گیتا حسینی
رعنا و دارا یه مهمونی خانوادگی گرفته بودند تا برای دخترتازه به دنیا آمدهشون اسم انتخاب کنند. دارا گفت:«از اونجایی که من خیلی به مشارکت اعتقاد دارم دلم میخواد اسم دخترم تلفیقی از اسم من و رعنا باشه مثل «رعدا»». رعنا: «ای بابا رعدا چیه؟ آدم میترسه صداش کنه اسمش باید لطیف و سنتی باشه مثل «دونه انار»». مادر دارا: «واه دونه انار کجاش لطیفه من که هروقت میخورم رودل میکنم. یه کم دموکراسی داشته باشید، فعلا هر کی هر چی خواست صداش کنه تا خودش بزرگ بشه اسمش رو انتخاب کنه». مادر رعنا: «این لوس بازیا چیه؟ اسم باید جوری باشه که روحیه مبارزه به بچه بده. مثلا «گراهون» میگن اسم یه سرباز خیلی شجاع بوده ولی ما میذاریم «گراهونه» تا دخترونه بشه». پدر رعنا: «اگه قرار به گذاشتن اسم مردونه باشه چرا اسم یه سرباز صد پشت غریبه بذارم رو نوهام؟ خب اسم بابام رو میذارم».
رعنا: «بابا جان آخه من بیام اسم بچمو بذارم «صفر»؟ اینو آخرش هرچیام بذاریم مردونهاس». پدر رعنا: «خب اولش یه چیزی میذاریم اینجوری «نازنین صفر». تازه تلفیق سنت و مدرنیته هم رعایت شده». پدر دارا: «اهه، اگه اینجوریه من از شما بهتر بلدم دیکتاتور باشم. یه بانو میذارم آخر اسم بابام میرم برا بچه شناسنامه میگیرم خلاص. «ولی بانو» ایهام هم داره». همینجور که همه مشغول بحث و جدل بودن تلفن خونه زنگ زد اما از اونجایی که حرف و بحث همه خیلی مهم بود، هیچکس به تلفن وقعی ننهاد. تلفن هفت، هشت بار زنگ خورد بعد یه صدای خیلی لطیفی گفت: «برنامه آشپزی گیاهی مفتخر است اعلام کند در صورت انتخاب نام «سویا» برای دخترتان شما برنده سرویس قابلمه روبانزده مخصوص جهیزیه خواهید شد». ناگهان همه چند لحظه به هم خیره شدند و با بغضی از سر شادی شروع کردند به دست زدن.
بی قانون