سینماسینما، محمد تقیزاده
«خروج» ابراهیم حاتمیکیا از ضعیفترین آثار کارنامه فیلمسازی او به شمار میآید که اگر حضور فراموشنشدنی فرامرز قریبیان در فیلم نبود، شاید میتوانست سقوط او نیز لقب گیرد!
سینمای حاتمیکیا همواره از محتوا و ایدئولوژی سرشار بوده و هرگاه حاتمیکیا توانسته این محتوا و بهاصطلاح حرف اصلی فیلم را در قالب داستان و درامش حل کند، اثر موفقی خلق شده است (همانند «آژانس شیشهای»)، و زمانی که ایدئولوژی و درونمایه فیلم از تسلط فیلمساز خارج شده، فیلمها (همانند «به نام پدر») ضعیف و شعاری جلوه کرده است. فیلمهای اخیر حاتمیکیا نیز روال متفاوتتری دارد، به این ترتیب که نمود کارگردانی، تکنیک و جلوههای ویژه بیش از فیلمهای قبلی فیلمساز در این آثار جلوهگر هستند (همانند «چ»، «بادیگارد» و «به وقت شام»).
جایگاه «خروج» اما در مقایسه با دیگر آثار حاتمیکیا تا حدی متفاوت است، به نحوی که گویی ابراهیم حاتمیکیا فرمان از دستش رها شده و از هر دری سخن گفته و از هر الگویی استفاده کرده است. اعتراض و طغیان قهرمان داستان و فضاسازی فیلم یادآور وسترنهای آمریکایی است. بحث و جدلها، مناقشات و کاراکترها «آژانس شیشهای» را تداعی میکند و اعتراضات و مطالبهگری همچون فیلم «گزارش یک جشن» یادآور روزهای شلوغی و ناآرامی های داخل کشور است. همین چندپارگی و یکدست نبودن داستان و نامشخص بودن مسیر روایت، اصلیترین ضربه را به فیلم آخر حاتمیکیا وارد کرده است.
فیلم در انتها و در پرده سوم به اوج بیمنطقی و جعلی بودن خود میرسد و تنها به اعلان شعار و بیانیه و استعارههای جامعه امروز میپردازد. «خروج» آنچنان در مسیر روایت و شخصیتپردازی ضعیف عمل کرده که بسیاری از سکانسهای فیلم پیش از آنکه تاثیرگذار باشد، تعجبآور و عجیب و غریب از کار درآمده و فیلم بیش از آنکه بر اساس داستان واقعی به بیان قصه و خلق قهرمانش نزدیک شود، به حقنه کردن ایدهها و ذهنیات فیلمساز به تماشاگر با درونمایه مردمی بودن و مطالبهگری پرداخته است.
بازی فرامرز قریبیان در کنار برخی جنبههای بصری فیلم «خروج» شاید مهمترین نقاط قوت فیلم باشند. قریبیان در آستانه ۸۰ سالگی آنچنان نقش لاغر و نحیف فیلم «خروج» را باورپذیر و جذاب به تصویر کشیده که اگر نبود حضور این استاد بازیگری، «خروج» بدون شک به ملغمهای آشفته از احوالات شخصی و کنایات همیشگی فیلمساز شبیه میشد و به نوعی میتوان قریبیان در نقش رحمت بخشی را برگ برنده فیلم آخر حاتمیکیا دانست.
منبع: ماهنامه هنروتجربه