تاریخ انتشار:۱۳۹۸/۱۱/۱۴ - ۱۳:۳۱ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 130035

سینماسینما، محمد تقی زاده
هرچقدر روز نخست جشنواره با فیلم های معمولی و متوسط روبه رو بودیم در روز دوم شاهد آثاری متنوع تر و خلاقانه تری بودیم که توانست تاحدی کرختی و تلخی روزنخست را جبران کند.شنای پروانه فیلمی است که حرفها و شنیده ها و همچنین تبلیغات فضای مجازی از اثری جذاب و مخاطب پسند حکایت داشت و توانست پس از نمایش نیز توجه طیف وسیعی از تماشاگران جشنواره را به خود جلب کند. بی صدا حلزون دومین فیلم روز و اولین ساخته عکاس پیشین مطبوعات و فیلم ساز فعلی سینما بود که همچنان که تصور می شد تماشاگران زیادی به آن اقبال نشان نداد. فیلم روز تومان اثر مرتضی فرشباف نیز یکی از متفاوت ترین و خاص ترین فیلم های جشنواره امسال است که به جهت ساختار متفاوت و روایت خاص خود مخالفان و موافقان شدیدی در میان تماشاگران پیدا کرده است.

فیلم شنای پروانه
محمد کارت در نخستین تجربه بلند سینمایی خود یعنی شنای پروانه به واقع به یکی از محبوب ترین و جذاب ترین فیلمسازان نسل جدید سینمای ایران تبدیل شد. فیلمسازی که با پیشینه ساخت فیلم های کوتاه و مستند و همچنین دستیاری و بازیگری پا در عرصه فیلمسازی و حضور در بین کارگردانان سینمای ایران گذاشته، با شنای پروانه نشان داد که تا چه حد تجربه مستند سازی بر موفقیت در سینمای داستانی تاثیر گذار خواهد بود.
یکی از شاخص ترین ویژگی های فیلم اول محمد کارت که سبب توفیر و توفیق اجباری آن در میان مخاطبان عام و خاص شده، فضاسازی و شخصیت پردازی جذاب و قدرتمند فیلمساز است که ناشی از شناخت دقیق و زیست واقعی فیلمساز با کاراکترهای داستان به شمار می آید. محمد کارت در مستندهای خود همچون بختک، آوانتاژ، خون مردگی و بچه خور به نوعی شناخت و بلوغ از جمعیت معتاد و بزهکار جامعه رسیده که در سینمای ایران اگر بی نظیر نباشد کم نظیر به حساب می آید.
فیلمنامه شنای پروانه که حاصل همکاری سه نفره محمدکارت با حسین دوماری و پدرام پورامیری است از دیگر ویژگی های ممتاز شنای پروانه محسوب می شود که با وجود برخی اشکالات و نواقص، توانسته شمایل باورپذیری از داستان حجت به عنوان شخصیت اصلی داستان و مسیر تحول و تبدیل آن به قهرمان را برای تماشاگر به تصویر درآورد. داستان پر فراز و نشیب شنای پروانه با وجود زمان نسبتاً زیادی که به طول می انجامد اما به جهت تدابیر دقیق در اجرا و متن خسته کننده به نظر نمی رسد و فصل به فصل تماشاگر داستان به همراه حجت همراه می شود تا بتواند گره گشایی ابتدایی فیلم که خیلی زود هم مشخص می شود به سرانجام برساند.
امیر آقایی به جهت شمایل متفاوت و نقش پر اکت و کنش مند خود از جذابترین شخصیت‌های شنای پروانه به شمار می آید. اما کاراکتر حجت و پروانه با بازی جواد عزتی و طناز طباطبایی با وجود توفیقی که در باور پذیری نقش و ارتباط با مخاطب به دست آوردند تا حدی تکراری و تجربه شده به نظر می‌رسند. جواد عزتی در لاتاری و طناز طباطبایی در فیلم خشم و هیاهو نقش های مشابهی با فیلم شنای پروانه داشتند که باعث شده بازی شان در فیلم تکراری جلوه کند.

بی صدا حلزون
نخستین فیلم بهرنگ دزفولی زاده که در بخش نگاه نو جشنواره سی و هشتم فیلم فجر به نمایش در آمده به دلایل مختلف که در ادامه بدان اشاره کوتاهی می شود از ضعیفترین فیلم های این دوره جشنواره به شمار می آید که بعید به نظر می رسد در اکران عمومی نیز توفیق چندانی نصیب آن شود.
بی صدا حلزون بیشتر از آنکه متکی به داستانی جذاب و منسجم باشد وامدار نوعی ادای دین و ایده پردازی است که ناگفته پیداست فاصله زیادی میان ایده و طرح اولیه و درام و داستان وجود دارد. دغدغه دلسوزانه فیلم ساز و گروه سازنده برای تولید فیلمی درباره جامعه ناشنوایان با وجود تمام محرومیت ها و بی توجهی ها می تواند فی‌نفسه رویکردی انسان دوستانه و قابل توجه باشد اما میزان انطباق و تبدیل این ایده انسانی به درامی تاثیر گذار مسئله دیگری است که متاسفانه در بی صدا حلزون شاهد آن نبودیم و بهرنگ دزفولی زاده با وجود دغدغه انسانی و ایده نسبتاً تازه اش نتوانسته به درامی باورپذیر برسد.
دزفولی زاده که از عکاسی وارد سینما شده از آتلیه عکاسی در فیلم به عنوان یکی از اصلی ترین مکانهای رویدادهای فیلم استفاده کرده، اما در همین بهره گیری از فضا و پتانسیل عکاسی نیز حرف و حدیث های زیادی وجود دارد و می توان در مورد حرفه مهران احمدی و اشتغال آن به عکاسی سوال های زیادی مطرح کرد و حتی جایگزین هایی برای این شغل در نظر گرفت به عبارتی دیگر حرفه عکاسی به عنوان شغلی که فیلم ساز با آن زندگی کرده نتوانسته به تشخصی ویژه و در خور توجه در فیلم بدل شود و همین در سطح ماندن و به عمق نرسیدن را می توان به سایر بخش های فیلم از جمله فیلمنامه و اجرای ضعیف فیلمساز نسبت داد.
اتفاقات و رویدادهای فیلم آنقدر کند و کش دار پیش می رود که حتی بازی متفاوت و پرریسک هانیه توسلی در نقش زنی کم شنوا نیز نتوانسته کمک چندانی به توفیق فیلم کند و چه بسا نبود چهره‌هایی چون هانیه توسلی و مهران احمدی تنها دلخوشی مخاطبان برای تماشا و همراهی بی صدا حلزون باشد و بدون حضور چنین چهره های مطرح و محبوبی، بی صدا حلزون به یک ایده انساندوستانه درباره معضل ناشنوایی و تاثیر و اهمیت صدا محدود می می ماند. در انتها حتی می توان در مورد حضور این فیلم در جشنواره سی و هشتم فیلم فجر هم هیئت انتخاب را مورد سوال قرار داد!

تومان
مرتضی فرشباف درمیان دوستداران سینمای هنری و تجربی ایران با ساخت دو فیلم سوگ و بهمن در سال‌های ابتدایی دهه ۹۰ خورشیدی شناخته می شود و فیلم سوگ در سال ۲۰۰۱ میلادی توانست در چند جشنواره مختلف جهانی توفیقات زیادی برای سازنده اش به دست بیاورد.
تومان در ادامه مسیر تجربه گرایانه و جسورانه مرتضی فرشباف از جمله فیلم های جنجالی جشنواره امسال به شمار می‌آید که از همان ابتدا مواجهه با آنرا به دو طیف کاملاً موافق و مخالف فیلم بدل می کند. ساختار جسورانه و فاقد قصه به معنای مرسوم در کنار بازی گوشی و تجربه گرایی های فیلمساز در فرم فیلم برداری و میزانسن های مورد استفاده، باعث می شود که مواجهه و برخورد با تومان کمی متفاوت تر و خاص تر از دیگر فیلم های رایج در سینمای ایران باشد.
تومان اگرچه در بسیاری از سکانس ها و لحظات به معنای واقعی کلمه سینماست و از همین جهت مورد پسند سینمادوستان حرفه ای تر قرار می گیرد اما به دلیل مدت زمان زیاد فیلم و عدم انسجام اتفاقات و مشخص نبودن مسیر و پلن کلی داستان بسیاری از مخاطبان را از همراهی با خود ناامید می کند به طوری که گویی مرتضی فرشباف با وجود خلاقیت و شناختی که از سینما، دوربین و بازیگری دارد به شکلی جنون آمیز و افسار گسیخته فیلم تومان را کارگردانی کرده است از این رو همانگونه که عنوان شد تدوین مجدد فیلم می‌تواند به جذاب تر شدن تومان و مشخص و منسجم شدن روایت داستانی آن کمک زیادی کند. از طرف دیگر به نظر می رسد بسیاری از از سکانس های فیلم با وجود جذابیت های آنی و حتی کارکردهای دراماتیک در کلیت داستان و به نوعی زیاد و اضافه بیاید.
تومان مرتضی فرشباف شاید مانند هیچ فیلم دیگری در سینمای ایران نباشد و از حیث جسارت، شناخت و تسلط کارگردان بر ابزارهای فنی و تکنیکی ای فیلم منحصر به فرد به شمار آید. فیلمی که بر پایه فیلمنامه‌ای از خود مرتضی فرشباف ساخته شده و به شدت مولفه های بومی و ایرانی در آن دراماتیزه شده است. شرط بندی و مسابقات اسب سواری از جمله مهمترین سرگرمی های مناطق شمالی و ترکمن نشین ایران به شمار می‌آید که به خوبی در بطن و عمق کافی تعبیه شده و باور پذیری تماشاگر می انجامد.
میرسعید مولویان در نقش داوود را می توان از پدیده های بازیگری امسال جشنواره فیلم فجر به شمار آورد که در تومان به خوبی نقش پر فراز و فرود شخصیت اصلی فیلم یعنی داوود را ایفا کرده است. نقشی کنش مند که در چند مقطع زمانی رفتارها و تحولات مختلفی پیدا می کند و نوعی کاراکتر ماورایی و سورئال فیلم نیز محسوب می شود.

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها