خسرو معصومی : طعم گیلاس وقتی در سینماها اکران شد بسیاری از تماشاگران ناراضی سالن را ترک کردند

الناز عباسیان

این روزها مهاجرت به کشوری دیگر یکی از گزینه‌های روی میز اقشار مختلف جامعه به‌ویژه جوانان شده است. بسیاری پیدا کردن شغل مناسب، ادامه تحصیل، رسیدن به رفاه اقتصادی، آزادی‌های اجتماعی و… را در جایی جز وطن دنبال می‌کنند. از این‌رو سختی‌های غربت و مصائب مهاجرت را به جان می‌خرند. آرزوی زندگی بهتر با مهاجرت موجب شده تا آمارها از میزان افزایش تمایل افراد به سکونت در یک کشور خارجی خبر دهند. البته زندگی بهتر یک روی سکه است و آن سوی دیگر مشکلاتی است که کمتر از آن صحبت شده است. فیلم سینمایی «کار کثیف» به خوبی توانسته با تکنیک‌های هنری حول محور مشکلات اقتصادی و بیکاری جوانان و موضوع مهاجرت اثری ماندگار خلق کند. این فیلم که در جشنواره فیلم فجر سال۹۶ اکران شده بود به کارگردانی خسرو معصومی با بازی پدرام شریفی، الهام نامی، شاهرخ فروتنیان، مسعود فروتن و… در ایران و ترکیه ساخته شده است. در خلاصه داستان این فیلم آمده است: فرهاد تصمیم می‌گیرد برای مهاجرت به ترکیه سفر کند اما به‌دلیل گرفتاری‌هایی که برایش رخ می‌دهد نه‌تنها مهاجرت، بلکه برای بازگشتش به ایران نیز در هاله‌ای از ابهام قرار می‌گیرد. در ادامه گفت‌وگوی ما با معصومی را که دانش‌آموخته سینما و تلویزیون از دانشکده هنرهای دراماتیک است می‌خوانید.

آقای معصومی! شما در  کار کثیف می‌خواهید نشان دهید که مسائل و مشکلات جامعه ممکن است از جوانی چون فرهاد که دانشجوی رشته حقوق است یک انسان خلافکار بار بیاورد. چه شد که به این درونمایه‌  رسیدید؟
چندی پیش آماری را در یک سایت مطالعه می‌کردم که در آن اعلام کرده بود بیش از ۴میلیون فرد تحصیل‌کرده دارای لیسانس و فوق لیسانس بیکار هستند. من به‌شخصه فرد تحصیل‌کرده دارای مدرک دکتری می‌شناسم که مشغول کار بنایی است و وقتی از او می‌پرسیم چرا این کار را انتخاب کردی، می‌گوید در شرایط فعلی جامعه بهترین گزینه برای من شغل پدرم است. در جامعه‌ای که ما جوان‌ها را براساس فضیلت‌های اخلاقی به ازدواج و تشکیل خانواده تشویق می‌کنیم نیازمند فراهم کردن شرایط کار مناسب هستیم. وقتی جوانی کار مناسب نداشته باشد چگونه می‌تواند به ازدواج فکر کند. من فکر می‌کنم در این سال‌ها فقط شعار داده‌ایم و کسی به فکر ارائه راهکار عملیاتی و گره‌گشا نبوده است. در این شرایط است که جوان از سر ناچاری تن به مهاجرت و به قولی فرار از وطن می‌دهد که این خود مشکلاتی به‌مراتب بیشتر پیش روی او خواهد گذاشت. یک عده دل خودشان را به ویزای لاتاری خوش کرده‌اند که از این مملکت بروند و زندگی بهتری داشته باشند، این در حالی است که کمترین شناختی از آن سمت ندارند. من خودم شخصا به بیش از ۱۵کشور سفر کرده‌ام اما در هرکشور۱۰روز بیشتر نمی‌توانستم زندگی کنم و احساس می‌کردم همه‌‌چیز من در ایران است و هیچ کجا خاک وطن نمی‌شود. اما وقتی در وطن من هیچ‌چیز مهیا نیست، کار مناسب و حقوق مکفی نیست، برخی مجبور می‌شوند به مهاجرت فکر کنند. کار کثیف به این نکته اشاره دارد که یک دانشجوی حقوق و تحصیل‌کرده به‌خاطر شرایط اقتصادی خانواده‌اش به پست‌ترین شغل در جمهوری اسلامی که همان ساقی بودن و فروش مشروبات الکلی است روی آورده و چه مشکلاتی برایش ایجاد می‌شود. مشکلات اقتصادی بسیاری از افراد جامعه را به پرتگاه رسانده و ما باید اندیشه‌ای کنیم تا شرایط اجتماعی فرزندان‌مان به این نقطه تلخ نرسد. همه این مسائل در کنار هم فیلمنامه کار کثیف را تشکیل می‌دهد.
حالا که خودتان اعتراف کردید بگذارید راحت‌تر از شما بپرسیم چرا اغلب فیلم‌های شما درام‌های تلخی است که با پایان ناخوشایند تمام می‌شوند. برای مثال همین پایان کار کثیف با یک فاجعه تمام می‌شود. این شکل پایان، امضای شماست یا داستان این فیلم اساسا به‌گونه‌ای است که باید به این فاجعه ختم می‌شد؟
اول اینکه من از واقعیت‌های جامعه می‌نویسم و واقعیت‌ها هم همیشه تلخ است. ما هر روز در جامعه حوادث ناگواری می‌بینیم و ناچاریم منعکس کنیم. درباره پایان فیلم کار کثیف هم، از یک حادثه واقعی که دوست خوبم ساتیار امامی تعریف کرد الهام گرفتم. اما شاید گفت اینگونه پایان‌ها امضای من در کارهایم باشد.
در این فیلم فرهاد به‌عنوان ساقی به خانه‌ مشتریان می‎رود و سعی کرده است تا قشرهای مختلف جامعه را نشان بدهد و با شباهت و یا تفاوت‌های فرهاد با مشتریانش به شخصیت‎پردازی او بپردازد. یکی از بخش‌های خوب فیلم چه به لحاظ فرم، چه به لحاظ محتوا همین سکانس‌هاست. آیا پرداخت به این تابو درخصوص مشروبات الکلی در فیلم کار کثیف برای شما محدودیت‌هایی هم در پی داشت؟
من روزها درباره این فیلم و حتی اسم آن با مسئولان ممیزی بحث و از کار دفاع کرد‌ه‌ام. حتی اسمش را عوض کردم تا پروانه ساخت بگیرم. در دفاع از این فیلم به این موضوع اشاره کردم که به‌خاطر ناآگاهی استفاده از این مواد منجر به مصدوم شدن و حتی کور شدن و فوت مصرف‌کنندگان مشروبات الکلی می‌شود. شما ببینید در چند سال اخیر چقدر مصرف این مواد به خانواده و حتی جامعه لطمه وارد کرده است. پس باید به این موضوع به درستی ورود پیدا کرد و آگاهی داد. اما متأسفانه کم‌لطفی برخی مسئولان ما را در این راه دلسرد می‌کند.
منظورتان از کم‌لطفی مسئولان چیست؟ کمی واضح‌تر می‌گویید؟
نباید از نقش تبلیغات غافل شد. مسئولان شهری و به‌ویژه شهرداری‌ها نقش مهمی در ترویج هنرهای نمایشی و تبلیغ فیلم‌های سینمایی دارند. تبلیغات‌ شهری و به‌ویژه بیلبوردها کمک مؤثری به معرفی فیلم می‌کنند. اما این فیلم با وجود اینکه به یک آسیب مهم اجتماعی می‌پردازد هنوز نتواسته از سوی شهرداری برای نصب بیلبوردهای تبلیغاتی حمایت شود. این در حالی است که من بیش از ۸‌ ماه است که از قوه قضاییه، شورای شهر و معاون زیباسازی و وزارت ارشاد و مسئولان مختلف نامه تأیید گرفته‌ام اما هنوز این کار نتوانسته نظر برخی مسئولان زیباسازی را جلب کند. متأسفانه می‌گویند این کار یک کار تجاری است و نمی‌توان به آن بیلبورد داد. سؤال من از این افراد این است که آیا می‌دانید محتوای فیلم چیست؟ چرا باید به این فیلم که به یک آسیب اجتماعی مثل مهاجرت‌های جوانان اشاره دارد اینگونه نگاه شود. باید این نگاه تغییر کند. من مطئمنم اگر کسی این فیلم را ببیند، عذاب وجدان می‌گیرد که حمایتش نکرده است. البته من امیدوارم از این فیلم حمایت شود.
۸سال از ساخت فیلم «خرس» گذشته و هنوز اکران نشده است، چطور فیلمی مثل خرس که پروانه ساخت داشته، در جشنواره فیلم فجر سیمرغ گرفته و در جشنواره خارجی برگزیده شده تا‌کنون امکان اکران پیدا نکرده است؟
فیلم خرس قربانی کج سلیقگی برخی مدیران شده است. در این سال‌ها به دلایل واهی جلوی نمایش این فیلم اجتماعی که مشکلات جامعه را مطرح می‌کند گرفته‌اند. این فیلم یک فیلم ضد‌جنگ است که جایزه سیمرغ بلورین بهترین صداگذاری (محمدرضا دلپاک) و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد (فرهاد اصلانی) را در سی‌امین دوره جشنواره فیلم فجر کسب کرده است اما حالا به‌خاطر ایرادات بی‌اساس که می‌گویند مشکل شرعی دارد اکران نمی‌شود. این در حالی است که بسیاری از کارشناسان مذهبی نداشتن مشکل شرعی و اعتقادی در این فیلم را تأیید کرده‌اند. بعضی وقت‌ها در سینما اتفاقاتی می‌افتد که آدم به یک بن‌‌بست و سرگیجگی می‌رسد. برای من هم سؤال است که چرا با وجود این شرایط هنوز مجوز اکران نگرفته است.
از فیلم‌های مورد علاقه‌تان بگویید؟
از جوانی علاقه زیادی به تماشای فیلم‌های ایرانی مثل قیصر و امثالهم داشتم اما فیلم «طبیعت بی‌جان» سهراب شهیدثالث مسیر زندگی‌ام را تغییر داد و فهمیدم سینما چقدر خوب می‌تواند در دیدگاه و تفکر انسان مؤثر باشد. از این‌رو تصمیم گرفتم بعد از این فیلم خوب ببینم. من فیلم «زیر درخت زیتون» و «خانه دوست کجاست؟» آقای کیارستمی را بسیار می‌پسندم. عاشق فیلم‌های «گاو» و «دایره مینا»ی داریوش مهرجویی هستم. مگر می‌شود «ناخدا خورشید» ناصر تقوایی را فراموش کنیم؟ بارها و بارها دیده‌ام. یا فیلم‌های کیانوش عیاری و علی ژکان واقعا قابل تقدیرند. یک نکته به شما عرض کنم که سعی کنید فیلم خوب ببینید؛ فیلم بد شما را از سینما سیر و دور می‌کند.
به‌نظر می‌رسد تمایل چندانی به تماشای فیلم کمدی ندارید. از فیلم‌های کمدی‌ای که دید‌ه‌اید برایمان بگویید.
درست است. من تمایلی به دیدن فیلم‌های کمدی ندارم اما یک‌بار در سالن انتظار سینما نشسته بودم که خنده‌های بسیار تماشاچیان از سالن نمایش مرا به دیدن یک فیلم راغب کرد. فیلم «مارمولک» کمال تبریزی با هنرنمایی فوق‌العاده دوست خوبم آقای پرویز پرستویی سالن را به وجد آورده بود. من این فیلم را دیدم و بسیار هم خندیدم. شرایط و موقعیت‌هایی که نویسنده اثر خلق کرده بود با بازی خوب آقای پرستویی کار خوبی به نمایش گذاشته بود.
فعالیت یا شغل دیگری جز کارهای سینمایی دارید؟
نه فقط نویسندگی و کارگردانی می‌کنم. گاهی هم در کلاس‌های درس فوق لیسانس در دانشگاه تهران به دعوت اساتید حاضر می‌شوم و تدریس می‌کنم. اما شغل دیگری ندارم. جالب است بدانید من به‌عنوان فارغ‌التحصیل رشته سینما از دانشگاه‌ هنرهای دراماتیک که ۱۴فیلم سینمایی و چند تله‌فیلم ساخته‌ام با حقوق بازنشستگی حدود یک میلیون و ۶۰۰هزار تومان زندگی می‌کنم. من مستأجرم و هنوز نتوانسته‌ام با این همه فعالیت هنری در تهران صاحب یک خانه شوم. در شرایطی که اجاره‌خانه بیش از ۳میلیون تومان است چطور با حقوق زیر ۲میلیون می‌توان زندگی کرد. به‌نظر من فاجعه است.
حتی خاطره‌ای در این زمینه دارم که جا دارد به آن اشاره کنم. من اوایل ۴ فیلم ساخته بودم که همسرم که یک معلم و فرهنگی هم هست به من گلایه کرد و گفت ۴فیلم ساخته‌ای اما هنوز هیچ درآمدی از آنها کسب نکرده‌ای؟ این چه شغلی است که تو داری؟ به او گفتم من برای سینما هزینه می‌کنم ولی خیانت نمی‌کنم. من راه خودم را انتخاب کرده‌ام و به هر قیمتی فیلم نمی‌سازم.
هم‌اکنون مشغول چه کاری هستید؟
این روزها در حال نگارش فیلمنامه‌ای جدید هستم و احتمالا در زمستان آن را جلوی دوربین ببرم. فیلم بعدی من درباره کوله‌بران است. کوله‌بری که به‌خاطر مشکلات اقتصادی بارهای بسیار سنگین را از راه‌های بسیار خطرناک و در کمین تیرهای هنگ مرزی به دوش می‌کشد باید دیده شود. او به‌خاطر مشکل بیکاری و نداری به این کار روی آورده است. فیلمنامه دیگرم هم درام اجتماعی تلخی به نام «شلیک به اسب لنگ» است. این فیلمنامه به نوعی ادامه کار کثیف بوده و درباره خرید و فروش مشروبات الکلی در مرز ایران و کردستان است؛ جایی که عشق -در این سرمای کوهستان- نابود و امیدها به فراموشی سپرده می‌شود.
از تفریح و ساعت‌های خارج از کارتان برایمان بگویید.
تفریح من نوشتن و فیلم دیدن است. خیلی اهل سفر نیستم. شاید جالب باشد که من با آنکه زادگاهم شمال ایران و شهر بهشهر هست اما ۱۲سال است که تنم به آب دریای خزر نخورده است و اغلب در حال کار هستم. البته با فیلم‌هایم سفر زیاد رفته‌ام. نزدیک به۵۱کشور رفته‌ام که همه آنها سفرکاری یا برای تولید فیلم و یا برای شرکت در جشنواره بین‌المللی  بوده است.
این روزها در تلویزیون کم‌کار شده‌اید؟ دلیل خاصی دارد؟
چند سالی است که تلویزیون ایران تماشاچی خود را تا حدی از دست داده است. شرایط فعلی تلویزیون به عقیده من نابسامان است و باید نگاه سطحی برخی مدیران آن تغییر کند. مگر نه اینکه امام‌خمینی(ره) گفتند تلویزیون دانشگاه است پس اجازه بدهید این کار صورت بگیرد و با فیلم خوب به مردم چیزهای خوب یاد بدهیم. فقط نباید دنبال پر کردن آنتن باشیم. من برای تلویزیون چند سریال ساخته‌ام. یکی از آنها سریال ۱۳قسمتی «بچه‌های بهشت» است که هر سال دهه فجر بازپخش می‌شود. گرچه این فیلم بسیار کوتاه و سانسور شد اما توانست جایزه بهترین کارگردانی را در جشنواره مجموعه‌های تلویزیونی دریافت کند.

معصومی از تأثیر سینما در نگرش افراد می‌گوید

رسالت سینما فقط تفریح نیست

خسرو معصومی دغدغه درونمایه فیلم‌های سینمایی را دارد و به تغییر نگرش تماشاگر فکر می‌کند. او دوست ندارد به هر قیمتی فیلم بسازد و از سینما درآمد کسب کند. وقتی از او درباره گزیده کاری‌هایش می‌پرسیم می‌گوید: «اغلب مردم آن‌قدر ناراحتی دارند و گرفتارند که حوصله تماشای فیلم‌هایی که از دردهایشان می‌گویند را ندارند. می‌خواهند به سینما بروند و فقط فیلم کمدی ببینند و بخندند. ما هستیم که باید آن را تغییر دهیم تا هم تماشاگر از فیلم لذت ببرد و هم دچار فکر و دگرگونی شود.
وظیفه سینما فقط تفریح نیست بلکه نقش مهمی در فکر و اندیشه مخاطب هم دارد. البته ناگفته نماند در کنارش تماشاچیانی هم داریم که نگاهشان به سینما خوب است و منتظر دیدن فیلم‌های خوب هستند. الان ببینید جایگاه فیلم طعم گیلاس عباس کیارستمی کجاست؟ درحالی‌که یادم می‌آید وقتی در سینماها اکران شد بسیاری از تماشاگران ناراضی سالن را ترک کردند اما همین فیلم در جشنواره فیلم کن نخل طلا را می‌گیرد. وقتی برای تماشاچی مشکلات و شرایط اقتصادی را به تصویر می‌کشیم اذیت  و ذهنش درگیر می‌شود اما او می‌تواند کمک کند شرایط اجتماعی را از این وضعیت نجات دهد. این بخشی از رسالت سینماست.
شما ببینید آدمی چون کیارستمی برای سینمای ما تماشاچی تربیت کرد. فیلم خوب ذائقه و نگاه تماشاچی را عوض می‌کند و ما هم تلاش می‌کنیم این راه را ادامه دهیم».
او به فروش فیلم در حال اکران خودش هم گریزی می‌زند و می‌گوید: «وقتی شرایط فروش برخی فیلم‌های سخیف را می‌بینم حس می‌کنم که در حق فیلم کار کثیف اجحاف شده است. گرچه با سرمایه خودم این فیلم را ساخته‌ام اما بازهم پشیمان نیستم و به هر قیمتی از ارزش‌های فیلمسازی‌ در سینما دور نمی‌شوم. حتی اگر ضرر کنم.
زمانی فیلم «پر پرواز» را ساختم و دیدید که چقدر دیده شد و چه فروش خوبی داشت. بعد از این ده‌ها پیشنهاد ساخت فیلم از این نوع داشتم اما قبول نکردم تا با تولید هر فیلمی به سینما خیانت نکنم. نمی‌دانم شاید در آینده شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه روزی ما را به ساختن فیلم‌های دیگر بکشاند اما همیشه تلاش می‌کنم دنباله‌روی بزرگانی چون ناصر تقوایی و داریوش مهرجویی باشم».
او در پایان تعبیر جالبی از سینما به‌کار می‌برد و می‌گوید: «امروز سینمای ایران سفیر جمهوری اسلامی است و نباید از نقش آن در دنیا غافل شد. بسیاری از کشورها از فیلم‌های ایرانی می‌ترسند و اجازه شرکت در جشنواره‌های مختلف را از فیلم‌های ایرانی می‌گیرند.
مسئولان کشور باید از فیلم‌های خوب حمایت کنند. برای تأیید این صحبت‌هایم به خاطره‌ای در سفر به کشور چین اشاره می‌کنم. برای شرکت در جشنواره‌ای به شانگهای رفته بودم. در آن سفر فردی، متوجه شدم که بسیاری ایران را با فیلم‌های سینمایی خوب ازجمله خانه دوست کجاست اثر آقای عباس کیارستمی می‌شناسند. این موضوع نقش سینما در معرفی فرهنگ ایرانی را به خوبی نشان می‌دهد».

نگاهی به کارنامه آقای فیلمساز
خسرو معصومی متولد اول مرداد۱۳۳۴ و دانش‌آموخته سینما و تلویزیون از دانشکده هنرهای دراماتیک است. او سال۱۳۵۵ فعالیت خود را در سینمای آزاد بندرعباس آغاز کرد و از اوایل دهه ۶۰ با کارگردانی فیلم‌های کوتاه و بلند ادامه فعالیت داد. سپس نخستین فیلم سینمایی خود را در سال ۱۳۶۵ با نام «ملاقات» ساخت. حضورهای بین‌المللی وی عبارتند از:

سال۱۹۸۶ شرکت در جشنواره‌های پزارو ایتالیا، پراگ و دهلی برای فیلم «دوران سربی»
سال۲۰۰۴ شرکت در جشنواره شانگهای چین و برنده بهترین فیلم برای «رسم عاشق‌کشی»
سال ۲۰۰۵ تقدیر شده در جشنواره‌های مسکو، دنور آمریکا، دانشگاه یوسی‌ال و دهلی برای فیلم «جایی در دور دست»
سال ۲۰۰۶ شرکت در جشنواره قاهره مصر برنده بهترین کارگردانی برای فیلم «باد در علفزار می‌پیچد»
سال۲۰۰۸ شرکت در جشنواره بین‌المللی فیلم پیونگ‌یانگ کره‌شمالی و برنده بهترین کارگردانی
سال۲۰۰۷ شرکت در جشنواره بین‌المللی فیلم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین فیلم
سال۲۰۰۸ تقدیر شده در جشنواره‌های سیاتل آمریکا و دانشگاه یوسی‌ال آمریکا برای فیلم «خرس»
سال۲۰۱۲ شرکت در جشنواره شانگهای چین برنده بهترین فیلم
سال۲۰۱۲ شرکت در جشنواره فیلم آسیا پاسیفیک نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
سال۲۰۱۲ شرکت در جشنواره آنتالیای ترکیه نامزد بهترین فیلم و بهترین کارگردانی
سال ۲۰۱۲ شرکت در جشنواره اسلو نروژ تقدیر شده در بخش افق‌‌ها

او همچنین در سال۲۰۱۳ به‌عنوان داور بخش اصلی جشنواره شانگهای چین انتخاب شد و در همین جشنواره (به‌دلیل برنده شدن ۲ بار جایزه اصلی در این جشنواره) بزرگداشت وی برگزار شد.

همشهری

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 116455 و در روز پنجشنبه ۲۰ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۲۱:۰۵
2024 copyright.