دنیای دهه هشتادی‌ها/ نگاهی به فیلم «درساژ»

سینماسینما، ساقی سلیمانی

در جشنواره فجر سال ۹۶ یک تیم جوان با فیلم «درساژ»، یک تیم نوجوان را معرفی کرد و‌ به مسائل حل‌نشده نسلی پرداخت که درگیرودار اقتصاد و سیاست ایران و جهان، کم‌کم دارند در نقطه کور جامعه با بلوغ دست‌وپنجه نرم می‌کنند و بعدها می‌توانند ادعا کنند که آن‌ها هم نسلی سوخته‌اند. ما دهه شصتی‌ها به‌اصطلاح به این‌ها می‌گوییم دهه هفتادی و هشتادی‌ها. این فیلم که در واقع مسائل و بحران‌های دهه هشتادی‌هاست، داستانی منسجم و باورپذیر دارد و با استعداد‌های درخشانی که بازیگردانی موفق فیلم آن‌ها را در نقش‌های خود به حد درخشش رساند. چیزی که از چشم منتقدان و داوران جشنواره‌ها و مخاطبان پنهان نماند، بازی درخشان نگار مقدم بود و البته بازیگران نوجوان فیلم که در کنار بازیگرانی چون علی مصفا، همایون ارشادی و شبنم مقدمی با قدرت ظاهر شدند. نام فیلم از داستان جانبی فیلم گرفته شده که عبارت است از طبیعت‌دوستی و حیوان‌دوستی در قالب انس نگار مقدم با اسبی خاص از باشگاه سوارکاری‌اش. موارد این‌چنینی در فیلم با داستان‌پردازی خوب و روان خط روایی خوبی را ایجاد کرده است.

دل‌مشغولی نویسنده فیلم برای این نسلِ تازه بسیار برای من محترم بود. سال‌ها پیش با دیدن فیلم «تقاطع» این تلنگر را احساس کردم که می‌توان در قالب یک داستان و داستان‌های فرعی و به دور از شعار و شعارزدگی بر پرده سینما نشان داد که یک کورس ساده ماشین در خیابان و یک جور هیجان کوتاه‌مدت چطور می‌تواند سرنوشت چندین و چند نفر را به سوی فاجعه هدایت کند. در واقع در «درساژ» حامد رجبی متنی را ارائه داده که تصویر جسارت‌های عجیب و غریب دهه هشتادی‌هاست؛ نسلی که مجال هیچ‌گونه هیجان مثبتی را نیافتند و در وضع موجود اقتصادی و رفاهی شاید هیچ‌وقت هم این مجال فراهم نیاید. سوالی که فیلم ایجاد می‌کند، ترسناک‌ترین سوال است؛ آیا کاری هم می‌توان کرد؟ جسارت این نسل را آیا می‌توان کنترل کرد؟ آیا با محدود کردن آن‌ها نتیجه عکس خواهیم گرفت؟ آیا با آموزه‌ها و توهمات صدا و سیما می‌توان برای این نسل آگاه و در متن اطلاعات سیاسی اجتماعی نسخه بپیچیم؟ آیا خانواده‌ای که درگیر توازن دخل و خرج است، می‌تواند برای گذر از کودکی تا نوجوانی این نسل زمان بگذارد؟ آیا نسلی که خودش از دهه ۵۰ و ۶۰ هنوز با بحران هویت روبه‌روست، می‌تواند از فرزند دهه هشتادی خود انتظار ثبات و آرامش داشته باشد؟

استعاره اسب در فیلم به سمت خوبی می‌رود و حرف از نوعی رهایی و دیدن طلوع خورشید در پهنه دشت‌های وسیع می‌زند، زبانِ بیانِ خفقانِ یک جامعه، به دور از شعار، به دور از کلیشه، به دور از بازی‌های باورناپذیر، به دور از دیالوگ‌های زورکی.

«درساژ» فیلمی است که باید در سبد تفریحات دبیرستان‌های ما قرار گیرد. دیدن گروهی یک فیلم تعهد ایجاد می‌کند. هنوز بر این عقیده‌ام سینما سرنوشت انسان‌ها را تغییر می‌دهد و «درساژ» این روزها از فیلم‌هایی است که دیدنش را می‌توان به سه نسل پیشنهاد داد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 110145 و در روز سه شنبه ۲۰ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۶:۴۵:۱۳
2024 copyright.