دکتر حسین کرمانپور پزشک و رییس درمانگاههای تخصصی بیمارستان سینا به بهانه حواشی ایجاد شده برای حمید فرخ نژاد ،یادداشتی را منتشر کرد.
به گزارش سینماسینما ،متن کامل این یادداشت به شرح زیر است :
آزاده باشید
مشهور است که در اتفاقات ناگوار محرم سال ۶۱ هجری، حسین ابن علی (ع) وقتی دید دیگر نه کسی به دین جدش عمل می کند، نه آیات قرآن موثر است و نه اخلاقیات پابرجا، روکرد به همه مدعیان دین و دیانت و مبارزه که درآن زمان در صف دشمن قتاله روبرویش صف کشیده بودند،جمله ای گفت که طنین آن تا به امروز نوازنده و گره گشاست. آن سخن فرورونده و استخوان سوز این بود:
«إن لَم یَکُن لَکُم دینٌ و کُنتُم لاتَخافونَ المَعادَ فَکونوا اَحراراً فِی دُنیاکُم؛
اگر دین ندارید و از قیامت نمی ترسید، در دنیای خود آزاده باشید.
بحارالانوار، ج۴۵، ص۵۱»
اکثریت منابع شیعه زمان صدور این سخن را اینگونه گزارش کرده اند:
هنگامی که حسین(ع) همه یاران خود رااز دست داده، بر پیکرش زخم های فراوان نشسته و در مبارزه با دشمن، نفس هایش به شماره افتاده بود. از هر سو نیزه و سنگ پرتاب می شد و خون تمام بدنش را فراگرفته بود. ناگهان دید در این وانفسای مبارزه، جمع قابل توجهی از مدعیان دین و دیانت وبندگی خدا، به فرماندهی شمرابن ذی الجوشن، قصد دارند در محضر چشمان بی رمقش، به زنان و کودکان و اهل حرم حمله ببرند( تصور چنین صحنه ای چندان سخت نیست).
در فراز بالا چهار گزینه مهم وجود دارد:
۱- حسین ابن علی، نوه همان پیامبری که دین را تقدیم جماعت آن زمان کرد.
۲- دشمنانی از همان جنس دین، آیین و ملیت.
۳- سخنی که دینداری را فرانهاده دعوت به ازادگی می کند.
۴- و اتفاقی که رقم می خورد و همان می شود که نباید.
می بینید که اصلاً گریه و زاری نمی خواهد، فقط کمی تفکر و تعقل می خواهد تا حالا پس از ۱۴۰۰ سال گذشته از آن واقعه شوم، دریابیم هریک از ما چه دیندار چه بی دین، در کدام صف ایستاده ایم؟! چقدر از ذهن و دل ما در خیمه های دینداران برده و نوکر مآب است و چه میزان از تفکر و دلدادگی ما در فضای آزادگی و سلامت اخلاقی سیر می کند.
حسین(ع) بیش از ۱۴ قرن پیش به همه ما می گوید که دین، ملیت، اصالت و مذهب به کنار اگر آزادگی پیشه سازید و به عبارت بهتر قواعد بازی انسانی را رعایت کنید، جامعه به مراتب بهتر از آن خواهد بود که هست. البته در دل این سخن یک موضوع اساسی هم نهفته که دین پرستان و نه دین داران همواره از آن چشم می پوشند.
از یک «دیندار»، انتظار میرود که آزاده باشد و اگر آزاده نباشد دیندار نیست؛
از یک «انسان»، ولو اینکه در حوزهای از حوزههای دینی قرار ندارد، انتظار میرود که آزاده باشد و اگر آزاده بود ولو دینی هم نداشته باشد و به گوش او نخورده باشد، همچنان یک انسانِ شریف و مقبول درگاه خداوند است.
عصر ما، عصر انفجار اطلاعات و دسترسی سریع به آن است. اطلاعات موجود اکثراً تیغ دولبه است. حواست نباشد یا بریده می شوی و یا می بری! زخم می زنی و یا زخم برمی داری! حقی را پایمال می کنی و یا حقوقت را زیرپا می گذارند. گاهی ناجوانمردی به حدی می رسد که مجبور می شوی میدان را ترک کنی و عطای نداشتن این موهبت را به لقای آن ببخشایی!
چه خوبان بی نظیری که به این تیغ ضربت خوردند و چه مظلومینی که مورد ظلم واقع شدند. ما با دست های خودمان سرمایه های خود را بر باد می دهیم و فرداروز زانوی غم به بغل می گیریم که چرا و چون؟
طی چند هفته گذشته حداقل چندین و چند واقعه مجازی نشان داد که در خون عده ای حس شمر بودن جاری است و باید که کسی داد برآورد که آی جماعت حداقل آزاده باشید و اخلاق انسانی را رعایت کنید.
«حمید فرخ نژاد» بازیگر محبوب و توانای کشورمان که با سرمایه تک تک ما و با جدیت و تلاش مثال زدنی خودش به یکی از موثرترین هنرمند عصر خود مبدل شده است سعی کرده است در فضای مجازی بی دغدغه و کور از کنار اتفاقاتی که بر کشور و جغرافیای منطقه اش می رود به راحتی عبور نکند. او می توانست حالا که بازی هایش گل کرده و زبانرد شده است، بر اسب منفعت طلبی بنشیند و بدون هیچ واکنشی به اطراف، بر انبان زر خویش بیفزاید و بدون حاشیه آینده خود و خانواده اش را تامین نماید اما از قضا با بازی هایش در برهوت ناشادی و غم ولو لحظه ای لبخند و نشاط را بر چهره عبوس ما می نشاند و از سویی دیگر با نوشته هایش به ما می گوید که:
«خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است»
اما عده ای که سن و سالشان به نیمی از سن او نمی رسد بر او می آشوبند که چرا عیب می گویی و ایراد می گیری تو فقط ثناگو باش و محاسن بگو! به عبارتی به او توصیه جدی می کنند که تا نوکری هست چه جای آزادگی؟!
این نوشته موید همه نوشته های فرخ نژاد نیست اما به عنوان کسی که هم در انقلاب بوده ام هم تا آخر جنگ در جبهه ها و هم اینک همچنان دوستدار کشوری هستم که مردمش هم آزاده باشند و هم آسوده و آرام، و هم دیگر اینکه شاهدی بر فعالیت های خیرخواهانه این هنرمند مردمی در بخش سلامت امروز جامعه ایرانی هستم؛ به همه کسانی که به خیال خودشان از سر درد دین و مملکت بر اومی تازند و خط و نشان می کشند، برادرانه ضمن توصیه به اخلاق و آزادگی به این هموطنان، این نکته را گوشزد می کنم که تیغ کشیدن در مقابل سخنان دلسوزانه یک هنرمند، نشستن بر شاخ و بریدن بن آن است. هم دیگر را نقد و بررسی کنیم اما جفا کردن شایسته انسان آزاده نیست.
نقد منصفانه باعث می شود ضمن حفظ سرمایه ها، همه در یک جبهه بمانیم و برای آبادانی تلاش کنیم اما نقد مغرضانه تلاش می کند سرمایه هایی چون محمدرضا شجریان، هوشنگ ابتهاج، پرویز پرستویی، جمشید مشایخی و صدها نفر نویسنده و متفکر و هنرمند یا گوشه نشینی اختیار کرده و یا خروج از دیارشان را بر قرار در بلاد ترجیح دهند. اندر احوالات استاد هوشنگ ابتهاج در جایی خواندم:
در زندان جمهوری اسلامی بودم و با یک هم وطن هم بند، ترانۀ “ایران ای سرای امید” از بلند گوی زندان پخش شد، تا که شنیدم زدم زیر گریه!
هم بندم گفت :چرا گریه می کنی؟
گفتم : شاعر این ترانه منم!!!
گفت: پس تو که این ترانه را سرودی چرا در زندانی؟
« حمید فرخ نژاد» از آن جنس هنرمندانی است که مردمش را فراموش نمی کند! او همواره نگران سلامت فکر و جسم ایران است. از یک سو سفیر بیماران و مبتلایان به درد جسم است و از دیگر سو بوی ناروایی و نامردمی را از فرسنگ ها استشمام می کند و درست به همین خاطر است که تاخت و تازهای بودار چندین هفته گذشته به وزیر بهداشت را تاب نمی آورد و به مغرضان توصیه می کند مردانگی را فراموش نکنند! اگر صد عیب هست محاسنی هم بوده که آنها فقط به دیدن عیبی نعره می کشند. درست با همین رویکرد در یکی از آخرین نوشته های مجازی خود چنین می نگارد:
«واقعا می مونی با چه تمرکز و قدرت و پشتکار و دقتی همزمان بالای منبرو فضای مجازی و غیر مجازی همه و هم صدا کمر به ترور شخصیت یه نفر می بندند! بابا قهرمان خدا قوت ، کاش این تمرکزتون رو واسه خدمت به مردم صرف میکردین نه خراب کردن هم دیگه ،بقول حاج عباس :”اگه نصف این هوشتون توی اقتصاد بود الان چین مستعمره ما بود”.یعنی قشنگ معلومه چقد تشنه خدمتین ، واسه خالی کردن زیر پای حریفتون از همه جهانیان بی اخلاق ترین.خدا رو شکر نه پزشکم نه فک فامیلم پزشکن ولی خدایی کاری رو که با دکتر هاشمی دارین میکنیین خیلی نامردیه ، خیلی.»
یا در نوشته ای دیگر از او می بینیم:
«توی دعوا ، توی دشمنی ،توی جنگ ، خدا رو در نظر بگیرید یا ستار العیوب!مدتهاس نه از به به شما عزیزان شنگول میشم و نه اه اه تون ناراحت ،چون زیاد عمیق نیست هیچکدومش ،فقط آرزو میکنم خدا به همه ما تعقل و انصاف بده و تعادل ، مطمئنم اگه غیر از این باشه ،محکوم به نابودی هستیم با هر حاکمیتی و هر میزان ثروت!»
جند روز قبل به من زنگ زد و نگران بود که نکند در این گیر و دار دلار و ترامپ و تحریم، بیماران خاص دچار کمبود دارو و درمان شوند. بعد تاکید کرد که همه جوره حاضر است از جیب و نفوذش استفاده کند تا مبادا اشکی جاری شود. حتی خیال مرا تخت کرد که حاضر است با هنرمندان دیگر نقاط جهان هم مذاکره کند که ایران ما بی دارو و تجهیزات نشود. در مرداد۱۳۹۲، سراسیمه پیگیر یافتن سه کوهنورد مفقودکشورمان در کوه های هیمالایا بود. حتی چندین بار با همدیگر یه خانواده این عزیزان سرزدیم تا غمخوارشان باشیم. همین هفته هم به من گفت: از فلان بیمارستان استان خوزستان زنگ زده اند که ویلچر کم دارند و از من خواست تا با هزینه او ۱۰۰ ویلچر خریداری کرده ارسال کنیم.
این ها را نوشتم که محضر ناقدان بی انصاف بگویم «فرخ نژاد» را نقد کنید اما بدانید که هنرمندان محبوبی چون او سرمایه اند، انسان عاقل می کوشد تا سرمایه اش را دو دستی حفظ کند نه آنکه خدای ناکرده نابود!