ماجرای یک نفرین/ نگاهی به فیلم«میرزا جواد»

سینماسینما، آزاده کفاشی:

 

داستان «میرزا جواد» آن چنان که راوی می گوید، نمی تواند داستان یک نفرین باشد. مستند «میرزا جواد» بیشتر به تاریخچه ای می ماند از زمان ورود اولین دوربین عکاسی تا روز فتح تهران به دست مشروطه خواهان و روایت آنچه دوربین عکاسی در این دوره زمانی ۷۰ ساله ثبت کرده، یا مسئول وقوعش بوده. دوره تاریخی ای که با هدیه دوربین عکاسی از سوی ملکه ویکتوریا و تزار روسیه به ناصرالدین میرزا آغاز می شود، ولی قطعا با نفرین مادر میرزا جواد عکاس که فرزندش در جریان فتح تهران کشته می شود، پایان نمی یابد. سوال اینجاست که نقش عکس را در یک دوره زمانی ۷۰ ساله، تنها با مرور همه آنچه گذشته و عکس های معدودی که باقی مانده، می توان به درستی دید؟

دوربین عکاسی در همان ابتدای ورودش به ایران وسیله ای می شود برای سرگرمی شاه و درباریان؛ تا اولین تصاویر از کاخ ها و مجالس اعیان و درباریان و زنان حرمسرا ثبت شود. ولی عکاسی در همانجا محدود نمی ماند و به درون جامعه و مردم کوچه و بازار هم راه پیدا می کند. بالاخره هستند خارجی هایی که به بهانه های دیگر به ایران بیایند و عکس هایی از واقعیت های عینی جامعه بگیرند. عکس هایی که در صدر اخبار همان دوران جای خود را پیدا می کنند و می توانند سندی باشند برای یک واقعه، برای ثبت در تاریخ. مثل عکسی که از لحظه اعدام میرزا رضای کرمانی گرفته شد و عکاس جایی هم برای خود و دوربینش در عکس در نظر گرفت. سایه ای از عکاس که در عکس ماندگار شد. عکس بی نظیری که نشانی از پایان دوره ۵۰ ساله سلطنت ناصرالدین شاه بود.

گاهی هم عکس ها خود شروع یک جنبش اجتماعی و سیاسی بوده اند. شاید هم مثل جرقه ای عمل کردند برای انفجار انبار باروت. مهم ترین ماجرا شاید ماجرای مسیو نوز بلژیکی باشد که بست نشینی روحانیون و اتحادشان از همان جا شروع شد. عکسی که از مسیو نوز بلژیکی در مجلس بالماسکه منتشر شد، زمینه را برای اعتراضات علیه او فراهم کرد که در مصدر مدیر گمرکات ایران نشسته بود و روحانیون و اهل بازار چندان دل خوشی از او و اقداماتش نداشتند. اتحادی که علیه او شکل گرفت، به اعتقاد کسروی و ناظم الاسلام کرمانی ریشه انقلاب مشروطیت بود. عکسی که البته تنها یک بهانه بود برای شروع انقلاب مشروطه خواهی و آزادی خواهی.  البته گاهی هم عکس ابزاری شده برای پررنگ تر کردن نقشی در زمانه، یا حتی نادیده گرفتنش. مثل عکس های پناه گرفتن مردم در سفارت انگلستان که موجودند و بارها و بارها به آنها استناد شده و عکس های دیگری که هیچگاه از آرشیوهای محرمانه خارج نشدند.

ولی ماجرای میرزا جواد خود ماجرای دیگری است میان هزاران ماجرای مربوط به عکس و عکاسی در یک دوره طولانی ۷۰ ساله. عکاسی که زمانی که جنبش های ولایات در جریان بود، عکس های مشروطه خواهان را تکثیر می کرد. مردم عکس می خریدند تا حمایت خود را از مشروطه نشان دهند. تا با عکس خریدن برای خود قهرمان بسازند. میرزا جواد چند روز مانده به فتح تهران به دست کسانی که دل خوشی از مشروطه نداشتند، کشته شد و نفرین مادرش به دوربین عکاسی بهانه ای شد برای بررسی عکاسی در یک دوره تاریخی ۷۰ ساله؛ دوره ای که اینقدر فراز و فرود دارد که نمی توان به نفرین مادری و قبری که در ابن بابویه مجهول مانده، محدودش کرد.

منبع: ماهنامه هنروتجربه

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 99136 و در روز جمعه ۱۱ آبان ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۰۴:۵۰
2024 copyright.