می‌یابیدش. خودش است؛ سینما! بیش‌ترین پول لازم برای تولید یک فیلم یا سریال حتی نیم درصد از دارایی شما هم نیست. ولی شما را به بهترین شکل به هدف‌تان می‌رساند. با دعوت از مطرح‌ترین کارگردانان و بازیگران، هم‌نشین بزرگان و سلبریتی‌ها می‌شوید. عکس‌های چندنفره‌تان با آن‌ها شما را به چهره‌ای شناخته شده بدل می‌کند. بازیگران و دیگر عوامل پروژه هم در مصاحبه‌های‌شان به رسم ادب از شما هم تشکر می‌کنند و این دیگر نور علی نور است. شما می‌شوید سینماگر. می‌شوید حامی هنرمندان. به پشت صحنه سر می‌زنید و حضورتان به چشم می‌آید. ستاره‌ها با شما خوش و بش می‌کنند. با انبوهی پیشنهاد مصاحبه روبه رو خواهید شد. در انتهای تولید و توزیع سریال هم می‌توانید اختتامیه‌ای برگزار کنید و با نشستن در ردیف اول به عکس‌ها راه یابید و روز بعد تصویر خود را کنار چهره‌های سینمایی و چه بسا ادبی و دیگر میهمانان مراسم‌تان در سایت‌های معتبر ببینید و کیفور شوید.

سوم) این روزها که بحث پولشویی بسیار داغ است، به عنوان کسی که فرصت حضور سر صحنه چندسریال تولیدی شبکه خانگی و هم‌صحبتی با سرمایه‌گذاران‌شان را داشته‌ام، بدون رد احتمال پولشویی و با اعتراف به صاحب نظر نبودن در این زمینه می‌توانم با قاطعیت و به استناد رفتار سرمایه‌گذاران آزاد و دربند این مجموعه‌ها بگویم یکی از اصلی‌تری انگیزه‌های‌شان همانی‌ست که در پاراگراف قبلی آمد. شهوت آن‌ها برای دعوت از هرچه چهره و بازیگر شناخته شده است، تقلای‌شان برای راضی کردن مشهورترین فیلم‌سازان این مملکت به همکاری، نه نگفتن به هیچ مدل درخواست مالی و سنگ تمام گذاشتن در پرداخت بودجه و چه بسا بی‌تفاوتی به تمام شدن تولید با هزینه‌ای بیش از برآورد اولیه، همه و همه ریشه در نیاز به کسب منزلت اجتماعی دارد. منزلتی که منطقاً باید در پی سال‌ها فعالیت، ذره ذره به دست آید ولی برای کسی که یک‌شبه صاحب پولی هنگفت شده، اساساً مفاهیم و عباراتی مثل «صبوری»، «حرکت گام به گام»و «روند تدریجی» قابل فهم نیست. او می‌خواهد منزلت را هم بخرد و تنها راهی که به ذهنش می‌رسد هم‌نشین شدن با صاحبان وجهه یا شهرت است. او راه دیگری نمی‌شناسد. او کلاً آدم میان‌بر است.

چهارم) این طرف ماجرا هم سینمایی گرفتار داریم. توسری خورده‌ای که با سیلی صورتش را سرخ نگه می‌دارد. سینمایی محروم از همه امکانات و در عوض آماج همه جور تهمت. چنان که وقتی یک شبکه ماهواره‌ای پیزوری تیزر فیلم‌هایش را پخش می‌کند فروش آن‌ها اوجی بی‌سابقه می‌گیرد تا همه بفهمند تلویزیون همین مملکت در همه این سال‌ها چه ساده می‌توانست به سینما کمک کند و نکرد. چه آسان با پخش ساده چند تیزر می‌توانست چوب زیر ساقه شکننده این صنعت بزند و نزد. تلویزیونی که تیزر را به بهانه وجود فلان بازیگر زن و مرد پخش نمی‌کند اما شب سال تحویل برای جذب مخاطب در مهم‌ترین ساعاتش با دعوت از همان چهره‌های ممنوع و دادن وعده پرداخت‌های میلیونی، آنتن را طوری پر می‌کند که دل اسپانسرهایش غنج بزند. این سینمای محتاج اگر زودتر از این‌ها یاری دیده بود، اگر کمرش از کج سلیقگی‌ها خم نشده بود، با دیدن تازه به دوران رسیده‌هایی با وعده ده دوازده میلیاردتومان هوش از سرش نمی‌رفت. بگذارید همین روند فروش میلیاردی فیلم‌ها ادامه یابد. بگذارید فقط سه سال این وضعیت ادامه یابد و سینما کمر راست کند تا ببینید چگونه با اتکا به سود و توان خود دست رد به سینه گدایان منزلت خواهد زد. در شرایط فعلی و با کمال تأسف امکان تکرار ماجرای سریال شهرزاد چه در شبکه خانگی و چه سینما وجود دارد. چون فعلاً در و تخته خوب باهم جورند.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 38150 و در روز دوشنبه ۱۳ دی ۱۳۹۵ ساعت 14:20:27
2024 copyright.