گفت: «من ارچه در نظر یارخاکسار شدم/ رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند». به هیچوجه باورم نمیشود که این همه ترور و تخریب اتفاقی صورت بگیرد. با چشم غیرمسلح هم که به دور و برمان نگاه کنیم، میبینیم ارادهای و به ضمیمهاش عِده و عُدهای وجود دارد تا اشخاص محترم را در چشم مردم بیحرمت کند و شأن و منزلتشان را از بین ببرد. تا همین ۱۰ سال پیش اگر میخواستید فهرستی از اشخاص وجیهالمله آماده کنید با انبوهی اسم مواجه میشدید که بیچون و چرا محبوب مردم بودند، حرفشان خریدار داشت و رای و نظرشان محترم بود و اگر نه همه مردم، لااقل گروههایی از مردم، رسم ایشان را پیروی میکردند. اما از روزی که سایه سنگین این شبکههای مجازی و شبکههای ماهوارهای بر سرمان افتاد، سر و کله تروریستهای جوان و خشن هم پیدا شد که به زنده و مرده نامداران رحم نکردند و بالا تا پایین بزرگان را بد گفتند. خاتمی مرد محترمی بود و در بین طبقات مختلف مردم کلامش نافذ بود. تا همین یک سال و نیم پیش یک تکرار سادهاش کاری کرد که دهان دوست و دشمنش باز ماند. علی مطهری کم کسی نیست. نماینده اول تهران است، فرزند شهید بزرگوار استاد مرتضی مطهری است و شجاعت و حقگویی و عدالتطلبیاش زبانزد خاص و عام است.
او حرفهایی زده و اظهارنظرهایی کرده که بعضا دیگران جرات بازگوییاش را نداشتهاند. مهم نیست که با علی مطهری موافق باشید یا مخالف، مهم این است او کاراکتر قابل احترامی دارد و ما باید بابت گفتهها و نوشتههایش ممنون او باشیم. کسی نمیگوید از علی مطهری انتقاد نکنیم. انتقاد سرجای خودش خیلی هم لازم و ضروری است بلکه میگویم بزرگش نخوانند اهل خرد/ که نام بزرگان به زشتی برد. علی مطهری بزرگ است و جزو سرمایههای ملی است و نباید کسی بد و زشت و بیادبانه با او سخن بگوید. نه فقط با او که با دیگر نامداران و بزرگان و رجال هم نباید بیادبی کرد. عرض من منحصر به رجال سیاسی نیست. ما در عرصه فرهنگ و هنر و اقتصاد و رسانه تا دلتان بخواهد بزرگمرد و صاحبنظر و نخبه و متفکر و عزیز داشتیم و داریم و بیبرو و برگرد همه آنها جزو سرمایههای ملیاند و باید شأن و منزلتشان مخدوش نشود. جوانی که از سر بیمبالاتی و نادانی به استاد شفیعیکدکنی بد میگوید در اصل دارد به چهره یکی از مفاخر عظیمالشأن ادبی کشور خنج میکشد.
بحث شخص نیست، احترام به اشخاص را نیز نباید با شخصپرستی یکی بگیریم. همه اشخاص قابل نقدند و شک نکنید که خطا و اشتباه به اقوال و افعالشان راه مییابد. بحث این است که اولا برای نقد نیازی به بیادبی و بددهنی نیست، ثانیا باید ملاحظه شأن و مقام اشخاص را هم کرد. چیزی که ما را بیملاحظه، بلمه پرخاشگر و بیادب کرده، همین رسم ناخوشایندی است که به واسطه دنیای مجازی بنیان گذاشته شده است.
اگر ذهن توطئهاندیشی داشته باشیم باید بگوییم که بدخواهان این ملک و ملت نشستهاند و نقشه کشیدهاند و تخریب و ترور عزتمندان نامدار را در دستور کار قرار دادهاند. نمیبینید شبکههای ماهوارهای چطور بیپروا به اعتقاد مردم حمله میکنند و بزرگان را که پیش از این حرفشان حجت بود زیر سوال میبرند. برای این شبکهها و کانالهای خلقالساعه هیچ خط قرمز و حریمی وجود نداشت و ندارد. آنها با بیمبالاتی هرچه تمامتر هم دین و فرهنگ و تاریخ و جغرافیای مردم را نشانه رفتهاند و هیچکس و هیچچیزی را محترم نمیشمرند. ما مردم بیادبی نبوده و نیستیم اما متاسفانه این تصویری که از جوانان در شبکههای مجازی ترسیم میشود، منطبق است بر جوان خشمگینی که کمربند انتحاری بسته و خود را در میان سیاستمداران و فرهنگیان و روحانیان و… انداخته. مواظب باشید فریبتان ندهند و گناه دیگران را به حساب خاتمی و مطهری و مسوول دهه شصت و استاد دانشگاه و فرهنگیان و معلمان اخلاق ننویسند. حتی در جوامع دموکراتیک هم ما به اشخاص محترم و موجه نیاز داریم. کار دنیا، حتی کار دنیای مدرن، بیقهرمان پیش نمیرود. این حرف، حرف معقولی نیست که میگویند «وای به حال مردمی که نیاز به قهرمان دارند.» اتفاقا مردم به قهرمان نیاز دارند و خدا را شکر ما هم قهرمان کم نداریم. اما با ناسزا و بمب و لودر و خاکستر و دروغ و تهمت افتادهاند به جان قهرمانان تا بیحیثیتشان کنند و مردم را به یاس و ناامیدی و پوچی بکشانند. مراقب باشید تا اسیر این صحنهآراییهای خطرناک شبکههای ماهوارهای و کانالهای بوته اینترنتی نشوید.