یکی به نعل، یکی به میخ/ نگاهی به سریال «آقازاده»

سینماسینما، سعیده خدابخش

چندی است سریال آقا زاده با واسطه ی شبکه ی نمایش خانگی به خانه ها آمده و بینندگان بسیاری از طریق این رسانه ی اخیراً محبوب، سریال را پیگیری می کنند. البته این بینندگان نظرات مختلف و گاهی متضادی درباره این سریال دارند. اما آنچه در این سریال به وضوح مشخص است، این است که کارگردان و از او مهم تر نویسنده به شکل کاملاً گل درشتی یکی به نعل می زنند و یکی به میخ. 

به عنوان مثال از یک سوی به کاراکتر «نیما» که به واسطه ی رانت دولتی و مقام پدرش کار خلافی نیست که انجام ندهد، آقازاده می گویند، از سوی دیگر شخصیت «حامد» که فرزند کاراکتری انقلابی و درستکار است نیز با عنوان «آقازاده» توصیف می شود. از همه مهم تر، باید پرسید چه می شود که موسسه «اوج» پشت چنین سریالی می ایستد؟

این انتخاب و حمایت ابداً به کیفیت بر نمی گردد. چراکه سریال آقازاده از منظر تکنیکی سرشار از اشتباهات راکوردی است. یا از لحاظ محتوایی حتی خانم «راضیه» با ورود به زندگی پسرک محجوب (حامد) نتوانست نقش محول شده تشکیلاتی خود را به درستی نشان دهد. 

خاطرم هست در ابتدای پخش سریال حامد عنقا (نویسنده) در مصاحبه ای با رسانه ها مخاطبین را به صبوری دعوت کرد و نوید سورپرایزی را داد که قرار است تماشاگران را بهت زده کند. حالا و درست در زمانی که این سریال به ایستگاه پایانی خود نزدیک می شود، باید بگوییم: اگر منظور از سورپرایز همان ایده ی فلش بک و نشان دادن شخصیت اول زن سریال در خودرویی درحال له شدن با ماشین های غول پیکر است، متأسفانه تماشاگر حرفه ای فیلم برای غافلگیر شدن فاکتورهای بیشتر و پیچیده تری نیاز دارد و انتظاراتش با چنین ایده های دم دستی و نه چندان جذابی برآورده نمی شود. تماشاگر امروزی را به این سادگی ها نمی توان بهت زده کرد و سر شوق آورد. 

نقطه قوت سریال بازی بازیگرهاست. جز این مورد متأسفانه به سختی بتوان نکته ی قابل توجه و ویژگی مثبت دیگری (چه به لحاظ تکنیکی و چه به لحاظ محتوایی) در این سریال یافت. مهدی سلطانی مانند همیشه بسیار به قاعده و باورپذیر بازی می کند، امیر آقایی مدتی است نقش های مختلف را امتحان می کند و از پس آنها به خوبی بر می آید، امین حیایی نیز بعد از سالها تجربه به پختگی ای رسیده است که نقشش را درست و دقیق بازی کند. در اغلب موارد او بازیگری است که حتی اگر فیلمنامه بد باشد با بازی خوبش تماشاگر را مجذوب خود کند. حتی خانم جوانی که با این فیلم به دنیای فیلم و سینما معرفی شده است بازی قابل قبولی ارائه می دهد. همه ی اینها یعنی اینکه آقا زاده، سریالی قائم به بازیگران خویش است، نه یک اثر هنری کامل و قابل دفاع. 

کماکان دو سه سؤال وجود دارد که ذهن نگارنده و شاید بسیاری از تماشاگران را درگیر کند. آیا هر سریالی با این مضمون یا حتی نزدیک به این مضمون به اوج معرفی شود حمایت می شود؟ هدف از ساخت این سریال با این هزینه های هنگفت در این وانفسای سینمای ایران چه بوده است؟ آیا نویسنده می خواسته تماشاگر را قانع کند که آقازاده ی خوب و آقازاده ی بد داریم. خب! آیا این کشف بدیع و خارق العاده چیزی است که از ذهن مخاطبین نگذشته باشد؟ این تضاد خیر و شر که از ابتدای خلقت تاکنون در خصوص همه ی آدم ها صدق می کرده و می کند. آدم خوب و بد فارغ از آقازاده بودن وجود دارد، پس بنابراین به این واسطه هم چیزی به تماشاگر اضافه نکرده است. 

از منظر داستانی در این سریال ما شاهد هیچ پیچیدگی و گره داستانی نیستیم. داستان یک خطی جلو می رود و حتی استانداردهای یک فیلم یا سریال قصه گو را هم رعایت نمی کند. ژانر در «آقازاده» بی معنی است. چون کارگردان با همدستی نویسنده هر کجا دلش بخواهد به بخش دیگری از داستان کات می زند. اگر از منظر نویسنده و کارگردان این کار یک کار جدید است باید بگویم حداقل برای مخاطب جدی سینما، شکست خط زمانی نه تازه است و نه به این شکلش جذاب. 

یکی دیگر از نقاط ضعف آقازاده این است که به شکل گل درشت نتیجه گیری را توی صورت مخاطب می کوبد و اجازه نمی دهد مخاطب تصمیم بگیرد. نه تنها پایان هیچ اتفاقی باز نیست، که به شدت بسته است و تماشاگر منفعل تمام مدت نشسته است ببیند نویسنده و کارگردان برایش از قبل چه تصمیمی گرفته اند. 

تعداد کاراکترها یکی دیگر از ضعف های آقا زاده است. انگار نگاه سازندگان این بوده حالا که پول هست چرا از بازیگران طراز اول برای سریالم استفاده نکنیم؟ و چرا برای کوچک ترین نقش ها از بازیگران حرفه ای بهره نگیریم؟ 

همین داستان را می شد با نصف این بودجه بدون پیچیدگی و تعدد بازیگران حرفه ای و لوکیشن های آنچنانی ساخت و در نتیجه همان خواست تهیه کننده را برآورده کرد.

آقازاده حرف جدی ای نمی زند. این تحلیل‌ها در سطح جامعه هم دیده می‌شود. نمی خواهم بگویم این سریال تماشاگر را تحقیر می کند، اما باید بگویم چیزی هم به تماشاگر اضافه نمی کند. اطلاعات خاصی نمی دهد. صرفاً پول زیادی صرف ساخت سریالی شده است که اساساً حرف جدی ای و قابل تأملی برای گفتن ندارند. این در حالی است که همین حالا جوان های با استعداد و خوش فکری (چه در کسوت نویسندگی، چه کارگردانی) داریم که فیلم نامه هایی دارند که می تواند سینمای ما را در جهان مطرح کند، با بخشی از این بودجه «اوج» می توانست با ظرفیت های همین جوانان اتفاقات قابل توجه و ماندگاری رقم بزند.

نکته پایانی که به ذهنم می رسد این است که نیکی کریمی فیلم های خوب در کارنامه اش کم نیست، اما در آقازاده آنطور که از او انتظار می‌رود، بازی نمی کند. که منِ بیننده بعید می دانم چنین بازی ای خواست کارگردان باشد. چون نیکی کریمی به این سادگی زیر بار خواسته ی کارگردان نمی رود. حالا اگر مثلاً به جای نیکی کریمی یک بازیگر دیگر استفاده می شد به کجای فیلم نامه ضرری وارد می آمد و کدام پیام به تماشاگر نمی رسید؟

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 147186 و در روز سه شنبه ۲ دی ۱۳۹۹ ساعت ۱۲:۵۸:۵۵
2024 copyright.