داستان یک مبارزه / نگاهی به فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالی است»

سینماسینما، رویا فتح‌الله‌زاده

فیلم مستند «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» به کارگردانی زینب تبریزی روایت‌گر مبارزه دو زن با بیماری سرطان است. مهناز و جمیله هر دو پنج سال پیش به بیماری سرطان پستان مبتلا شدند و مهناز پس از مبارزه‌ای طولانی‌مدت از دنیا رفت، اما جمیله به زندگی همراه با فعالیت‌های خیرخواهانه‌اش برای مبارزه با این بیماری ادامه می‌دهد. تبریزی پیش از این فیلم‌های موفق و جسورانه‌ای به ‌نام «سلاطین خیابان» و «والسی برای تهران» را کارگردانی کرده و موفق به دریافت جوایز فراوانی شده است. فیلم‌های تبریزی دارای سوژه‌هایی خاص و شالوده‌ای دراماتیک است و به همین دلیل برای مخاطب جذاب به نظر می‌رسد. فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» با یک حسرت بزرگ آغاز می‌شود که سرچشمه آن نیستیِ راوی و سوژه اصلی فیلم است. مهناز پس از مبارزه‌ای طولانی‌مدت با سرطان پستان از دنیا می‌رود و اکنون در غیابش ما از نگاه او که اکنون یک دانای کل و روحی آرام‌گرفته است، داستان زندگی‌اش را می‌شنویم. چه کسی جز او می‌تواند راوی داستان تراژیک مهناز باشد؛ زنی که مانند تمام زنانی که به بیماری سرطان پستان مبتلا شده‌اند، هر لحظه از خود می‌پرسید: «چرا من؟» و پاسخش را نمی‌یافت. علاوه بر این، ما در متن زندگی مهناز و از سوی خود او در مقام راوی، داستان زندگی جمیله را می‌شنویم و می‌بینیم. تجربه‌ منحصربه‌فردی که فیلم برای مخاطب به ارمغان می‌آورد، ترکیبی از ناامیدی و امید، اندوه و شادی، ناتوانی و توانمندی ا‌ست و با تمام این‌ها ما امیدواری، شادی و توانمندی انسان را در چالش با سخت‌ترین بیماری‌ها باور می‌کنیم. راوی داستان با معرفی جمیله و نمایش فعالیت‌های خیرخواهانه و آگاهی‌دهنده‌ او بزرگ‌ترین خطا و اشتباهش را در رویارویی با بیماری سرطان بازگو می‌کند. او در سکانسی که جمیله و دیگر بهبودیافتگان سرطان در همایشی، عکس دسته‌جمعی می‌اندازند، اعتراف می‌کند که نمی‌توان بیماری سرطان را به‌تنهایی شکست داد. راوی فکر می‌کند او نیز می‌توانست یکی از این زنان بهبودیافته باشد، اگر با آن‌ها در مبارزه با این بیماری همراه می‌شد. فیلم «تمام چیزهایی که جایشان خالی است» به شیوه‌ای دراماتیک و تأثیرگذار، مخاطب را با مهم‌ترین روش مبارزه با بیماری سرطان پستان (یعنی همراهی با دیگر بیماران یا بهبودیافتگان) آشنا می‌کند. همراهی با گروه، هم‌دلی با یکدیگر، راهنمایی دادن و مشاوره گرفتن از یکدیگر، خنده‌های دسته‌جمعی و اراده‌ای که از تمام این‌ها حاصل می‌شود، می‌تواند مسیر درمان هر بیماری را هموار و هر غیرممکنی را ممکن سازد.

کارگردان در فیلم با استفاده از تصاویر آرشیوی به روایت زندگی مهناز می‌پردازد و با تصاویر تولیدشده از فعالیت‌های جمیله ماجرای نبرد او و دوستانش را با سرطان بازگو می‌کند. جمیله پس از بهبودی تمام زندگی‌اش را وقف یاری، راهنمایی و آگاهی‌بخشی به زنان مبتلا به سرطان پستان کرده است و این‌گونه، علاوه بر این‌که به آن‌ها کمک می‌کند، احساس رضایت بیشتری نسبت به خودش دارد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 132657 و در روز جمعه ۲۳ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۱۷:۲۰
2024 copyright.