سینماسینما، سیدمحمد حسینی
اگر کسی با ظرافت و دقت و نگاه منصفانه، سینمای بعد از انقلاب ۵۷ را ارزبابی کرده باشد، نمیتواند از نام سید محمد بهشتی که برای پاسداشت سینما کوشید، سرسری عبور کند! تفکری که بعد از سکون و بنبستی که پیش از آن داشتیم، سبب تحول و گشایش شد. او برای حراست از اصل سینما، و فشاری که جریانات دیگر انقلابی، برای حذف سینما داشتند، ناگزیر به کنار گذاشتن موقتیِ موقعیتهایی که یادآور فیلمفارسی بودند، شده بود. سینمایی که در آن سالها، مترادف با ابتذال و کاباره و عرق و ورق بود، در سالهای ۶۲ آغاز و آنقدر درست طراحی شده بود که تا دهه هشتاد به یک موقعیت هنری، فرهنگساز و اندیشهورز، تبدیل شده است.
یک لحظه تصور کنید اگر نگرش خردورزانه و به دور از هیجان و هیاهو در مدیریت آن زمان نبود، ما دارای سینما و این همه افتخار و احترام و فرهنگسازی که سینمای ایران ایجاد کرده نبودیم. اگر در آن تنگناهای اجتماعی و سیاسی و جنگ، مهندس بهشتی نبود و سکانداری سینما بر عهده مدیریت قبلی یعنی معاونتِ سینماییِ از ۱۴۰۰ تا ۱۴۰۳ بود، هیچ چیزی از سینما باقی نمانده بود، یعنی نه سالن سینما داشتیم، نه تولید سینمایی و نه آدمهای سینمایی! به همین راحتی جریان هنری ما مخدوش و نیست شده بود… تصورش هم ترسناک و تلخ خواهد بود. اما…
حتما بعد از این گذار تاریخی، میتوانیم در یک میز آرام، بدون تنش، بی حب و بغض، به گفتگو بنشینیم تا نتایج آن تصمیمات را آگاهانه در ابعاد گسترده آن، به نقد و بررسی بنشینیم؛ که مقصریابی و متلکپرانی و پروندۀ یازده ساله را با آن همه فیلم درخشان و پیشرفت فنی و فرهنگی که داشتیم؛ در یک خط مختومه اعلام کنیم و تکلیفش را با یک دو جمله تعیین کنیم؛ نشان از توسعه نیافتگی و نبود فرهنگ نقد در جامعه حتی در جماعت مدعیان روشنفکری است! فرهنگ صفر و صدی ما را به پیشرفت نمیرساند. اگر سینمای دهه شصت را به درستی ارزیابی نکنیم، سینمای امروز را از دست خواهیم داد که دادهایم و چیزی باقی نمانده است و طراحی مشخص برای سینمای فردا نخواهیم داشت…
البته نیک میدانیم؛ همیشه اینگونه نیست که ارزیابیها معطوف به نتیجه باشد، باید در بستر زمان و مکان و آن شرایط بحرانی، نگرشها را نگریست.
فریدون جیرانی در پایان یک مقاله خود که در کتاب فیلمفارسی به چاپ رسیده، مینویسد: سینمای ایران که پس از انقلاب به همت روشنفکران مسلمان و نسل جوان شکل گرفت، سینمایی است سالم، منزه و متفاوت از سینمای گذشته.
و چرا در این سالها از آن سینمای سالم و منزه، عطری به مشام نمیرسد؟! اگر در اوایل انقلاب ۵۷ و تنگناها و جنگ، چنین تصمیمی که منجر به کنار گذاشتن عدهای، به بهانه حیات سینما گرفته شد، اکنون دیگر فقط با گشایش و تصمیمات ایجابی به حیات سینما و گذر از بن بست، منجر خواهد شد… مدیر سینمایی جدید، باید بداند، نماینده سینماست و تصمیمات شورای سیاستگذاری ها در جهت تقویت سینما و تکریم سینماگران باشد.