سینماسینما، علیرضا نراقی
مستند «چیچکا» (قصه شب) ساخته رها فریدی اثری خوشلحن و خوشریتم با اتمسفری سیال همچون موسیقی است. فیلم به شخصیت، سبک زندگی و موسیقی ابراهیم منصفی، هنرمند بندرعباسی، میپردازد و از این راه فیلمساز بدون اینکه موضوع خود را گم کند، یا روایتش را آشفته سازد، یا ساختار فیلم را به شلختگی دچار کند، زمانه و بستر اجتماعی منصفی را نیز به قدر نیاز اثر بازنمایی میکند.
علاوه بر فضاسازی، فیلم به لحاظ روایت دقیق و دراماتیزهشده جلو میرود و مدام اطلاعات تازه و دریافتی عمیقتر از شخصیت منصفی ارائه میدهد. نوع پرداختن به موضوع راضیکننده و کامل است و در آخر این احساس دلچسب را به مخاطب میدهد که تصویری حقیقی، انسانی و فراتر از نقد و ستایش از ابراهیم در ذهن او شکل گرفته است. فریدی روند گفتوگو و چینش اطلاعات را به گونهای تمهید و تدوین کرده که فیلم مدام لایه تازهای از خصوصیات فردی یا کاری شخصیت اصلی را به ما میشناساند.
«چیچکا» درست مثل موسیقی غمناک منصفی است؛ از یک سو حال خوبی دارد، آرامشبخش، صمیمی و ساده است و از سوی دیگر، به لحاظ خلاقیت و ارزش هنری غنی و جذاب است. اما با همه اینها اندوهی سنگین و اثرگذار را در تماشاگر به جا میگذارد. فریدی بهخوبی سرگشتگی و غم درونی ابراهیم را به لحن فیلم تبدیل کرده است. فیلم پر است از تصاویر زندگی روزمره مردم بندرعباس و چند نقطه دیگر در استان هرمزگان که به دلیل انتخاب درست و تدوین فکرشده، روایت منصفی را به داستان اقلیم او پیوند زده است. اینجاست که همانطور که در فیلم گفته میشود، «در خانه هر بندری صدای منصفی هست». موسیقی او به صدای یک اقلیم، یک جغرافیا و مردمانش بدل میشود و این مهم در تاروپود مستند «چیچکا» تنیده شده و کاملا محسوس و ملموس است. اما درنهایت اساس فیلم «چیچکا» درباره فردیتی خاص و درکنشده است. فردیت نابغهای غمگین و خودویرانگر که بهآرامی در کوچه پسکوچههای تنهایی و درد نوشت، نواخت، خواند و… رفت.
ماهنامه هنروتجربه