عبور از باتلاق/ نگاهی به فیلم «شنای پروانه»

سینماسینما، مازیار معاونی

(امکان لو رفتن داستان وجود دارد)
شاید بهترین مجرا برای ورود به نقد نخستین ساخته سینمایی بلند محمد کارت، عنوان متفاوت آن باشد که مخاطب را پیش از تماشای فیلم دچار ایهامی کنجکاوی برانگیز می‌کند؛ عنوانی که در وهله نخست یکی از چهار نوع شنا در قالب یک رشته ورزشی را به ذهن می‌آورد ولی فقط با گذشت چند دقیقه از فیلم چرایی این نام‌گذاری خلاقانه بر تماشاگر معلوم می‌شود اما همین که یک اثر نمایشی حتی پیش از دیده‌شدن روی پرده در ذهن مخاطب خود مکثی هر‌چند کوتاه و وسوسه‌برانگیز ایجاد کند، به‌خصوص برای یک فیلم‌ساز فیلم‌اولی ستودنی و ‌تأمل‌برانگیز است.
فیلم از ابتدا تا انتها مسیر پرالتهابی را طی می‌کند؛ مسیری که از مرگ آغاز شده و با مرگ پایان می‌یابد. در حد‌فاصل میان این دو مرگ که اولی جان پروانه را می‌ستاند و دومی مرگ قریب‌الوقوع هاشم و مصیب را گواهی می‌دهد، فیلم‌ساز تماشاگر را از مسیر پرو‌پیمانی عبور می‌دهد که از جایگاه نازل زن در نظام خانوادگی به‌خصوص در طبقات پایین اجتماعی تا تعصب ناموسی افراطی و قانون‌گریز مردان همین طبقه، فقر توأمان فرهنگی و اقتصادی و سرانجام خیانت را که همه در یک بستر معمایی روایت می‌شوند، تماما در بطن خود دارد. حجت با بازی فوق‌العاده جواد عزتی که سال‌های خوبی را در دوران بازیگری خود سپری می‌کند، قهرمان همین مسیر پرتنش است که نیت اولیه‌اش برای خلاصی برادر بزر‌گ‌تر از طناب مرگ به نتیجه‌ای کاملا معکوس می‌انجامد.
«شنای پروانه» دو نقطه قوت بزرگ دارد که نمی‌توان به آسانی از کنارشان عبور کرد، اولی ضرباهنگ دقیق و سنجیده کار است که در تمام حدود دو ساعت زمان فیلم که زمانی بیشتر از اکثریت آثار سینمایی است، نمی‌افتد و تماشاگر را درگیر و متصل با روایت نگه می‌دارد و دوم شیوه گره‌گشایی چالش بزرگ فیلم یعنی شناسایی هویت آمرین و عاملین تصویر‌گرفتن غیرقانونی از استخر زنانه است که برای روایت آن مسیر دقیق و فکر‌شده‌ای پیموده شده است؛ آن‌گونه که تا زمانی که زن اجیر‌شده توسط مصیب لب به اعتراف باز نکرده کمتر‌کسی می‌تواند ادعا کند که خیانت مصیب به ولی‌نعمتش (هاشم) و طراحی بی‌آبرو‌کردن او و تبعات بعدی‌اش از سوی او را پیش‌بینی می‌کرده است. اگرچه غافلگیری بزرگ‌تر و در‌واقع اصلی و اساسی اثر باز‌هم فراتر از این است و درست هنگامی که پا‌به‌پای حجت از نامردی مصیب (حتی اگر در حق یک لات آسمان‌جلی مانند هاشم باشد) ناراحت و در انتظار گیرافتادن و تقاص پس‌دادنش هستیم، فیلم‌ساز تلنگر واپسین خود را محکم‌تر از ضربه‌های قبلی وارد می‌کند؛ وقتی که معلوم می‌شود مصیب با طراحی توطئه ضبط فیلم در استخر زنانه در‌واقع جواب ناجوانمردی هاشم و تعرض ناموسی‌ای که به دستور او انجام شده را داده و آنجا که یقین حاصل می‌کنیم ادعای مصیب مبنی‌بر آلت‌دست قرار‌دادن حجت و تبدیل او به یک حمل‌کننده مواد مخدر درست و بی‌نقص است، انگار که صورت‌مسئله برایمان تا حدودی عوض می‌شود، درست در چشم بر‌هم‌زدنی نفرت اولیه‌مان از مصیب که با توطئه‌اش باعث مرگ یک زن جوان بی‌گناه و رفتن شوهر متعصبش زیر تیغ اعدام شده، به نفرت توأمان و بسیار بزرگ‌تر از هاشم و مصیب بدل شده و درون‌مایه فیلم هم که تا آن لحظه بیشتر بر جوهره واکنش‌های متعصبانه و فقر فرهنگی استوار بوده، به‌سوی آثار مافیایی (‌البته در شکل و شمایل بومی و ایرانی‌اش) تغییر جهت بیشتری می‌دهد؛ بدون اینکه بر‌اثر این تغییرات ناگهانی فیلم متحمل لطمات دراماتیکی بشود که نمونه‌هایش را در آثار سینمایی دهه اخیر زیاد دیده‌ایم.
یک وجه مهم فیلم که به نظر لازم است به آن پرداخته شود، سکانس آزاد‌سازی اولیه مظنونین به آدم‌فروشی است که براثر اعتراض زن و خواهر حجت آزاد می‌شوند اما درست در لحظه‌ای که تماشاگر امکان اعتراف‌گیری از آنها را از دست رفته می‌بیند و خود را برای ازسرگیری جست‌و‌جوهای حجت و افتادن احتمالی ضرباهنگ اثر آماده می‌کند، حجت و شوهر‌خواهرش با تفنگ مخصوص بیهوش‌کردن حیوانات به صحنه برگشته و دوباره متهمان را گیر می‌اندازند، نمونه پررنگی از ترفند آشنایی‌زدایی که با غافلگیر‌کردن تماشاگر به دوباره جمع‌شدن حواس او و ادامه اتصال محکمش با فیلم منتهی می‌شود، هرچند می‌توان کمی سختگیرانه به فیلم‌ساز خرده گرفت که حجت و شوهرخواهرش چگونه در دقایقی کوتاه آن اسلحه مختص بیهوشی را آن‌هم از یک انبار متروکه گیر آورده و بلافاصله به تعقیب و دستگیری دوباره متهمین به آدم‌فروشی پرداختند؟! به نظر فیلم‌نامه در این فراز داستانی جای کار بیشتری داشت و باید زمینه‌های منطقی و باورپذیرتری برای چینش این فراز در روایت چیده می‌شد.
مطلب را با اشاره به بازی‌های خوب تمام بازیگران نقش‌های شاخص فیلم به پایان می‌برم که مطمئنا به غیر از توانایی‌های ذاتی بازیگران چهره و گمنام‌تر کار، بخش قابل‌توجهی از این نقش‌آفرینی‌های خوب را هم باید به حساب محمد کارت گذاشت که در اولین حضور خود در سینمای بلند داستانی گام مهمی برداشته و نوید ظهور یک فیلم‌ساز خوب و صاحب‌قریحه را می‌دهد.
منبع: شرق
ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 153670 و در روز سه شنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۰ ساعت ۱۷:۵۱:۴۱
2024 copyright.