وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در مراسم روز ملی سینما که مصادف با عبور از سومین سال مدیریتش بر حوزه فرهنگ بود، آمارهای قابل تاملی درباره تحولات فرهنگی ارائه کرده که اگرچه بخشهایی از آن واقعیت دارد اما بخشهای وسیعی این آمارها با آنچه در ایران مشاهده نمیشود، فاصله معنادار و چشمگیری دارد.
به گزارش سینماسینما، سایت «تابناک» در این باره نوشت: اندکی پس از آنکه علی جنتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت یازدهم شد، چالش خانه سینما مرتفع شد و پس از بازگشایی درهای خانه سینما، جشن روز ملی سینما به میزبانی باشگاه دیپلماتیک وزارت امور خارجه برگزار شد. شاید بتوان آن مراسم را پرستارهترین مراسمی خواند که تاکنون در سینمای ایران برگزار شده است. بسیاری از سینماگران در ابتدای دولت به امید تغییری بزرگ در سینما به این مراسم آمده بودند.
سومین مراسم روز ملی سینما در دولت یازدهم، یکشنبه شب ۲۱ شهریورماه در محوطه موزه سینما برگزار شد. این بار به جای پیانوی کارن همایونفر، نوای شهرام و حافظ ناظری پیچید و این مراسم را حال و هوایی متفاوت بخشید اما شمار سینماگران مطرحی که به این مراسم آمده بودند، بسیار کمتر از مراسم سه سال پیش بود. نشانهای از اینکه امیدها، ناامید شده است؟ نمیتوان برداشت دیگری داشت و نشانههای پررنگی از این ناامیدی مشهود است.
سینماگران انتظار قاطعیت و ایستادگی از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی دولت مستقر داشتند اما ایستادگیِ مورد انتظارشان را -حتی پس از اینکه ترکیب مجلس شورای اسلامی به نفع دولت تغییر کرد- را شاهد نبودهاند و به همین دلیل در محافظه کارانه ترین روش اعتراض، پا در مراسمهای دولتی نمیگذارند. شجاعترهایشان گاهی کنایههایی در مصاحبههایش میزنند اما نگاه غالب، سکوت و نگاه به تغییرات شاید در دولت بعدی باشد.
البته علی جنتی مثل سینماگران فکر نمیکند و در مراسم روز ملی سینما، حرفهایی میزند که بخشی از آنها قابل دفاع و بخش عمدهاش با آنچه در ایران میگذرد، تطابق ندارد. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی از کاهش تنش میان دولت و سینماگران سخن به میان آورده که حقیقی غیرقابل انکار است. تنش میان مدیران سینمایی و گروهی وسیع از سینماگران که خانه سینما نمایندگیشان میکرد، در انتهای دولت دهم به اوج رسیده بود و تیم جنتی توانستند در این زمینه موثر عمل کنند.
توقف موج مهاجرت ایرانیها، خاموشی ماهوارهها و توقف هالیوود پشت مرز!
اظهارات بعدی علی جنتی نسبتی با آنچه در جامعه میگذرد، ندارد و جزو آمارهایی است که شاید برای ارائه به مسئولان بالادستی قابل توجه باشد. جنتی در بخشی از اظهاراتش تاکید کرد: «…موج مهاجرت ایرانیان به خارج از کشور و دلسردی جوانان امروز تا اندازه زیادی برطرف شده است و نسیم امید در کشور وزیدن گرفته است…»
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی مدعی شد: «ما افتخار می کنیم در این دولت مردم ماهواره ها را خاموش می کنند و برای دیدن فیلم هایی مثل ایستاده در غبار، لانتوری و فروشنده در جلوی سینما صف می کشند. هالیوود تمام دنیا را فتح کرد، اما در پشت مرزهای ایران متوقف شد. این کار را سینماگران ما کردند و باید قدر این سینما را بدانیم…»
علی جنتی همچنین آمار غیرقابل هضمی ارائه کرد و گفت: «بازار فیلم های امریکایی حتی در شبکه نمایش خانگی هم کم رونق تر شده است. در سال ۹۴ تیراژ آثار ایرانی ۲۱۸ درصد افزایش داشته و در مقابل تیراژ فیلم های خارجی ۴۱ درصد کاهش پیدا کرده است. اینکه جوانان ما در خانه های خود میلی به دیدن فیلم های خارجی ندارند و برای دیدن آثار هنرمندان خود به سینما می روند یک ارزش است.»
شاید درباره چند پاراگراف از اظهارات وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نیاز به نقد نباشد. هر ایرانی که اندکی در فضای کشور حضور داشته باشد یا پیگیر اخبار باشد، میتواند به قضاوت درستی درباره آمارهای علی جنتی بپردازد.
واقعیت این است که همچنان مهاجرت نخبگان به همان روند گذشته ادامه دارد. همچنین با افزایش دسترسی به اینترنت تیراژ فیلمها در شبکه نمایش خانگی کاهش یافته است. البته شمار مخاطبان سینماها افزایش یافته که بخشی از این افزایش مدیون نسل تازهای است که در یک دهه اخیر با رشد سینمای دیجیتال وارد عرصه فیلمسازی شدهاند، بخش دیگر به توسعه سینماها و به خصوص پردیس سینماهایی بازمیگردد و بخش دیگر دقیقاً به تبلیغات فیلمها در شبکههای ماهوارهای بازمیگردد که برخی متولیان و سینماگران به این واقعیت اذعان دارند.
علاوه بر این، نه تنها جوانان فیلمهای آمریکایی را تماشا میکنند، بلکه اینقدر این کشش زیاد است که اعضای شورای صنفی نمیخواهند اجازه نمایش چند سانس از این فیلم را در پردیسهای سینمایی بدهد. ضمن اینکه لزوماً نباید تماشای فیلم آمریکا را یک ضدارزش تلقی کرد، که اگر چنین باشد باید تلویزیون را مروج ضدارزش خواند و اکثر ایرانیها را علاقمند به ضدارزش! فیلم خوب میتواند متعلق به هر ملیتی باشد و فیلم بد میتواند متعلق به هر ملیتی از جمله ایران باشد.
در مجموع شاید لازم باشد تنها متذکر شد، نباید با نادیده گرفتن واقعیت برای آینده برنامه ریزی کرد، چرا که چالشهای بزرگترین برای این کشور در پیش خواهد شد. تا زمانی که قرار باشد صرفاً با سفیدنمایی پیش برویم، راه برای چارهاندیشی و بهبود مولفههای مورد اشاره وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی هموار نخواهد شد.