روزنامه «بانیفیلم» بود که اولین بار گزارشی بلندبالا درباره دلایل خداحافظی احتمالی علیعسگری نوشت و محمدباقر قالیباف، عبدالرضا رحمانیفضلی، محمد حسینی، علی دارابی، اصغر پورمحمدی و حجتالاسلام موسوی را بهعنوان گزینههای ریاست این سازمان معرفی کرد. در بخشی از این گزارش آمده بود: «از اواخر سال گذشته شایعه تغییرات کلان در مدیریت سازمان صداوسیما به گوش رسید و حتی استعفای چندباره علیعسگری بارها در راهروهای جامجم پیچید؛ اما مانند خیلی از اتفاقات جاری در مملکت، این اتفاق مهم نیز به بعد از انتخابات موکول شد تا با مشخصشدن وضعیت دولت، تکلیف ریاست سازمان صداوسیما نیز مشخص شود. اگرچه یکی از مأموریتهای حیاتی صداوسیما برگزاری مناظرات انتخابات ریاستجمهوری بود و به اعتقاد خیلی از کارشناسان رسانه و اهالی سیاست، رسانه ملی در برگزاری این مناظرات نمره قبولی گرفت؛ اما نمیتوان کتمان کرد که رابطه تلویزیون با دولت که منتخب مردم برای چهار سال جدید هم هست، چندان تعریفی نیست و بیشک این رابطه خاکستری در حال و احوال تلویزیون تأثیرگذار خواهد بود».
انتقادها را روی چشم میگذاریم
حدود یک سال پیش بود که خبررفتن محمد سرافراز و جایگزینی علیعسگری و حواشی قبل و بعد این جایگزینی تا مدتها ادامه داشت و حتی صحبتهای محمد سرافراز در مراسم تودیعش نیز رنگوبوی کنایهآمیزی داشت و نمیتوان از انتقاد لاریجانی درباره رویکرد صداوسیما در موضوع برجام در دوران مدیریت سرافراز به راحتی گذشت. سرافراز در پایان عمر مدیریتش در سازمان صداوسیما، در گفتوگویی با ایسنا، رفتنش را کمک به سازمان صداوسیما اعلام کرد و گفت رفتن او باعث شود صداوسیما کارش را با اقتدار و قدرت ادامه دهد. هرچند در ابتدا محمد سرافراز با شعار «جوانگرایی»، «برونسپاری» و «چابکسازی» دست به تغییرات گسترده مدیران باسابقه صداوسیما زد؛ اما محدودکردن قدرت عمل بسیاری از مدیران در مراکز تحت مدیریتشان و عزل یکباره بسیاری از آنها، زمینه این اختلاف را بیشتر میکرد و در نهایت، بسیاری از وعدههای سرافراز مبنی بر بهبود شرایط تلویزیون محقق نشد. سرانجام عمر ۱۸ماهه مدیریت سرافراز با آمدن دکتر علیعسگری به پایان رسید؛ اما قطعا پس از تغییر و تحولات مدیریتی در سازمان صداوسیما، بسیاری نگاهشان به رویکرد و عملکرد عسگری در دورانی بود که سکاندار این مجموعه عریض و طویل میشود. چندین ماه از زمانی که علیعسگری بر صندلی مدیریت تکیه زده میگذرد، هرچند دوران مدیریت او تاکنون فراز و نشیبهای بسیاری داشته؛ اما قطعا او را میتوان مدیر اثرگذارتری دانست و ثبات دوران مدیریت او بیش از سابق است. تعدد سریالسازی و برنامهسازی نسبت به گذشته در دوران مدیریت او چمشگیرتر است و میتوان به برنامهریزیهای رسانه ملی در ماههای آینده دید بهتری داشت. از طرفی نمیتوان از برخی انتقادها در دوران مدیریت او به راحتی گذشت. برخی از این نقدها متوجه رویکرد تلویزیون در بحث پوشش اخبار است. مدتی قبل علیعسگری در مراسم تشییع پیکر آیتالله هاشمیرفسنجانی در پاسخ به سؤالی درباره افزایش انتقادها از سازمان صداوسیما نسبت به نحوه پوشش اخبار و حواشی درگذشت رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام و جلوگیری از پخش بخشهایی از شعارهای مردم در مراسم، اعلام کرده بود: «ما انتقادها را روی چشم میگذاریم و سعی میکنیم نسبت به انتقادها، عملکردمان را اصلاح کنیم».
گمانهزنی تازه
طبق برخی شنیدهها، گویا عمر مدیریتی علیعسگری هم خیلی طولانی نیست و برخی از احتمال جایگزینی عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور دولت یازدهم، برای مدیریت سازمان صداوسیما خبر میدهند. در همین رابطه سینمادیلی نزدیک به فریدون جیرانی نوشت: «درحالیکه پیش از این رسانههای مختلف از کنارهگیری دکتر علیعسگری از ریاست سازمان صداوسیما خبر داده بودند، خبرهای رسیده به سینما از احتمال بالای ریاست عبدالرضا رحمانیفضلی، وزیر کشور دولت یازدهم، برای این سازمان حکایت دارد. از قرار معلوم، بنا بود روز گذشته این خبر رسما اعلام شود که حوادث تروریستی تهران اعلام آن را به تأخیر انداخت. بهترشدن روابط صداوسیما و دولت میتواند از مشخصههای مدیریت احتمالی رحمانیفضلی بر این سازمان باشد».
پیگیریهای خبرنگار «شرق» درباره صحتداشتن یا نادرستبودن این خبر از مسئولان صداوسیما بیپاسخ ماند و هنوز هیچیک از مدیران سازمان صداوسیما به انتشار این خبر واکنشی نشان ندادهاند؛ اما به توجه به اینکه تاکنون علیعسگری اعلام استعفا نکرده است و در گفتههای اخیرش خبری از رفتن نیست، نمیتوان چنین خبرهایی را خیلی نزدیک به واقعیت دانست و بعید به نظر میرسد عمر مدیریت علیعسگری به این کوتاهی باشد. توجه به یک نکته ضروری به نظر میرسد: رسانه ملی مدتهاست در شرایط سختی به سر میبرد که تغییرات در سطوح مدیریتی نمیتواند راهحل برونرفت از برخی مشکلات باشد. انتظارات از سازمان صداوسیما تغییر کرده و سالهاست مخاطبان رسانه ملی از تلویزیون کشورشان انتظار تغییرات وسیعتر و چشمگیرتری را دارند. جدیدترین انتقادها به صداوسیما در پی حادثه تروریستی ۱۷ خرداد در تهران مطرح شد. بسیاری پرسیدند چرا رسانه ملی بسیار کند و با محدودیت اخبار را پوشش داد. البته بسیاری هم معتقد بودند در مبحث ارتباطات، روزنامهنگاری و روابطعمومی، زمانی که مباحثی مانند مدیریت بحران، پوشش خبری، روشهای اطلاعرسانی و امنیت ملی را در کنار یکدیگر قرار میدهیم درمییابیم که حرکت صداوسیما صحیح بوده.
گمانهزنیای که به حقیقت پیوست
سکوت روابطعمومی سازمان صداوسیما به شایعات رفتن علیعسگری دامن میزند. بسیاری از رسانهها این سکوت را نشانه تأیید خبرهایی از این دست تلقی میکنند. سال گذشته، درست در همین روزها، روابطعمومی صداوسیما در واکنشی دیرهنگام نهتنها استعفا و غیبت سرافراز را تکذیب کرد و از آخرین فعالیتهای رئیس سازمان در آخرین روزهای سال در این مجموعه سخن به میان آورد، بلکه حتی بحث برخورد حقوقی با منتشرکنندگان این گمانهزنیها را هم مطرح کرد. آن زمان برخی رسانهها خبر از استعفای محمد سرافراز دادند و اینبار یک گزینه تازه نزدیک به غلامعلی حدادعادل را مطرح کردند: علیعسگری، معاون فنی سازمان صداوسیما، در دوره عزتالله ضرغامی. این گمانهزنی البته بهسرعت به حقیقت پیوست تا ثابت کند برخی گمانهزنیها بیخود و بیجهت نیست.
***
خبرهایی از جنس استعفا و خداحافظی وقتی که با تواتر منابع همراه شود، مخاطب را به ماجرا حساس میکند، اما فارغ از این قضاوتها، تغییرات مدیریتی کوتاهمدت دستکم در دو سال گذشته، حواشی بسیاری را بر سر راه کیفیت برنامههای تلویزیون ایجاد کرده است. منتظر میمانیم تا ببینیم آیا در بر پاشنه تغییر در رویکردها و رفتارهای رسانه ملی خواهد چرخید یا نه.
منبع:شرق