سینماسینما، محسن جعفریراد
۱- طبعا مهمترین سریال تلویزیون در عید امسال، پایتخت ۶ بود. اما سری ششم به قوام سری های قبل نبود. علت و معلول های غیر منطقی در داستان، استفاده بیش از حد از تصاویر هوایی (هلی شات)، عدم انسجام خرده روایت ها، استفاده زائد از محصولاتی که شائبه تبلیغات آنها به ذهن می رسد، ریتم و ضرباهنگ کند چند قسمت میانی که کمکی به پیشبرد روایت نمی کرد و حضور و غیاب شخصیت هایی که ضرورت و کارکرد معنایی برای آنها وجود نداشت؛ از دو دختر نقی گرفته تا حضور بهبود که صرفا قرار بود بهانه ای شود تا درباره تغییرات پنج سال اخیر جامعه حرف زده شود. یا نماهای دفرمه و «از هر زاویه ممکن!» که معلوم نشد چه زیبایی شناسی بصری مد نظر بود! و … شاید تنها نقطه قوت سریال ،همچنان بازیگران آن هستند که ملموس و باورپذیر بازی می کنند و البته لحظاتی که کمدی از نوع هجوش قرار بود ارائه شود که کم و بیش موفق بودند.
۲- سانسور سریال پایتخت برای سازندگان آن خیلی عجیب به نظر رسید. هر چند سانسور کار کسانی که تلویریون به آنها بیشترین اعتماد ممکن را دارد، واقعا جای عصبانیت دارد. اما عوامل پایتخت انگار که اصلا تا به حال با مدیوم تلویزیون در ایران همکاری نکرده اند! و از همان قسمت اول در صفحات اینستاگرامی خود از این سانسورها انتقاد کردند که بجا بود. اما آیا سوتی ها و گاف های متعدد سریال هم به سانسور ربط داشت؟! (گاف هایی از نوع اشتباه منشی صحنه ای که هر قسمت، بیشتر از قبل می شد!) حجم عجیب و غریب و بی منطق تصاویر هوایی هم به سانسور ربط داشت؟ کیفیت نازل طراحی میزانسن و دکوپاژ هم به سانسور ربط داشت؟! درباره دکوپاژ همین بس که گاهی از هر جا که میشد تصویربرداری کرد، تصویربرداری شده بود! به عنوان مثال وقتی برای خوردن آبگوشت به طبیعت می روند و دوربین روی درهای ماشین (از زاویه رو به بالا- لو انگل) هم کار شده است و معلوم نیست این قاب بندی های غیر معمول، چه کارکردی داشت؟!
۳- البته باید اشاره کرد، اینکه در تلویزیون با تمام فراز و نشیب های این سالهایش، سریالی به مجموعه ششم برسد و همچنان مخاطب داشته باشد، باید به سازندگان آن تبریک گفت، اما این سازندگان، گاهی اگر شد! باید به این هم فکر کنند که در کنار سرگرمی سازی با روایتی کمیک، سطح آگاهی، سلیقه و زیبایی شناسی مخاطب هم ارتقا پیدا کند اما در سری جدید، چیزی که بیشتر از همه ارتقا پیدا کرده بود، تصاویر هوایی و تبلیغات انواع چیزهای بی ربط به هم بود. از اپلیکیشن روبیکا قبل از شروع هر قسمت با حضور بازیگران گرفته تا بیسکویت مادر و تالار عروسی و تیم نساجی و ویلای لواسانات و …
۴- سریال دوپینگ که از شبکه سه پخش شد ، بیشتر بر محور توانایی بازیگرانش بنا شده بود. مثل شبنم مقدمی که در چند سال اخیر به یکی از پرکارترین بازیگران کمدی بدل شده یا صداپیشه جناب خان در خندوانه یعنی محمد بحرانی که از همان زمان پخش خندوانه فعالیت بازیگری اش هم افزایش پیدا کرد و بعد از حضور در سریال هایی مثل هیولا، در این سریال هم بازی کرد. سریالی که غیر از بازی تکراری بازیگرانش، چیزی در چنته نداشت.
۵- برنامه های تحویل سال، مهمان های عجیب و غریبی داشتند، مثل برنامه شبکه دو که از الهه حصاری و پوریا پورسرخ دعوت شده بود که معلوم نشد کدام فیلم یا سریال مهم یا محبوبی در چند سال اخیر بازی کرده اندکه باید مهمان ویژه لحظه تحویل سال باشند، یا حضور محمدرضا شریفی نیا که همان ابتدا مجری پرسید، چرا در نقش مردهایی بازی می کند که چند همسر بر می گزینند؟! و شریفی نیا پاسخ می دهد که اگر اجازه بدهید، خدمت مخاطبان سلام کنم! همان برنامه های تکراری با مهمان های تکراری.
۶- برنامه دورهمی یکی از پربیننده های نوروز بود، اما چند حاشیه پر سرو صدا هم پیدا کرد که شاید ربطی به سازندگانش نداشت. از جمله خواندن قطعه ای توسط بنیامین بهادری که کپی دسته n ام! از آهنگ ماندگار کودکانه به خوانندگی فرهاد مهراد، آهنگسازی اسفندیار منفردزاده و شعر شهیار قنبری بود که پخش آن با انتقاد شدید صاحبان قطعه کودکانه همراه شد. البته در پاسخ، مثل اینکه بنیامین، عذرخواهی مفصلی از شهیار قنبری کرده بود اما در کل معلوم نیست وقتی قرار است کپی هم کنند، چرا آنقدر دم دستی، پیش پا افتاده و توهین آمیز کپی می کنند. هم توهین به صاحبان اثر اصلی و هم توهین به مخاطبانی که با اثر اصلی، خاطره دارند.
۷- برنامه اینترنتی پانوراما در نوع خودش عجیب بود. در یکی از قسمت ها از ریحانه پارسا و مهدی کوشکی دعوت شده بود. مجری برنامه، اشکان خطیبی که یکی از با سابقه ترین بازیگران تئاتر محسوب می شود و در سینما و تلویزیون هم استعداد بازیگری اش را نشان داده، زردترین سوالاتی که می شد از یک زوج تازه پرسید را مطرح کرد! تا این حد که چه کسی اول پیشنهاد ازدواج را مطرح کرده؟! ناگفته نماند که ریحانه پارسا هنوز تعداد سریال ها و فیلم هایی که بازی کرده، به انگشتان یک دست هم نرسیده! مهدی کوشکی هم، کم و بیش همین سابقه را دارد، هر چند در تئاتر فعالیت زیادی داشته است. با این سابقه هنری که مثلا پارسا در سریال پدر بازی کرده و قرار است با اکران مجدد خوب، بد جلف ۲ هم او را روی پرده سینما ببینیم و از طرفی دیگر کوشکی هم اغلب نقش های فرعی در فیلم هایی مثل مهمونی کامی و سریالی مثل کرگردن بازی کرده، اصلا دعوت از آنها چه ضرورت و کارکردی برای یک برنامه نوروزی و مفرح می تواند داشته باشد؟ برای کیفیت استعداد بازیگری آنها هم، تماشای همین مصاحبه کفایت می کند، وقتی از عهده چند پاسخ ساده هم بر نمی آیند! طراحی خود برنامه که میان سوال و جواب، یک گروه موسیقی می نوازند، باز هم کپی دسته چندم از برنامه های شبکه های ماهواره ای فارسی زبان است!
۸- سری دوم برنامه عصر جدید هم به خوبی سری اول نبود. البته ویروس کرونا در کیفیت همه برنامه ها شاید تاثیر داشته باشد اما دیگر شکل برخورد داورها و مجری با شرکت کنندکان ربطی به کرونا ندارد! به عنوان مثال در برنامه هایی که از آن به عنوان راستی آزمایی یا مرحله مقدماتی یاد می کنند، معلوم نشد چرا لحن کارشناسان، آنقدر از موضع بالا و تحقیرآمیز بود. بخصوص خود احسان علیخانی که مجری توانمندی است اما این توانمندی را نباید با تمسخر یا موضع بالا نسبت به دیگران اشتباه بگیرد. نکته عجیب تر هنگام پخش مسابقات اصلی بود. با توجه به اینکه انواع و اقسام انتقادها از برخی داورها و کیفیت فن بیان و شکل برخوردشان با شرکت کننده ها در سری اول شده بود، هیچ کدام از انتقادها علاوه بر اینکه لحاظ نشد بلکه همان ایرادها تکرار هم شد که مشخص می شود چقدر علیخانی و همکارانش نسبت به انتقادهای مخاطبان و کارشناسان بی توجه هستند. این برنامه هم حاشیه های مختلفی داشت. مثلا معلوم نیست وقتی کسی مثل آریا عظیمی نژاد خودش معترف است که از فوتبال چیزی نمی داند باید نام سرمربی ایتالیایی سابق و محبوب تیم استقلال را مسخره کند و بعد در صفحه اش عذرخواهی هم کند. از یک داور تخصصی، چنین رفتاری عجیب است که هنوز بر سخنان خودش، تسلط کافی ندارد، در حالیکه یکی از ویژگی های داوران مسابقاتی که این برنامه با تاثیر از آنها ساخته شده، تسلط در بیان کلمات و دایره واڑگانی گسترده است که هر چهار داور عصر جدید از این خاصیت مهم، کمتر بهره برده اند. طوری که کلمات تکراری آنها در فضای مجازی تبدیل به جوک و دابسمش شده است.
۹- شبکه یک مسابقه ای روی آنتن برد با اجرای سام درخشانی با عنوان ایران تا راهکار استفاده از بازیگران سینمای عامه پسند از محمدرضاگلزار شروع شده و به درخشانی برسد. اما نکته ای که معمولا تهیه کنندگان و طراحان این مسابقات غافل هستند، این است که طرفداران فیلم های سینمایی این بازیگرها بیشتر تین ایجر هستند و بین ۱۶ تا ۲۰ سال سن دارند و با توجه به سلایقی که معمولا از آنها دیده ایم اصلا کمتر تلویزیون نگاه می کنند، چه برسد به اینکه برنامه ای با سوالاتی بر پایه اطلاعات عمومی نگاه کنند! این عدم درک درست از نیازهای مخاطب و اصلا سن و سال مخاطب، آفت تلویزیون در چند سال اخیر بوده است.
۱۰- در روز آخر تعطیلات هم یک فوتوشاپ آماتوری، سانسور عیدانه تلویزیون را تکمیل کرد. در برنامه نغمه ها که از شبکه چهار پخش شد، تصویر استاد رهی معیری در عکسی به جای عکس الهه (از خواننده های قبل از انقلاب) گذاشته شده بود که از فرط غیرعادی بودن، حتی مخاطب ناآگاه به هر دو هنرمند را به شک می انداخت، چه برسد به مخاطبانی که از هر دو هنرمند خاطره ها دارند. آن از کپی قطعه کودکانه و کپی تصاویری از فیلم های همسفر و ممل آمریکایی در پایتخت گرفته – واقعا قرار بود هومن حاجی عبدللهی، استاد بهروز وثوقی را تداعی کند؟! – و این هم از جایگزینی یک مرد با زن در یک عکس! یعنی بیشتر از این نمی شد برای شعور مخاطب، رحمی قائل شد؟!