تاریخ انتشار:۱۴۰۰/۰۹/۱۷ - ۱۲:۱۷ تعداد نظرات: ۰ نظر کد خبر : 165722

داود کنشلو در ایکنا نوشت : سعید سهیلی فیلمسازی است که با کارهایی نظیر «مردی شبیه باران»، «مردی از جنس بلور»، «سهراب» و «سنگ کاغذ قیچی» وارد سینما شد. فیلم‌هایی که در حوزه دفاع مقدس تولید شدند و کارهای خوبی نیز بودند اما وضعیت نابسامان هنر هفتم در کشورمان به گونه‌ای است که چنین سینماگرانی بعد از مدتی برای بقا از گونه‌ای که در آن تخصص دارند دور شده و به سمت کارهایی می‌روند که هیچ ربطی به آنها ندارد. سه‌گانه «گشت ارشاد» گواه بارز این امر است.

قسمت سوم «گشت ارشاد» به تازگی در سینماهای کشور روی پرده رفته است. در بخش پایانی بنا به دلایلی حمید فرخ‌نژاد بازیگر اصلی فیلم حضور ندارد و امیر جعفری به همراه بهنام بانی  جایگزین وی شده‌اند. فیلم سعی دارد با شوخی‌های سطحی خود که در برخی مواقع شرم‌آور می‌شود مخاطب را بخنداند اما چون فلسفه چنین کارهایی خنداندن به هر قیمتی است، پس از آن نباید توقع چندانی داشت. موضوع اصلی این است چرا سینمایی که در آن فیلمسازی «مردی شبیه باران» را می‌سازد باید به این ورطه کشیده شود.

شاید عده‌ای بگویند فیلمساز حرفه‌ای باید تمام ژانرها را تجربه کند. این حرف درست است، اما وقتی کارگردانی، فیلم‌های خوب در حوزه دفاع مقدس تولید می‌کند این انتظار می‌رود کارهای دیگرش هم کیفیت مطلوب داشته باشد.

تصور اشتباهی است که می‌گویند فیلم طنز الزاماً سخیف است، درصورتیکه در سینمای جهان بزرگانی نظیر؛ چاپلین، کیتون، وودی آلن و… هستند که آثاری ماندگار را در این ژانر تولید کرده‌اند.

در حال ادیت

در داخل کشور نیز ما فیلمسازان خوبی داریم که کارهای شایسته‌ای در این رابطه ساخته‌اند؛ نظیر «اجاره‌نشینها» و «میهمان مامان». این دو کار هنوز بعد از سال‌ها قابل دیدن است و تماشاگر وقتی به همراه خانواده فیلم را تماشا می‌کند از آن لذت می‌برد، ولی متاسفانه کارهای امروز به گونه‌ای شده که نمی‌توان آن را به همراه خانواده تماشا کرد، زیرا صحنه‌های نامناسب به ویژه کلمات رکیک اهرمی برای خنداندن شده است.

ممکن است این سوال پیش بیاید که اگر مردم علاقه‌ای به این دست تولیدات ندارند، چرا فروش این فیلم‌ها عموماً بالاترین ارقام را به خود اختصاص داده است. برای این مسئله چند دلیل می‌توان بیان کرد. ابتدا اینکه بخش عظیمی از جمعیت کشور از سینما فاصله گرفته‌اند و تنها بخشی خاص از مردم مخاطب همیشگی سینما هستند، برای همین تنها یک شکل خاص از آثار است که مورد استقبال واقع می شود، درصورتیکه اگر فیلم‌های متنوع به ویژه کارهای ارزشمندی نظیر «منصور» روی پرده رود بخش خاموش مخاطبان که میزانشان بسیار بیشتر از تماشاگران فعلی سینماست مجدد به هنر هفتم روی خوش نشان خواهند داد.

نکته دیگر به سلیقه‌سازی مربوط می‌شود که در این رابطه وجود دارد. متاسفانه تلویزیون به عنوان رسانه‌ای فرهنگ‌ساز نتوانسته رسالت خود را به درستی انجام دهد و به نوعی سیما نیز به ورطه جذب تماشاگر به هر قیمتی کشیده شده است. کارهای سطحی نظیر «پلاک ۱۳» و… نشان بارز این ادعا هستند، درصورتیکه اگر همانند دهه ۶۰ و ۷۰ سریال‌های تلویزیون می‌توانستند کیفیت لازم را داشته باشد مطمئن باشید سلیقه مخاطب امروز به گونه‌ای نبود که فیلم‌هایی نظیر «دینامیت» و «گشت ارشاد» از کارهای خوبی نظیر «منصور» در گیشه فروش بهتری داشته باشد.

نکته دیگر به وضعیت جامعه برمی‌گردد. باید قبول کنیم که فشار اقتصادی روی مردم زیاد شده است. در چنین شرایطی طبیعی است مخاطب به دنبال وسیله‌ای برای سرگرمی و شاد شدن باشند. مخاطب در چنین شرایطی وقتی محصول ارزشمندی وجود ندارد تلاش می‌کند با آثار موجود خود را راضی کند. این موارد بخشی از مشکلات موجود در سینمای کشورمان است که باعث می‌شود نتوانیم به سمت آثاری که شایسته نام سینمای ایران است برویم. در همین راستا برای دستیابی به سینمایی مطلوب نیاز است تا یک همت عمومی بین تمام بخش‌های دولتی و شخصی وجود داشته باشد تا اتفاقی خوب در سینمای کشورمان رقم خورد.

درباره مباحث فنی «گشت ارشاد ۳» نکته‌ای مثبتی وجود ندارد که پیرامون آن حرف بزنیم، اما درباره نکات منفی بسیار می‌توان گفت که تنها به چند مورد آن اشاره می‌کنیم. شخصیت‌های در فیلم تیپ هستند. این امر نیز به واسطه فیلمنامه سطحی رقم خورده است، همچنین شوخی با برخی مناسک و رفتارهای مذهبی یکی از نکات آزاردهنده فیلم است که متاسفانه در سینمای کشورمان مدت‌هاست رایج شده است. در «گشت ارشاد ۳» مخاطب در کنار دیدن فیلم کنسرت بهنام بانی نیز می‌رود. این عامل هم یکی دیگر از اتفاقاتی است که در جهت جلب گیشه رقم می‌خورد.

در حال ادیت

بازی‌های این فیلم هم به شدت تکراری و نخ‌نما شده است به ویژه امیر جعفری و پولاد کیمیایی که به نظرم در حد نام و سابقه کاریشان نیستند. افسوس دیگر برای ساعد سهیلی است بازیگر خوبی که نه به واسطه نام پدر، بلکه به واسطه توانایی‌اش در سینما مطرح شده، اما بنا به دلایلی در چنین کاری حضور پیدا کرده است. درباره بهنام بانی هم بهتر است وی دیگر هوس بازی کردن به سرش نزند. درباره کارگردانی هم چیزی برای گفتن وجود ندارد جز اینکه امیدوارم شرایطی پیش آید تا کارگردان «مردی شبیه باران» دیگر  به سمت تولیدات نظیر «گشت ارشاد» نرود.

برچسب‌ها:

لینک کوتاه

مطالب مرتبط

نظر شما


آخرین ها