نگاهی به فیلم نخستین انسان ساخته دیمین شزل  / یک خیال پردازی واقعی

سینماسینما، محمد حمیدی:

 

«نخستین انسان» حکایت تلاش خستگی ناپذیر انسان ها برای در نوردیدن مرزهای قلمرو بشر و گشودن افق های تازه پیش چشم اوست. فیلم در دسته ژانر علمی غیرتخیلی قرار می گیرد که با وجود واقعی بودن از نظر جذابیت و هیجان انگیزی، چیزی از داستان های تخیلی کم ندارد. در فیلم داستان سفر به ماه با محوریت شخصیت نیل آرمسترانگ (رایان گاسلینگ) بازسازی شده است. سفری که بعد از گذشت بیش از ۴ دهه، هنوز حرف و حدیث های زیادی پیرامون آن در جریان بوده و منکران آن نیز از مواضع خود عدول نکرده و بر شواهد و استدلال های خود مبنی بر کذب و جعلی بودن آن اصرار دارند. بنا بر گفته برخی منابع، هنوز حدود ۵ درصد مردم آمریکا و نزدیک به ۳۰ درصد غیرآمریکایی ها به غیرواقعی بودن سفر انسان به ماه باور دارند. این دسته از مردم، استدلال های متعددی را از دیدگاه های گوناگون مطرح می کنند و یکی از استدلال ها نیز نکته ای است که در خود فیلم نیز به آن اشاره شده و آن اینکه در رقابت های بین بلوک غرب و شرق، همواره آمریکایی ها یک قدم از رقبای روس خود عقب تر بوده اند و این در حالی ست که روس ها فقط توانستند فضاپیمای بدون سرنشین به ماه اعزام کنند. رقابت های فضایی با ادعای آمریکا در خصوص پیاده کردن انسان در ماه با غلبه بلوک غرب تقریبا فروکش کرد و پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد، این رقابت ها تقریبا خاتمه یافت.
اگر به این واقعیت توجه کنیم که جهان در آستانه جنگ سرد دیگری البته به شکل تقلیل یافته بین آمریکا و روسیه قرار گرفته است که اعلام خروج از توافقنامه کنترل سلاح های هسته ای توسط ترامپ رییس جمهور آمریکا در اوایل سال ۲۰۱۹ از مهم ترین نشانه ها و بروز خارجی آن می تواند به شمار برود، می توان به چرایی بازسازی فیلم سفر به ماه در آستانه پنجاهمین سالگرد آن واقعه پی برد و شاید بتوان فیلم را بخشی از آتش تهیه جنگ سرد در جبهه تبلیغاتی و فرهنگی قلمداد نمود. هر چند کتاب بیوگرافی که فیلم از آن اقتباس شده است (رمان نخستین انسان: زندگی نیل آرمسترانگ نوشته جیمز آر. هانسن)، مدت ها پیش به رشته تحریر درآمده، لیکن هالیوود نشان داده است که توان همراهی با سیاست های خارجی کشورش را به خوبی داراست.


روایت فیلم از خاتمه کار نیل آرمسترانگ (رایان گاسلینگ) در نیروی هوایی به عنوان خلبان آزمایشی شروع می شود، جایی که افسران مافوق حس می کنند غم فقدان فرزند، تاثیر نامطلوبی روی عملکرد وی گذاشته است. فیلم حول محور کاراکتر نیل آرمسترانگ می چرخد و آرمسترانگ در میانه داستان سفر به ماه به قصه ملحق می شود و از آن به بعد دو داستان با هم تلفیق شده و شخصیت پردازی آرمسترانگ با سیر حوادث ماموریت آپولو ۱۱ همراه می شود.
در سیر روایی داستان مشخص نیست که قهرمان فیلم بر اثر ناملایمات از دست دادن فرزند و همکاران خود و شکست های متعدد در آزمایش های سخت شغلی، به سکوت و انزوا و درون گرایی روی آورده است یا ذاتا چنین شخصیتی داشته است. کم حرفی آرمسترانگ و جواب های مختصر او در سمینار مطبوعاتی در تقابل با خوش مشربی و برون گرایی باز آلدرین )کوری استول (که در کسب این موفقیت همتای او محسوب می شود، این تصور را منتقل می کند که این امر از خصوصیات ذاتی و شخصی اوست و ارتباطی با مسائل و مشکلات شغلی ندارد. یکی از ضعف های فیلم را می توان روایتگری شکست های پیاپی دانست که ناگهان به پیروزی بزرگ ختم می شود، در فیلم کمتر آزمایشی با نتیجه مطلوب و موفقیت آمیز نشان داده می شود و بیننده حیران می ماند که چطور سلسله ای از شکست های پیاپی کوچک و بزرگ، ناسا و شخص آرمسترانگ را متقاعد می کند که به بزرگ ترین قمار خود دست بزنند که اتفاقا با موفقیت کامل همراه شده است و البته می توان به سادگی توجیه کرد که فیلم به دلیل محدودیت زمان، فقط بخشی از تلاش ها و حوادث ناشی از آزمایش ها را نشان داده و از نمایش پیشرفت های پله به پله و قدم به قدم اجتناب نموده است. لیکن این امر نقطه ضعفی برای سیر روایی داستان قلمداد می شود، چرا که نتیجه گیری منطقی از این تصاویر، گرایش به تقویت نظر تکذیب کنندگان سفر به ماه خواهد داشت و این امر از سردرگمی فیلم در انتخاب محور فیلم بین پرداختن به شخصیت، خانواده و روابط آرمسترانگ و موضوع سفر به ماه ناشی می شود.
علاوه بر موقعیت مناسب سیاسی فیلم که به آنها اشاره شد، بازی تحسین برانگیز رایان گاسلینگ و کلر فوی (در نقش جنت شارون، همسر اول نیل آرمسترانگ) به همراه موسیقی خوب و متناسب و نیز جلوه های ویژه بصری کاملا طبیعی و باور پذیر فیلم، نقاط قوتی هستند که فیلم را شایسته موفقیت در فصل جوایز سینمایی سال نموده است.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 106583 و در روز پنجشنبه ۲۵ بهمن ۱۳۹۷ ساعت ۱۶:۰۸:۳۱
2024 copyright.