سینماسینما، زهرا مشتاق
من خانم ژاله صامتی را از نزدیک نمیشناسم، ولی منظور ایشان را کاملا متوجه شدم و فهمیدم ایشان چه میخواستند بگویند.
تقریبا تلویزیون ایران را اصلا نگاه نمیکنم، ولی از کلیت برنامهای به نام عصر جدید اطلاع دارم و میدانم یک جور استعدادیابی ایرانی است. ظاهرا در یکی از قسمتها، پسر جوانی هنر خود را در رشته آواز نشان میدهد. و ظاهرا این پسر جوان خواندن و نوشتن نمیداند و با لهجه صحبت میکند و چیزهایی از این دست که مورد ملاحظه خانم ژاله صامتی که یکی از داوران است قرار گرفته.
در این باره لازم است چند توضیح مهم گفته شود. کسانی که رشته تاتر میخوانند، چند واحد بازیگری میگذرانند. تمرینهای جدی و سخت فن بیان و بدن لازمهی این درس است. طبیعی است که در این کلاسها، علاوه بر دانشجویان تهرانی، دانشجویان شهرستانی با لهجههای مختلف نیز حضور دارند. اولین و مهمترین درسی که استادان این رشته تدریس میکنند، کار کردن روی لهجه و حذف آن است. شتابزده عمل نکنید. و خواندن این یادداشت را رها نکنید. الان برایتان توضیح میدهم.
اتفاقا دانستن هر زبان دیگر از خارجی تا زبانهای داخلی خودمان، از ترکی، لری، عربی، گیلکی یا بلد بودن هر گویش و لهجه دیگر، توانایی یک بازیگر محسوب میشود. و او را نسبت به بازیگران دیگر در موقعیت ممتازتری قرار میدهد. اما یک سوال خیلی مهم؛ آیا قرار است یک بازیگر شیرازی یا اصفهانی همیشه فقط نقش یک فرد شیرازی و اصفهانی را بازی کند؟ آیا میشود یک بازیگر، تمام نقشها را فقط با یک لهجه بازی کند؟
مثال میزنم. خانم گوهر خیراندیش شیرازی هستند و میبینید چقدر زیبا و شیرین نقشهایی را که مستلزم لهجه شیرازی است، عالی بازی میکنند. ولی آیا مثلا در فیلم سینمایی آذر، شهدخت، پرویز و دیگران، میتوانستند آن کاراکتر را با لهجه شیرازی صحبت کنند؟ آقای رضا کیانیان مشهدی هستند. آیا شما میپذیرید که ایشان مثلا نقشهایی را که در آژانس شیشهای و مختار و امام علی (ع) و کارهای دیگر داشتند، همه را با لهجه مشهدی اجرا کنند؟ مطمئن باشید اولین معترضان خود شما میبودید. این حتی در مدل جهانی هم صدق میکند. در جایی خوانده بودم که نیکول کیدمن بازیگر سرشناس استرالیایی، تلاش خیلی زیادی کرده که بر لهجه استرالیایی خود فائق شود و بتواند انگلیسی را مطابق شکل رایج در هالیوود صحبت کند. آیا این معنایش حذف پیشینه و زبان مادری نیکول کیدمن است یا توانمندی او در رفع یک محدودیت؟
هنرمندانی که ارائه هنرشان بخصوص با زبان و بدنشان در ارتباط است، باید بتوانند بیشترین تاثیر را بر مخاطب داشته باشند. اگر بازیگری فقط بلد باشد با زبان بلوچی و کردی صحبت کند و اصلا فارسی بلد نباشد و یا فارسی را با لهجه صحبت کند؛ در عرصه خوانندگی یا بازیگری به شدت دچار محدودیت میشود. مگر چند نقش درست، با همان لهجه و زبان در طی سال نوشته میشود؟
خانم ژاله صامتی نیز نه تنها در نقش داور یک برنامه تلویزیونی، که به عنوان یک بازیگر حرفهای و حتی بسیار مادرانه همین را میگوید. این که پسرم، گول این زرق و برقها را نخور. فردا دیگر ما نیستیم. خودت هستی و خودت. خدا را شکر که صدای خوبی داری. اما خوانندهای که خواندن و نوشتن بلد نباشد، با محدودیت جدی روبهروست. نمیتواند موسیقی را به صورت جدی و درست دنبال کند. نهایتش این است که یک خواننده محلی میشود مثل صدها خواننده محلی دیگر که ذوقی و غریزی آواز میخوانند. گفت لهجهتت را کنار بگذار. اتفاقا به مهمترین و درستترین نکته اشاره کرد. چون میخواست به او بگوید تو که صدای خوبی داری، حتما میتوانی آوازهای غیر محلی هم بخوانی. چون لهجه میتواند تو را فقط محدود به یک خواندن خاص کند. کدام از این توصیههای خوب که پشت هر کدامش یک دنیا تجربه و دانش و پشتکار است، غلط است؟! چگونه میشود به آسانی بر کسی هجمهای وارد کرد، در حالی که به کنه آنچه گوینده مدنظر داشته، توجهی نشده است. و در پایان، آنهایی که سخنان دیگرانی را که به نوعی و در حوزههای خود، محل مراجعه هستند، چنین ناشیانه و نادرست تقطیع میکنند، باید گوشزد کرد تا چه اندازه رفتار و عملشان بیاخلاقی و ضدانسانی است.