دومین اسکار اصغر فرهادی برای فیلم «فروشنده» واکنشهای زیادی از طرف گروههای مختلف جامعه به همراه داشته است.
به گزارش سینماسینما، فرزین پورمحبی درباره واکنش های متعدد و ضد نقیض نسبت به دومین اسکار فیلم غیرانگلیسی زبان اصغر فرهادی نوشت:
یک بار دیگه لابیای آقای شمقدری جواب داد و ما باز اسکار گرفتیم. دستش هم درد نکند از این همه لابیگری.
اما درست موقعی که همه چیز واسه شادی کردن (البته با رعایت موازین) جوره ما هنوز تکلیفمون با خودمون مشخص نیست! یعنی نمیدونیم دقیقا باید چی کار کنیم تا دشمنان سوء استفاده نکنند. آخه احساسات درونی ما همیشه در الویت بعدیه، مهم واکنشهای خارجیه! یعنی برای ما نفس اتفاقاتی که میافته دوزار هم ارزش نداره ما باید همیشه یه چشممون به دشمن باشه که مثلا اگه زبونمون لال خوشحال شد ما جلدی ناراحت بشیم و اگه ناراحت شد خوشحال بشیم. حالا خود اتفاق هر چی میخواد باشه! درست مثل بچهای که وقتی ازش میپرسن شکلات میخوای؟ به مامانش نگاه میکنه تا متوجه بشه که میخواد یا نمیخواد؛ نه به میل و اشتهای خودش! اما ای کاش موضوع به همین سادگی بود چون حداقل اینطوری ما با یه نگاه ساده میفهمیدیم که باید با خودمون چند چند بشیم. اما با این وضعی که هر کی داره یه سازی میزنه موضع ما هم پادرهوا مونده. مثلا از این ور، وزیر امور خارجه قبل از وزیر ارشاد پیام تبریک میده اما از اون ور، کسی واسه پیام دادن سر و دست نمیشکنه. یه عده میگن حقش بود و ناز شستش، یه عده میگن دستمزدش بود! یه عده میگن به خاطر «عشوه شتریش» بود یه عده میگن واسه «رشوه قطریش» بود. یه عده هم متفکرانه دارن اوضاع رو رصد میکنن تا ببینن چی به چی بود تا بعد اعلام کنن موضعشون همونی بود که از اول باهاشون بود. از همه جالبتر اینکه تعدادی هم که دارن ابراز خوشحالی میکنن انگار دارن سر فرهادی منت میگذارن و گویا میخوان بهش بفهمونن «ببین داداش ما همه جوره پات هستیم با اینکه اصلا از فیلمت خوشمون نیومد!» یه عده هم شادی میکنن اما فقط به خاطر اینکه حال افخمی و فراستی و یه تعداد از نشریات دلواپس گرفته میشه! چیزی که این وسط گمه عرض اندام یه هموطن بزرگ در کشور جهان سومه. صدا و سیما هم که طبق معمول مثل لقمهای که تو گلوش گیر کرده باشه نه می تونه تفش کنه و نه قورتش بده. (عینهو خبر درگذشت هاشمی رفسنجانی) به همین خاطر خیلی شیک و مجلسی این خبر رو میگه، مثل وقتی که داره خبر تخمگذاری لاکپشتها رو می خونه! این طوری هم خبر رو داده و هم ردپایی نذاشته. به مجریهای برنامههای مختلفش هم میگه یه گوشه برنامههاشون یه چیزی بپرونن اما دریغ از یه برنامه رسمی و ویژه برای این افتخار بزرگ!
ای بابا … آخه آدم دردش رو به کی بگه؟ طرف اومده یه فیلم شسته و رفته که اصلا هم فقر و سیاهنمایی توش نیست و اتفاقا نشونه گذشت و صعه صدر ایرانی و فروخوردن عصبانیتش در مواقع بحرانیه، ساخته، بعد هم به نشانه اعتراض به سیاستهای ترامپ به آمریکا نرفته و بعد هم در اونجا برای چزوندن ترامپ و نشون دادن اینکه ایرانیها کی هستن خیلی حسابشده دو ایرانی افتخارآفرین رو در دل آمریکا به عنوان نمایندهاش معرفی کرده بعد هم برای چهارمینبار در تاریخ جهان بغل دست کوروساورا ، دسیکا و برگمن ایستاده و دو بار اسکار گرفته و باز هم بعدترش اینکه اومده بعد از گرفتن اسکار به جز فحش خوار مادر هر چی دلش خواسته به ترامپ و جد و آبادش گفته و بهشون بسته. اون وقت بازم صدا و سیما حاضر نیست به انداره یک زیرخم کشتی گیر بیاد و براش سرود غرور و غیرت و دعای مردمی که پشت راهتونه… با پرچم مقدسی که بر فراز آسمونه و… پخش کنه! نمیدونم طرف باید دیگه چی کار میکرد که صدا و سیما بساط قر و قمبیلش رو پهن میکرد. یه روزنامه هم میگه که به خاطر دلارهای قطری بوده. آخه عقل هم خوب چیزیه اگه تعداد اعضای اسکار رو ۶۰۰۰ نفر نه، فقط ۶۰۰ نفر در نظر بگیریم و فرض کنیم که اونها اینقدر بدبخت بیچاره باشن که با ۱۰ هزار دلار رایشون رو عوض کنن، با این اوصاف حق رشوه اونها میشه ۶۰۰ هزار دلار. حالا من یکی که نمیفهمم چرا باید یه کشوری بخواد واسه اینکه ایران اسکار بگیره ۲۵ میلیارد تومن (یا ۲۵۰ میلیارد تومن در صورت احتساب ۶۰۰۰ نفر) بسلفونه!
باباجون چرا اینقدر کشش میدید و موضوع رو پیچیده میکنید؟ تو این دوره زمونهای که خبرهای خوب خیلی کم شدن به خدا باید قدر این خبر رو دونست و دودستی بهش چسبید. اینقدر ما به افتخاراتمون نچسبیدیم که کشورهای دنیا اومدن و یکی یکی صاحابشون شدن. بعد که صاحاب شدن یکهو رگ گردنمون میزنه بیرون و تازه میفهمیم که باید باهاشون چی کار میکردیم. نباید گذاشت داستان ترکیه و مولوی این بار واسه اصغر فرهادیها تکرار بشه؛ باید همین حالا بهش افتخار کرد. به این مو قسم که آیندگان با خوندن این واکنشهای عجیب و غریب، بهمون با صدای بلند خواهند خندید.
منبع: ایسنا