پوریا رحیمی سام: آمردان در «زالاوا» نماد خرافه نیست/ در حق هدی زین‌العابدین در جشنواره کم لطفی شد

سینماسینما، تبسم کشاورز: پوریا رحیمی‌سام، بازیگر تئاتر و سینما در سی و نهمین جشنواره فیلم فجر با فیلم سینمایی «زالاوا» به کارگردانی ارسلان امیری حضور داشت و توانست برنده سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شود.

در این فیلم سینمایی پوریا رحیمی‌سام با بازیگرانی چون نوید پورفرج و هدی زین‌العابدین همبازی بود، «زالاوا» در دهه پنجاه شمسی می‌گذرد و راوی اتفاقی است که باعث ترس مردم شده و رئیس پاسگاه تلاش می‌کند تا امنیت را به روستا بازگرداند.

رحیمی‌سام پیش از این در فیلم‌های قصیده گاو سفید، احتمال باران اسیدی، اسرافیل، جاده قدیم، ناهید و من می‌ترسم بازی کرده است.

با پوریا رحیمی‌سام، بازیگر این فیلم درباره برنده شدن سیمرغ بلورین، فیلم زالاوا و شخصیت آمردان گفت‌وگویی داشتیم که در ادامه می‌خوانید:

پس از دریافت سیمرغ بلورین سخنرانی احساسی داشتید و از انتظار ۱۴ساله‌تان برای دریافت این جایزه گفتید. کمی از حال آن لحظه برایمان بگویید. 

واقعیتش در مورد امسال نمی‌دانستم که چقدر شانس برای برنده شدن دارم اما یک چیز را خیلی خوب می‌دانستم آن هم اینکه بالاخره دیر یا زود این اتفاق رخ خواهد داد. لحظه دریافت جایزه را از سال‌ها پیش تصور کرده بودم. همیشه می‌دانستم یک بیست و دو بهمنی که شب قبل از رفتن پدرم هست من برنده سیمرغ جشنواره فجر می‌شوم. من این صحنه را با جزئیات زیادی بارها تصویرسازی کرده بودم. درست است که زمان وقوع آن را نمی‌دانستم ولی می‌دانستم که این اتفاق بالاخره رخ خواهد داد که از بابت آن خیلی خیلی خوشحال هستم.

فیلم زالاوا در جشنواره امسال مورد توجه قرار گرفت، بگویید چه شد که در این فیلم بازی کردید؟ و از تجربه همکاری با آقای ارسلان امیری برایمان بگویید.

من با ارسلان امیری و آیدا پناهنده دوستی هشت، نه ساله دارم، و در خیلی از کارها در کنارشان حضور داشتم. آن‌ها من را از کارهای تئاترم شناختند. بالطبع در این پروسه هم ارسلان در مقاطع مختلف به من فکر کرده بود. حدود چهار، پنج سال پیش که فیلمنامه فیلم زالاوا نوشته شد در جریان داستان این اثر بودم. از ابتدا قرار بود من نقش دیگری را در این فیلم بازی کنم اما از آنجایی که فیلم زالاوا خیلی شرایط و موقعیتش تغییر کرد در آخرین مواجهه ارسلان با چالش اینکه من و دو بازیگر دیگر فیلم بتوانیم از پس زبان کردی با همان کیفیت موردنظرش بربیاییم قرار شد تا من در زالاوا نقش(آمردان) را بازی کنم. به همین خاطر ما دو ماه و نیم خیلی سخت و پیچیده‌ای را برای یادگیری زبان کردی پشت سر گذاشتیم. نه از حیث مسلط شدن بر دیالوگ‌ها بلکه بنا بر این بود که ما به زبان کردی کاملا مسلط شویم. تا آنجایی که یک دفتر مشق برداشتیم و شروع کردیم به یادگیری فعل، ضمیر و صرف کردن. بعد از این تمرینات ارسلان به رضایت از تسلط گویش و لهجه ما به زبان کردی رسید. در ابتدا قرار بود که این فیلم فقط به زبان کردی ساخته شود، که در این بین آقای امیری تصمیمش را کمی به نفع مخاطبان گستره‌تر تعدیل کرد و در نهایت خروجی فیلم زالاوا همینی شد که دیدید.

 همانطور که می‌دانیم شما کرد نیستید. کمی درباره یادگیری زبان و سختی‌های آن بگویید.

واقعا یادگیری زبان شیرین و زیبای کردی و از پس این موضوع برآمدن برای من یکی از لذت‌بخش‌ترین چالش‌های بازیگری‌ام بود. وسوسه این را داشتم که بتوانم مقابل چشمان مخاطب و بسیاری از دوستان کرد زبانم خروجی خوب و سربلندی را ارائه دهم. که خوشبختانه این اتفاق هم رخ داد، و دوستان کرد زبانم بازی‌ مرا تایید کردند که از این بابت بسیار خوشحال هستم. همانطور که گفتم حضور و بازی در این فیلم چالش بسیار مهم و بزرگی برایم بود و در حال حاضر هم از نتیجه کار بسیار راضی‌ هستم و احساس خیلی خوبی دارم. امیدوارم که هر ببینده‌ای که به تماشای زالاوا و بازی من می‌نشیند همین حس را داشته باشد.

آمردان نماینده تفکر خرافاتی رایج، قدرتمند و چیره در فیلم است روی مرز باریکی از شخصیت مثبت یا منفی‌بودن حرکت می‌کند و در نهایت باطن واقعی‌اش را نشان می‌دهد نمایش دادن چنین شخصیتی کار بسیار سختی است ولی اینطور که مشخص شد شما به درستی از عهده آن برآمدید. لطفا کمی در این مورد برایمان توضیح دهید. 

اتفاقا نقطه ورود من کاملا از یک دیدگاه مخالف از چیزی که شما مطرح کردید گذشت. هرگز اینگونه فکر نکردم و نوع ورودم به شخصیت(آمردان) به این صورت نبود که این آدم نماد خرافه است. به نظرم می‌رسد همه ما در تمامی بافت‌ و بومی که زندگی می‌کنیم با توجه به تمامی متغیرهای فرهنگی، بومی و زیستی قسمتی از باورهایی را داریم، که ممکن است در فضای امروز با علم، فیزیک و یا هر چیز دیگری به غلط بودن آن رسیده باشیم ولی از پذیرفتن آن‌ها کماکان امتناع می‌کنیم. معتقدم تمامی آدم‌ها در وجودشان با این گذاره‌ها در ارتباط هستند. پدیده‌ای که در این فیلم مطرح می‌شود، نشانه‌ی خیلی ریزی از این اتفاقات است. در جای جای فرهنگمان این موضوعات وجود دارند. فیلم قطعا در نقطه به چالش کشیدن باورها قرار دارد. در واقع زالاوا در مورد باور و یا کج‌باوری بستری را مطرح می‌کند که به نظر می‌رسد که فیلمنامه در زمان‌های مختلفی از فیلم این پیام را دارد که قضاوت کردن سخت می‌شود.
یعنی کاراکترهای مقابل آمردان مثل استوار یا ملیحه(به عنوان کسی که کمی هم میانه‌روتر است) در برابر بسیاری از اتفاقاتی که آمردان در فیلم مطرح می‌کند، خودشان دچار چالش می‌شوند. مثلا استوار به عنوان کاراکتری که عقل‌باورتر است در مقاطعی از فیلم کاملا به شک می‌افتد. معتقدم که فیلم از همین حیث مورد توجه قرار می‌گیرد. جایی که قضاوت در مورد باورها کار آسانی نیست، به همین خاطر خودم هم به راحتی نمی‌توانم در مورد شخصیت داستان قضاوت کنم و بگویم که آمردان نماد خرافه پرستی است. حتما مسائل چالش برانگیزی را مطرح می‌کند اما من از این حیث به آمردان ورود کردم که هرگز فکر نمی‌کنم که این آدم یک چهره سیاهی دارد که قصد دارد به غلط تشویق کند یا به غلط قصد دارد باور انسان‌ها را تحریک کند. من به این شکل با آن برخورد نکردم شاید هم به همین خاطر است که کمی در فیلم کاراکتر آمردان یک کاراکتر دوگانه‌ای به نظر می‌رسد.

در زالاوا بازیگرانی که در نقش اهالی روستا ظاهر می‌شوند همگی بومی هستند  بازی برای یک بازیگر در کنار افرادی که نابازیگرند چگونه است؟ از سختی‌ها آن و شرایط فیلمبرداری در آن خطه برایمان بگویید.

فکر می‌کنم نه تنها زالاوا بلکه تمامی فیلم‌هایی که در این سال‌ تولید شده‌اند، فیلم‌های از مرگ و خون گذشته‌ای هستند. به هر حال در سال کرونا ساختن یک فیلم سینمایی خیلی پرخطر، سخت و پرریسک بوده است. کمااینکه آنجایی که ما مشغول ضبط فیلم و کار کردن بودیم تقریبا نزدیک به شصت_هفتاد هنرور داشتیم و در لوکیشن بسیار سختی کار کردیم به طوری که هر روز در رفت آمد در یک جاده طولانی و پرخطر به سمت روستای شیان بودیم.
اما در کل فکر می‌کنم خروجی این فیلم یک بده بستان دو طرفه بوده است. جدا از شناخت ارسلان از آن محیط و اینکه خودش هم زاده همان دیار است، آن بافت روستایی زیبا و درجه‌یک و آن مردم خون گرم خیلی روی اتفاقات این فیلم موثر بودند. این اتمسفر خوب، روی فیلم نشسته است که بدون شک مدیون حال خوب مردم آن منطقه هستیم.

شما پیش از این هم در اسرافیل و کرگدن تجربه بازی مقابل هدی زین‌العابدین را داشتید که در زالاوا هم مجددا این همکاری تکرار شد. از همکاری با ایشان بگویید.

این سومین تجربه همبازی شدنم با خانم زین‌العابدین بود چرا که ما در اسرافیل و کرگدن هم با همدیگر همبازی بودیم. واقعا همکاری با هدی زین‌العابدین از این حیث که بازیگری امر بسیار جدی برای اوست تجربه لذت‌بخشی است.

معتقدم  امسال در جشنواره مورد کم لطفی قرار گرفت. از نگاه من حداقل می‌توانستند او را جزو کاندیدها اعلام کنند.
من خودم هم سال‌ها از این نقطه بسیار متضرر شدم. اما به هر حال ما باید در این نقطه فروتن و خاضع باشیم چون سلیقه داوران در سال‌های مختلف بازی‌های مختلف بوده است.

در حال حاضر مشغول چه کاری هستید؟

خیلی نمی‌توانم در مورد کار جدیدم حرفی بزنم فقط می‌توانم بگویم یک کار شبکه نمایش خانگی است.

در انتها اگر حرفی باقی ‌مانده…

در پایان دوست دارم بگویم که امیدوارم اتفاقات بسیار خوبی در جشنواره‌های بین‌المللی برای زالاوا رخ دهد. واقعا ارسلان امیری سال‌ها برای این فیلم زحمت کشید، صبوری کرد و جنگید. همچنین از صمیم قلبم برای فیلم خیلی محبوبم قصیده گاو سفید هم طلب خیر می‌کنم چرا که بعد از انقلاب چنین اتفاقی اصلا پیش نیامده که فیلمساز جوانی بتواند با دومین فیلمش کاندید اصلی برلین شود. اگر اشتباه نکنم آخرین بار برای سهراب شهید ثالث این اتفاق رخ داد.
در کل امیدوارم برای دوستان نازنینم بهتاش صناعی‌ها و مریم مقدم عزیز بهترین‌ اتفاقات رقم بخورد.

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 151294 و در روز شنبه ۲ اسفند ۱۳۹۹ ساعت ۱۷:۳۵:۲۲
2024 copyright.