این حرص مبتذل در خبرسازی و تحلیلهای آبدوغخیاری/یادداشتی از مهرزاد دانش
مهرزاد دانش منتقد سینما در صفحه اینستاگرام ماهنامه فیلم نوشت : بازی فلان بازیگر خانم ایرانی در بهمان فیلم فیلمساز آمریکایی، نصب عکس فلان رهبر گروه سیاسی روی دیوار بهمان خواننده لبنانی، تغییر جنسیت آن یکی بازیگر مرد ایرانی… کافی است چنین گزارههایی در شبکههای اجتماعی درج شود تا انواع و اقسام تحلیلها و قضاوتها و زندهباد و مردهبادها و هو و هوراها و لودگیها و جلوهگریها از فلان زردنویس مجازی گرفته تا بهمان شخصیت سیاسی و اجتماعی و فرهنگی و رسانهای و… راه بیفتد و موج گیرد تا زمان گزاره دیگر و موجسواریهای دیگر.
چه خبر است که تا هر حرف و حدیث و شایعه و راست و دروغ در حد چهار خط در توییتر و اینستاگرام و فیسبوک و غیره نوشته میشود معرکه میگیریم و بدون اینکه نسبت خود و هویت و قلممان را با صحت و اهمیت و سلامت ماجرا در نظر بگیریم، دربهدر دنبال لایک و همرسانی و اینکه من اول از همه نظر و خبر دادم، خود را به آبوآتش میزنیم. که چه؟ دنبالمان کردهاند؟
در این آشفتهبازار مجازی، هر شایعه و جعل و کذب و انحرافی رخ میدهد و رخ مینمایاند. سیر کاشفان و جویندگان حقیقت در این دنیای مجازی، با خویشتنداری و تأنی و تأمل در باور و نظر حاصل میشود، وگرنه این موجهای پیاپی، هر شتابندهای را به قعر زردرنگ خود فرومیفرستد. اعتبار خبر، به وقار گیرندگی و ارسال آن است. اگر بازیگری در فیلمی بازی کرده است، مراجع رسمی تولید فیلم خبرش را میدهند؛ و اگر کسی در حوزه خصوصی زندگیاش تصمیمی گرفته، هرگاه صلاح بداند به دیگران اطلاع خواهد داد؛ این حرص مبتذل در خبرسازی و خبرپراکنی و تحلیلهای آبدوغخیاری بعد از آن، در میان برهنگان رسانهای که جز پرداختن به سطحیات، هنر دیگری ندارند، البته که سیریناپذیر است؛ خاصه آن که با زمینههای لب خزینهای هم بیامیزد.