حق من/ نگاهی به فیلم «عرق سرد»

سینماسینما، یاسمن خلیلی فرد

«عرق سرد»، دومین فیلم سهیل بیرقی، فیلمی متفاوت نسبت به نخستین اثر او یعنی «من» است. «من» با بازی لیلا حاتمی فیلم پیچیده ای به لحاظ فرم و سبک است و نسبتا فرم گراست، حال آن‌که «عرق سرد» به جهت فرم فیلم ساده تری است و تمرکزش بیشتر بر محتوا و داستان است. الگوی روایت در «عرق سرد» کلاسیک است و به لحاظ سبک خلاقیت خاصی در آن دیده نمی شود. اما حُسن بزرگ آن نسبت به «من» این است که داستانش را سرراست تر روایت می‌کند و خبری از سکون و بی‌داستانیِ «من» در آن نیست. در واقع هرقدر بیرقی در «من» از قصه‌گویی و برون‌ریزی فراوان وجوه دراماتیک پرهیز کرده است، به همان اندازه در «عرق سرد» تلاش می‌کند فیلم خود را بر پایه تمامی عناصر درام پیش ببرد و در این امر به موفقیت نسبی دست یافته است.

«عرق سرد» یک درام ورزشی است که نمونه مشابهش را کمتر در سینمای ایران دیده ایم، اما فیلم بیش از آن‌که متمرکز بر مسائل مربوط به ورزش باشد، یا در آن شاهد صحنه های ورزشی باشیم، به دغدغه ها و مشکلات ورزشکاران زن می پردازد و در تلاش است محدودیت شهروندی زنان ورزشکار را به چالش بکشد. وقتی قرار باشد فیلمی با محوریت محدودیت های مدنی زنان ساخته شود، ممکن است در معرض ریسک هایی چون شعارزدگی‌های فمینیستی قرار گیرد و به دام کلیشه های رایجِ چنین فیلم هایی بیفتد، اما بیرقی با هوشمندی تمام از این اتفاق فاصله گرفته است. «عرق سرد» فیلمی کاملا رئالیستی است که نه قرار است دست به قضاوت بزند و نه با احساس گرایی بی جهت قصد انتقال پیامش را دارد. این فیلم که البته پس‌زمینه ای از یک داستان واقعی هم دارد، به واقعیت های موجود در جامعه اشاره می کند و روابط و اختلاف های زن و شوهر را به‌دقت مورد بررسی قرار می دهد تا علاوه بر به تصویر کشیدن بی عدالتی های اجتماعی در حق زنان، به سهم و نقش تصمیمات غلط و ازدواج های اشتباه و عجولانه در سن کم در تخریب زندگی هر یک از زوجین اشاره کند.

«عرق سرد» روان پیش می رود و گره های آن چنان محکمی ندارد. بااین‌حال ضرباهنگش را به تساوی در هر سه بخش حفظ می کند، اما انتخاب پایان بندی آن انتخاب درستی نیست، چراکه همه می دانیم برای تماس تلفنی با یک برنامه  زنده  تلویزیونی شخص چند خوان را باید پشت سر بگذارد و تازه اگر هم موفق شود، بلافاصله پس از شروعِ چنین صحبت هایی تماس او را قطع می کنند، درحالی که در پایان «عرق سرد» می بینیم که افروز (باران کوثری) حرف های انتقادی و کوبنده اش را تا آخر می زند و سپس وله ای پخش می شود که آن وله هم شباهتی به وله های امروزی تلویزیون ندارد. بنابراین با توجه به رئالیسم موجود در درام شاید برگزیدن شیوه  دیگری از پایان بندی می توانست منطقی تر به نظر برسد.

فیلمنامه  «عرق سرد» بی‌تردید یکی از پرنشانه‌ترین فیلمنامه‌های سینمای پس از انقلاب ایران است. در واقع بسیاری از المان‌ها و عناصر غیرقابل تشریح به شکل کدهایی در فیلمنامه باقی مانده‌اند که مخاطبان هوشمند خواهند توانست با کدگشایی این نشانه‌های ظریف، بسیاری از زیرمتن‌های کار را درک کنند. شاید یکی از مهم‌ترین این زیرمتن‌ها، نوع رابطه افروز (باران کوثری) با دوستش (هدی زین‌العابدین) باشد، یا سکانس قلیان چاق کردن در منزل و… بیرقی البته در دادن برخی از اطلاعات نیز مخاطب را گول می‌زند و درحالی‌که در سیر پیشرفت درام مخاطب انتظار بروز رویدادی خاص را دارد، آن اتفاق رخ نمی‌دهد و این باعث می‌شود فیلم به‌رغم پیروی‌اش از الگوی کلاسیک در روایت، قابل حدس و قابل پیش‌بینی نباشد. یکی از این حدس‌های غلط که تقریبا بسیاری از تماشاگران پیش‌بینی می‌کردند به وقوع بپیوندد، ارتباط یاسر (امیر جدیدی) با خانم نوری (سحر دولتشاهی) بود که غلط از آب درآمد و اگرچه هر دوی آن‌ها تمامی ویژگی‌های رفتاری‌ای را داشتند که می‌توانست آن‌ها را به سمت ارتباط پنهانی و نامتعارف سوق دهد، اما این اتفاق رخ نداد. بنابراین بیرقی همان‌قدر که در طراحی زیرمتن‌ها آگاهانه عمل کرده است، دقت بسیاری هم داشته که در دام کلیشه‌ها نیفتد و حالا که فیلمش به لحاظ فرم، کار متفاوتی نیست، دست‌کم فیلمنامه آن و نوع روایتش سهل‌الوصول نباشد.

«عرق سرد» به‌شدت به بازی بازیگرانش وابسته است. همان طور که همه  بازیگران فیلم نامزد سیمرغ بلورینِ جشنواره  فیلم فجر شدند، نقش هیچ یک از آن ها را نمی توان در بهتر دیده شدن فیلم نادیده گرفت. باران کوثری علاوه بر ترسیم درست وجوه بیرونی و آمادگی بدنی مناسبش برای ایفای نقش یک زن جوان ورزشکار، در ارائه حالات و درونیات او و همان بخش‌های پنهان‌مانده و سربه‌مهر فیلمنامه نیز موفق است. در مقابل هدی زین‌العابدین بازی بیرونی‌تری دارد و او نیز با دریافت درست نشانه های متن، در بازی اش موفق بوده است. امیر جدیدی می توانست به‌راحتی نقش خود را به یک تیپ تبدیل کند، درحالی‌که این اتفاق نیفتاده است و او نیز همچون سحر دولتشاهی با بهره گیری درست از میمیک چهره و بازی کاملا کنترل شده نقش خود را از خطر هجو شدن دور می کند. لیلی رشیدی پس از سال‌ها با نقشی به سینما بازگشته است که جای کار بسیاری داشته و او نیز از پس آن به‌خوبی برآمده است.

«عرق سرد» فیلم خوش ساختی است که به شکل هنرمندانه ای به یکی از اخبار پرجنجال یکی دو سال اخیر پرداخته است و این جسارت در به تصویر کشیدن یک داستان واقعی به  نوبه  خود کاملا ستودنی است.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 107338 و در روز پنجشنبه ۷ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۱۰:۰۴
2024 copyright.