سایت اصولگرای بولتن نیوز نوشت :از وقتی خبر درگذشتش آمد، شروع شد. آنطرفیها در رثای مظلومیت وچنددهه ممنوعالکاریش ناله زدند و انقلاب و انقلابیها را نواختند. انقلابیها هم شروع کردند به بازخوانی تاریخ و آرشیو و اثبات اینکه به پیر به پیغمبر قسم که همین چپیهای دیروز و اصلاحطلبهای امروز – از میرحسین موسوی گرفته تا محسن مخملباف- باعث و بانی اصلی ممنوعالکاری او بودهاند.
یک سوال؛ واقعا جماعت حزباللهی و رسانههای ارزشی معتقدند ممنوعالکاری بازیگری که نماد فیلمفارسیهای فاسد رختخوابی زمان شاه بوده کار غلطی بوده؟ اگر غلط بوده چرا در این همه سال نرفتند سراغش و با یک اعلام پشیمانی ضمنی و جبران گذشته، دوباره به سینما برش گردانند؟ اگرهم معتقدند کار درستی بوده و ملکمطیعی به عنوان سمبل سینمای فاسدالاخلاق زمان پهلوی نباید به روی پرده برمیگشته؛ خب چرا صریح از آنچه معتقدند دفاع نمیکنند و همه کاسه کوزه را میخواهند سر مخملباف و میرحسین موسوی بشکنند؟
در فاسدالاخلاق بودن ملکمطیعی که شکی نیست، چرا سینه تخت نمیکنند و بیانش نمیکنند؟ از چه میترسند؟ از انگ و برچسبهای تندروی و افراط که سلبریتیها و رسانههای معلومالحال نثارشان کنند؟ حکایت جماعت و رسانههای حزباللهی، شده حکایت آن قورباغهای که آرام آرام پختهشده و خودش هم متوجه نشده چه بلایی سرش آمده! بله؛ امام گفت «ما با سینما مخالف نیستیم، با فحشا مخالفیم»، خب مگر ملکمطیعی از برجستهترین چهرههای همانفحشای سینمای قبل ازانقلاب نبود؟ پس چرا صریحا این را نمیگوییم؟ از چه چیزی میترسیم یا خجالت میکشیم؟
تعیین «مقصر ممنوعالکاری ملکمطیعی»، «آدرس غلط» و اشتباه است. دقت کردهاید مطالب اغلب رسانه و افراد ارزشی درباره ملکمطیعی، ذرهای بار ارزشی و عقیدتی و انقلابی ندارد؟ چرا؟ چرا رسانههای حزباللهی به جای اینکه در برابر فشار رسانهای تجلیل و تکریم ملکمطیعی بیایند صریح و شفاف درباره گذشته و کارنامه فاسد و سیاهش حرف بزنند؛ دارند دنبال مقصر ممنوعالکاریاش میگردند؟ پیام ضمنی این کار کوتاه آمدن است و اینکه بله، ما هم موافقیم که نباید با او اینگونه برخورد میشد. ولی به خدا تقصیر چپها و اصلاحطلبها بوده، نه ما!
اینکه حزباللهیها خجالت بکشند یا بترسند یا عادت کنند که از خاستگاه مکتبی و عقیدتی تحلیل نکنند و قلم نزنند، فاجعهای است که در بلندمدت به استحاله خودشان میانجامد.