قهرمان قربانی/ نگاهی به فیلم «قهرمان»

سینماسینما، محمد شریعت پناه 

با نقش بستن عنوان «قهرمان» بر روی پرده نقره ای انتظار داریم شاهد تماشای فیلمی باشیم از چیرگی درستی بر کژی، استیلای پاکی بر پلشتی، غلبه قانون بر قانون شکنی، سیطره عدالت بر بی عدالتی اما کارگردان در سکانس ابتدایی فیلم با آشنایی‌زدایی از مفهوم قهرمان در ذهن تماشاگران و نشان دادن ناکامی رحیم (امیر جدیدی) برای رسیدن به اتوبوس شهری این پیام را می دهد، شما با کاراکتری مواجهید که بنا به دلایل مشخص و نامشخصی در دستیابی به اهداف زیستی‌اش ناتوان است. بن‌مایه و پیرنگ فیلم قهرمان به تصویر کشیدن عوامل و مولفه هایی است که باعث شده کاراکتر رحیم در زندگی احساس ناکامی و سرخوردگی کند و به سرنوشتی نامعلوم و نگران کننده گرفتار آید. مهم ترین عاملی که باعث ناکامی رحیم شده اعتماد است، اعتماد بیجا. رحیم به شریکش اعتماد می کند و شریکش از اعتماد او سوءاستفاده می کند و با خیانت رحیم را گرفتار زندان می‌کند. رحیم به مدیران زندان اعتماد دارد، اما آنها به دنبال کسب محبوبیت و مشروعیتند و برایشان شخصیت رحیم ارزشی ندارد و به راحتی او را قربانی می کنند، بنابراین در شرایطی که رحیم به آنان نیاز دارد او را یاری نمی کنند. رحیم به تلویزیون اعتماد می کند و موضوع سکه ها را در قالب گزارشی روایت می کند، اما هنگامی‌که می خواهد حقیقت را بر ملا سازد تلویزیون این امکان را به رحیم نمی دهد و استفاده از فضای مجازی مطرح می شود. رحیم صادقانه در نزد نیکوکاران موسسه خیریه بر روی سن می‌رود و از وسوسه هایش در مورد سکه ها و تصمیم سختش سخن می گوید با این حال هنگامی‌که شرایط به ضرر رحیم تغییر می کند مدیران خیریه به خاطر مصلحت اندیشی و اعتبار موسسه به رحیم اعتماد نمی کنند و او را تنها می گذارند. رحیم در استیلا بر چالش هایی که جامعه، زندان، تلویزیون و شبکه های اجتماعی برایش به وجود آورده‌اند ناتوان است و یک قهرمان شکست خورده محسوب می شود، اما در افشای ماهیت مدیران زندان و تلویزیون و حقایق پنهان جامعه موفق است و یک قهرمان افشاگر محسوب می شود.

در فیلم های اصغر فرهادی کودکان و نوجوانان همواره حضوری پررنگ دارند. این طیف نمادی از نسل آینده‌اند که شاهد و ناظر عملکرد و رفتار درست و غلط بزرگ ترها هستند و از آنچه در جامعه رخ می دهد تاثیر می پذیرند. در فیلم قهرمان سیاوش پسر نوجوان رحیم و نیز خواهرزاده‌هایش با فطرت پاکشان رفتار صادقانه رحیم را تایید می کنند اما بزرگترها سخن نوجوانان را باور نمی کنند و برخلاف ضرب المثل «حرف حق را باید از بچه شنید» رحیم را محکوم می کنند و مجددا به نقطه صفر، یعنی زندان باز می گردد.

فیلمنامه قهرمان پرکشش و پر تعلیق است. شخصیت اصلی فیلم ابتدا در تلاش است بدهی اش را تامین کند و از زندان رهایی یابد، هنوز این چالش برطرف نشده باید جستجو کند و زن جوانی که ادعا دارد صاحب سکه هاست و هیچ رد پایی از او نیست را پیدا کند. این زن را نیافته، باید ثابت کند اصل ماجرایی که برای مدیران زندان و رسانه ها روایت کرده واقعی است و صحت دارد. روند پی‌درپی چالش ها به شیوه ای پیش می رود و رحیم را احاطه می کند که او را به زانو درمی آورد و رحیم در انتها می گوید من هیچ خواسته ای ندارم و تنها می خواهم آبرو و حیثیتم را حفظ کنم و قید آزادی و زندگی جدید را می زند. در بخشی از نمایشنامه گالیله اثر برتولت برشت، بنیامین به گالیله می گوید: بدبخت ملتی که قهرمان ندارد یا قهرمانی مثل تو دارد! گالیله پاسخ می دهد: بدبخت ملتی که نیاز به قهرمان دارد! در فیلم «قهرمان» بهرامی(محسن تنابنده) باجناق رحیم قریب به جملات بنیامین و گالیله را به رحیم می گوید و بر این باور است وضعیت اخلاقی جامعه به نقطه ای اسفبار رسیده که اگر کسی به وظیفه انسانی و ذاتی‌اش عمل کند به الگو تبدیل می شود. این عبارات و جمله ای که راننده تاکسی به مدیر جوان در استانداری می گوید: «حیف این مملکت که بدست شما افتاده»، رویکرد و تحلیل کارگردان از وضعیت جامعه را بازتاب می دهد و مخاطب با این ارجاعات و تعمیمی که در ذهنش به رویدادها می دهد شناخت دقیقی از جامعه به دست می آورد. بازی امیر جدیدی با لهجه  شیرازی در نقش رحیم قهرمان قربانی، بسیار باورپذیر از کار درآمده و برجسته است. فیلم به نوعی تداعی کننده دزد دوچرخه ویتوریو دسیکا نیز است با این تفاوت که «قهرمان» قدری پر دیالوگ است و از زبان تصویر کمتر بهره برده است. 

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 166686 و در روز شنبه ۴ دی ۱۴۰۰ ساعت ۰۹:۲۰:۰۲
2024 copyright.