راوی اسطوره  ایرانی/ نگاهی به انیمیشن «آخرین داستان»

سینماسینما، عباس اقلامی

شاید این جمله تکراری باشد که نتیجه  تلاش اشکان رهگذر در ساختن فیلم «آخرین داستان» در قالب انیمه فراتر از استانداردهای ساختن فیلم در این گونه  سینمایی در ایران است. اما این تکرار چیزی از ارزش واقعیت ماجرا کم نمی کند که رهگذر با تلاش خود در میان انواع محدودیت های موجود برای ساخت چنین اثری، فیلمی ساخته که توانسته نظرهای بسیاری را در سطح داخلی و جهانی به خود جلب کند.

فیلم «آخرین داستان» خوانش تازهای از اسطورهای ایرانی در شاهنامه است که با فیلمنامهای که اشکان رهگذر نوشته و بخشهاییاش را محمد چرمشیر بازنویسی کرده، برای رسیدن به بیانی سینمایی در فرم انیمیشن، روایتی تازه شده است. بدون تردید ماهیت داستانهای شاهنامه از چنان پتانسیلی برخوردار است که در قالب انیمیشن و با بهرهگیری از امکاناتی که این گونه سینمایی در اختیار فیلم‌ساز میگذارد، دارای جلوههای تصویری ویژهای خواهد بود که برای تماشاگر جذاب است. همین ویژگی را، البته به اقتضای امکانات فنی موجودش، رهگذر به کار گرفته و با تصویرسازیهایی مملو از رنگ، نورپردازیهای سنگین و جلوههای ویژه تصویری و صوتی، سعی در خلق شخصیتهای داستان ضحاک ماردوش شاهنامه کرده است تا بتواند موجب برقراری ارتباط داستانش با تماشاگر شود.

رهگذر برای بالا بردن شانس ارتباطگیری و باورپذیری شخصیتهایی که از داستان ضحاک در «آخرین داستان» دارد، از امکان صداپیشگیِ هنرپیشگان حرفهای سینمای ایران روی کاراکترهای انیمه خود بهره برده است تا این امکان در حاصل نهایی کار بتواند کمک شایانی به همراهی تماشاگر با فیلم کند. در عین حال موسیقی پرحجم و موثر کریستف رضاعی را به کار گرفته است؛ یک موسیقی هماهنگ با اثر که اغلب به‌هنگام استفاده میشود و روی متن مینشیند. تلفیقی از ژانرهای موسیقایی نواحی و ارکسترال تا سنتی ایرانی و لالاییهای کهن اقوام ایرانی که در کنار بافت کهنالگویی داستان، به حفظ یکپارچگی قالب اسطورهای «آخرین داستان» کمک کرده است.

«آخرین داستان» اما انیمیشن بینقصی نیست و نقصش با وجود تلاشهای به‌عمل‌آمده، به میزان باورپذیری فیلم بازمیگردد! تغییرات ایجادشده در داستان اصلی شاهنامه در پی برداشت آزاد از آن و قرار دادن تمرکز اصلی گروه فیلم‌سازی بر بخشهای تصویری و جنبههای انیمیشن فیلم، «آخرین داستان» را دچار روایتی نامنسجم و گاه دور از آن‌چه در داستان شاهنامه از شخصیتهای اسطورهای کاوه آهنگر، ضحاک و افریدون و… سراغ داریم، کرده است. شخصیتهایی که نه‌تنها با اصل روایت کهنالگویی که فیلم‌ساز به سراغش رفته، هم‌خوانی چندانی ندارند، بلکه ارتباط همین کاراکترها نیز گاه به لحاظ داستانی مشوش است. اگر هم بپذیریم به اقتضای الزامات دراماتیک و حتی فنی، تغییراتی در پرداخت شخصیتها ایجاد شده، همین شخصیتهای تغییریافته نیز گاه از منطق رواییِ حضور در متن برخوردار نیستند و این برای تماشاگری که با شاهنامه آشناست، نوعی ابهام و فاصله با فیلم ایجاد میکند.

در نگاه کلی به محصول نهایی اما «آخرین داستان» با روایت قهرمانمحور در فرم متفاوت خود، برای سینمای ما تجربهای تازه و درخور تحسین از سوی فیلم‌سازی ریسکپذیر است که میتواند حرکتی رو به جلو در ساخت انیمیشن در سینمای ایران باشد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 142844 و در روز سه شنبه ۱ مهر ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۳۷:۵۵
2024 copyright.