موضع گیری حمید گودرزی در برنامه «دورهمی» علیه فیلم سینمایی «ابد و یک روز» که به شدت از سوی سینماگران، منتقدان و مخاطبان مورد توجه قرار گرفت و سپس انکار این موضعگیری، این پرسش را پیش آورده که آیا قرار نیست هیچ چهرهای برای رفتار یا گفتارش هزینهای پرداخت کند و همچنان میتوان «تکذیب» را بزرگترین گریزگاه برابر گرداب نقد عمومی مورد بهره برداری قرار داد؟
به گزارش «تابناک»؛ اظهارات حمید گودرزی، بازیگر سینما در برنامه «دورهمی» به شدت جنجال آفرین شد، تا شاهد رقم خوردن حواشی وسیعی باشیم. او در خصوص غیبت چند ساله خود در سینما و تلویزیون با اشاره به باندبازی حاکم بر فضای هنری، توضیح داد: «در دهه هشتاد که ما فیلم بازی میکردیم، آدم هایی که روی پرده می دیدیم، قهرمان، خوشتیپ و خوش قیافه بودند. مردم اگر، پنج تومان، چهار تومان پول، سه تومان بلیت میدادند و به سینما می آمدند، خوشحال از سالن بیرون می آمدند. در آخر هم با حال خوب از سینما بیرون میآمدند.»
بازیگر فیلم داماد خجالتی و چپ دست ادامه داد: «آقای مدیری الان می آیند هشت تومان می دهند و یک آدمهای چرکِ کثیفی را -خودتان رفتهاید جشنواره و میبینید- که پسره با زیر پیراهن فیلم بازی میکند -اسم نمیبرم- و بعد فیلم پایان تلخ، یک پایان باز، بدون قهرمان. مرده با خانمش از سالن بیرون آمده و هشت تومان هم داده و به زنش مشکوک است و موبایل زن را (نگاه می کند). چرا؟ در فیلم مرد به زن خیانت میکند.»
گودرزی افزود: «سریال ترکی میبینیم، نویسندگان عزیزمان از روی سریالهای ترکی لطف میکنند و خیانت را تم قرار میدهند و مردم عزیزمان هم بدون آنکه جای پارک پیدا شود، بدویی بروی توی سالن، خیانت کردن نگاه کنی و با حال بد از سالن بیرون بیایی. نه قهرمانی وجود دارد، نه پسر خوش تیپی وجود دارد، فقط هم میگویند این خوب بازی کرد. چرا؟ چون دو تا داد بیشتر زد و چون رگ گردنش بیشتر پاره شد، به او سیمرغ بلورین می دهند. آخر اینکه نشد.حمید گودرزی چه کسی را نقد کرد؟
بازیگر فیلمهای بیوفا و مجنون لیلی تأکید کرد: «در تمام دنیا برای آن به سینما میروند تا آنچه در زندگی طبیعی نمیبینند، روی پرده ببینند. رویاهایشان را روی پرده ببییند. (با اشاره به مهران مدیری) آدم ببیند نگاه میکند، لذت میبرد. من هشت تومن بدهم، بروم چه نگاه کنم؟ پلشت… .»
اظهارات حمید گودرزی در شبکههای اجتماعی و همچنین در اینستاگرام این بازیگر واکنش بسیار منفی در پی داشت و بسیاری از کاربران این شبکهها با اشاره به سوابق حرفهای غیرقابل دفاع گودرزی در بازی در فیلمهای دختر، پسری بیمحتوا که بعضاً ارزش یک بار دیدن نیز ندارد، پرسیدند که با چه اعتماد به نفسی و اتکا به چه کارنامهای درباره سیمرغ بلورین صحبت و تصور کرده به او در سینمای ایران ظلم شده است؟!
این انتقادها باعث شد تا حمید گودرزی امروز رسماً جا بزند و از آنچه به صراحت گفته، به سرعت عقب نشینی کند و بکوشد انتقادهای مطرح نسبت به خود را کاهش دهد. بازیگر «دزدان خیابان جردن» در حساب کاربریاش در اینستاگرام با انتشار عکسی از نوید محمدزاده نوشت، منظورش این بازیگر نبود و حتی اشاره کرده که در یک تماس تلفنی با او، مستقیم قضیه را با محمدزاده مطرح کرده است.
حمید گودرزی در تکذیبیه خود تأکید کرده است: «عدهای شیطنت کردند و صحبتهای من را کنار یکی از فیلمهای خوب و ارزنده سینمای ایران گذاشتند و خواستند حرفهای من را به این فیلم و بازیگر مورد نظرش ربط بدهند. خواهش میکنم فضا را مسموم نکنید. من نه تنها توهین نکردم، بلکه انتقادم از کلیت فضای سینمای ایران در این سالها بود، نه فیلم و بازیگر خاصی.»
اظهارات گودرزی در رد برداشت از صحبتهایش و «شیطنت» خواندن این برداشتها، در حالی است که تنها فیلم دارای فیلم ناامیدکننده که بازیگرش فریاد میزند، عرقگیر بر تن دارد و سیمرغ بلورین را برده، «ابد و یک روز» است و برنده این سیمرغ بلورین نیز «نوید محمدزاده» برای بازی تأثیرگذارش در نقش یک معتادِ خرده فروش است که انصافاً نیز این نقش را به خوبی درآورده است. بنابراین، انکار مخاطبِ موضع گیری گودرزی توسط او، به خودیِ خود توهین به شعور مخاطب محسوب میشود.
با این حال، نکته مهمتر از مواضع غیرکارشناسی گودرزی، این است که موضعگیری آخر حمید گودرزی بیش از پیش نشان داد که عدم مسئولیت پذیری نسبت به رفتار یا گفتار در ایران هر روز شایع تر میشود و ظاهراً به سمت و سویی حرکت میکنیم که هیچ کس حاضر نخواهد بود برای آنچه انجام داده یا موضعگیری که داشته، ذرهای و کمتر از ذرهای هزینه پرداخت کند.
قریب به اتفاق چهرهها به محض آنکه درمییابند به واسطه خطای رفتاری یا گفتاری در گرداب نقد عمومی گرفتار شدهاند، به جای اصلاح موضعشان و یا پذیرش هزینه آنچه انجام دادهاند یا گفتهاند، به راحتی حرف یا عمل خودشان و همه چیز را تکذیب میکنند؛ رویکردی که باعث شده شمار تکذیبها در سال به رقمی نجومی برسد و همواره رسانهها متهم شوند که نقل قولها، برداشتها و تفسیرهای کذب منتشر میکنند و بار بیمسئولیتی چهرهها بر دوش رسانهها سنگینی کند.
به نظر میرسد، باید هزینه این «تکذیبها» و «جا زدنها» توسط افکار عمومی آنچنان برای چهرهها افزایش یابد که سادهترین گریزگاه توأم با بیمسئولیتی، انکار واقعیت نباشد. اگر افکارعمومی در آینده چنین هزینهای به چهرهها به جهت تکذیبِ کذبشان تحمیل نماید، شمار گروهی که همچنان جسارت میکنند به جای پذیرش هزینه رفتار و گفتارشان، دست روی گزینه تکذیب و انکار بگذارند، از شمار فیلمهای گودرزی که عمدتاً ضعیف و غیرقابل دفاع است، کمتر خواهد بود.