آیدین سیارسریع

در خبرها آمده که ظاهرا قرار است فیلم زندگی مولانا به کارگردانی حسن فتحی ساخته شود. شهاب حسینی و پارسا پیروزفر هم در نقش شمس و مولانا بازی خواهند کرد. در این متن میخواهیم ببینیم اگر این فیلم به دست کارگردان های دیگر ساخته بشود پلات فیلم چگونه خواهد بود. همراه ما باشید و دیگران را هم همراه کنید. (ایموجی رضا جاودانی)

اصغر فرهادی

جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا زندگی عادی ای دارد و در مدرسه به درس و بحث مشغول است. تا این که شمس وارد زندگی او می شود و همه چیز تغییر می کند. در میانه ی قصه شمس گم می شود. مولانا به حالت دوربین روی دست به دنبال حل معما می رود و معلوم می شود پریروز شمس قبل از آن که برود حمام در را برای برهان الدین ترمذی باز کرده. برهان الدین می گوید من شمس را ندزدیده ام، شاید در دریا غرق شده. مولانا می گوید دروغ نگو بلخ دریا نداره. برهان می گوید آخرین بار صلاح الدین زرکوب شمس را دیده، برو از اون بپرس. مولانا به آمفی تئاتر می رود و از صلاح الدین می پرسد شمس را ندیدی؟ صلاح الدین که در حال تمرین نمایشنامه ای از آرتور میلر است می گوید نه به جان بچه ام. در پایان معلوم می شود یک دروغ کوچک می تواند یک زندگی را به هم بریزد. برهان الدین به زندگی اش ادامه می دهد. مولانا متوجه می شود که دروغ خوب نیست و صلاح الدین زرکوب به مرور گاو می شود.

شعر مربوطه: این سخن (فیلم) پایان ندارد ای عمو / داستان آن دقوقی را بگو (دفتر سوم مثنوی)

سعید روستایی

کیمیا خاتون دختر مولانا با بازی پریناز ایزدیار متوجه می شود همسرش شمس تبریزی (با نقش آفرینی نوید محمدزاده) در دام بلای خانمان سوز اعتیاد افتاده و به شدت گریه می کند. شمس روزها در خانه ول است و حسام الدین چلبی هر روز با موتور برای شمس متاع تولید بلخ می آورد. کیمیا خاتون می رود تا به پدرش مولانا (با نقش آفرینی پیمان معادی) بگوید شمس معتاد شده اما به جایش گریه می کند. مولانا خودش می فهمد که شمس معتاد است و با عصبانیت می رود تا با شمس دعوا راه بیندازد. در را باز می کند و می بیند شمس دماغش را چسبانده به میز و کوک اسنیف می کند. مولانا خودش را نمی بازد و می گوید ای شمس! احترامت واجب ولی یا ترک می کنی یا طلاق دخترم را می گیرم. شمس تعجب می کند و می گوید چی رو ترک کنم؟ مولانا می گوید مواد مخدر را. شمس پودر سفید را محکم با دماغ می کشد بالا و سپس از مصرف مواد مخدر اظهار بی اطلاعی می کند. مولانا گول نمی خورد و می گوید فکر کردی نمی دونم داری کوک می زنی؟ شمس به شدت تکذیب کرده و می گوید اینجا منظور از کوک، کوک عرفانیه. مولانا به افق خیره می شود و می گوید: باز هم زود قضاوت کردیم … و در نهایت می نشیند پای بساط و زندگی ها از هم می پاشد.

شعر مربوطه: هین مهل خر را و دست از وی مدار / زانک عشق اوست سوی سبزه زار / گر یکی دم تو به غفلت وا هلیش / او رود فرسنگ ها سوی حشیش

تهیه کننده: حسین فرحبخش

شمس با بازی علی صادقی عاشق کیمیا خاتون با بازی سحر قریشی می شود اما کیمیا می گوید باید از پدرم مولانا (احمد پورمخبر) اجازه بگیری. شمس به محضر مولانا می آید تا کیمیا را خواستگاری کند اما مولانا با زدن یک پس گردنی به شمس لحظات شاد و مفرحی را برای بینندگان رقم می زند. در پایان با وجود مشکلات عدیده زوج عاشق به هم می رسند و شمس و مولانا در خانقاه در حالی که صلاح الدین زرکوب با چکش روی قابلمه مسی می زند و امید حاجیلی می خواند به سماع و طرب مشغول می شوند و همه چیز به خوبی و خوشی به پایان می رسد.

شعر مربوطه: از نظرم گشته نهان ای همه را جان و جهان / بار دگر رقص کنان بی دل و دستار بیا / بس بود ای ناطق جان چند از این گفت زبان / چند زنی طبل بیان بی دم و گفتار بیا (اشاره به عدم لزوم دیالوگ در فیلم)

ابراهیم حاتمی کیا

مولانا در آستانه چهل سالگی در مدرسه اش به درس و بحث مشغول است که ناگهان غریبه ای مرموز با تانک وارد مدرسه می شود و افسوس می خورد که ارزش ها فراموش شده است. سپس سوالی از مولانا می پرسد و می گوید اگر جواب ندهی می زنم. مولانا جواب نمی دهد و شمس مدرسه را خراب می کند. مولانا تعجب می کند و می گوید عجب کرامتی. سپس طی تحولی درونی سوار اف ۱۶ می شود و در آسمان ها به سیر آفاق و انفس می پردازد و میخواند رستم از این بیت و غزل ای شه و سلطان ازل … که در همین لحظه شخصیت های منفی هواپیمای مولانا را می زنند و او را به همراه شمس به بند می کشند. یکی از آنها به مولانا می گوید چیطوری؟ رومی؟ مولانا و شمس قاطی می کنند و می گویند رومی عمه ته، ما ایرانی هستیم و با کلاشینکف شخصیت های منفی را به سزای اعمالشان می رسانند. دیالوگ منتخب: شمس به مولانا: می دونی صوفی بره خانقاه صافی برگرده یعنی چی؟ می دونی پیر بره مغان جوون برگرده یعنی چی؟ می دونی هوشیار بره مکتب مست برگرده یعنی چی؟

کانال آیدین سیار سریع