سینماسینما، سپیده ابرآویز
دنیا، امروز در انحصار جوانان است. شبکههای مجازی، بازیهای رایانهای، شاخهای اینستاگرامی، ارتباط با شکلهای تازه و… حاصل فکرهای جوانی است که هر روز در سرتاسر دنیا به ایدههای تازهای میرسند. سینما نیز چند سالی است دنبالهروی همین جریان جوان است. جریانی که کمکم دارد قدیمیترها را با سوژههای نوستالژیک، ملودرام و عاشقانه کنار میزند و تعریف جدیدی از مفاهیمی ارائه میدهد که کاملا بهروز و مختص همین قشر است.
مفاهیمی که در سینمای چند سال گذشته (حتی در سینمای ایران) به کار گرفته میشود، بهشدت وامدار فضایی است که بچههای ۱۵، ۲۰ و حتی تا ۳۵ ساله در آن نفس میکشند.
بازیهای این نسل بازیهایی است عینا برگرفته از اتفاقات جهان بیرونی. جهانی پر از خشونت، جنگ، کشتار، بیاعتمادی و گاه حتی پردهدری و عبور از مرزهای اخلاقی. به نظر میرسد دیگر دوران پانتومیم (که اوجش را فرهادی در «درباره الی…» به کار میگیرد) تمام شده. حالا نوبت بازیهای پیچیدهتر است. بازیهایی مثل جرئت یا حقیقت، بازیهای مخصوص کافهای و از همه بیشتر بازی مافیا.
مافیا که نظامدوست در فیلمش آن را «گرگ بازی» مینامد، یکی از پرتنشترین بازیهای جوانان است. مافیا ویترین کوچکی است از آدمهای قرن ۲۱٫ گروهی که دور هم جمع میشوند و تمام تلاششان را میکنند تا آنجا که میتوانند به هم دروغ بگویند، کلک بزنند و با سیاست و پلیتیک تا میتوانند اعتماد همدیگر را جلب کنند. اعتمادی که دست آخر معمولا بر باد میرود. آدمهای شهر مافیا معمولا بازی میخورند و به دزدها (گرگها) اطمینان میکنند. اگر خودشان گرگ باشند هم با تظاهر و حرفهای گمراهکننده میکوشند بقیه را مجاب کنند که یک شهروند معمولی بیگناهاند.
این تمام آن چیزی است که دستمایه فیلم «گرگ بازی» قرار گرفته است. عباس نظامدوست در ادامه هجوم جوانگرایانه ایدههای خلاقانه (اگرچه با نگاهی به فیلم «گرگنما» از سینمای فرانسه)، بعد از همنسلانش (هومن سیدی، سعید روستایی، سهیل بیرقی، پویا بادکوبه، نیما اقلیما، رامتین لوافی، مصطفی کیایی و…) سراغ استفاده از بازی مافیا برای ساختن یک قصه تلخ، پرپیچوخم و غیرقابل پیشبینی رفته است. فیلم از منظر ایده بیشترین تعداد ستاره را میگیرد. پیش از این در یک یا دو فیلم دیگر از سینمای ایران به بازی مافیا اشاره شده. (البته در آن فیلمها کمتر به وجه بازی در بازی مافیا پرداخته شده است.) دورهمی جوانان به بهانه مافیا، غالبا منجر به ایجاد رابطههای پرحاشیه میشود. در فیلم «گرگ بازی» شاهد پردازش درست بخشی از این رابطهها هستیم. مثلا میبینیم که چطور مافیا باعث میشود جنبههای واقعی وجود افراد، گرایشهای آنها به یکدیگر و روابط پیدا و پنهانشان آشکار شود.
از لحظهای که بازی مافیا در فیلم آغاز میشود، فضا بهشدت مخوف، دیالوگها کوتاه و تیز، نورپردازی و دکوپاژ کاملا در خدمت تعلیق و طراحی صحنه صددرصد حس معمایی و ترس پیدا میکند. شخصیتها تبدیل به جمع میشوند و شخصیتپردازی از شکل فردی فاصله گرفته و به ساخت شخصیتی حاصل از حضور عدهای کنار هم نزدیک میشود.
نظامدوست با هوشمندی فیلمش را تکنیکی و فرمگرا میسازد (که باز این هم از دستاوردهای متولدان دهه ۶۰ و ۷۰ است). «گرگ بازی» بدون استفاده از این میزان تکنیک هرگز نمیتوانست حس جاری فیلم را به مخاطب منتقل کند. جوانی بازیگران با جوانی سبک و آمبیانس فیلم بهشدت همخوان است و این کمک میکند تا بیننده هر چه بیشتر درگیر چیزی شود که بر روی پرده میبیند.
ابتدای فیلم میبینیم که عدهای از بازیگران جوان تئاتر در خانه موروثی یکی از دوستانشان جمع میشوند تا ضمن تمرین متن (که همان بازی مافیاست) شبی را بگذرانند و یک دست مافیای اساسی بازی کنند. همین خانه موروثی تعریف عینی گوتیک است؛ مکانی مرموز با معماری خاص. در این مکان مرموز اتفاقات مرموز از همان سکانس ابتدایی رقم میخورد.
فیلمساز با آوردن هر پرسوناژ در کلوزآپ، روایت کوتاهی از زندگی او را در فلاشبک نشان میدهد. هر کدام از این فلاشبکها نشاندهنده نقاب خوشبختی و نقش تصنعی است که شخصیت در زندگی اصلیاش بازی میکند. در کنار این دو بازی (زندگی واقعی و گرگ بازی)، بازی سومی پیش میآید که مصداق دست بالای دست بسیار است میشود. ورود دکتر و همسرش به جمع و ماجرای رابطه زن دکتر با سعید و درنهایت کشته شدن سعید، بازی سوم و بزرگترین بازی است که همه درگیر آن میشوند.
تا رسیدن به نقطه عطف نهایی و مرگ سعید، با تقسیم بدیع فیلم به تابلوهای مختلف (و نه حتی اپیزود)، پازل فیلم آهسته آهسته تکمیل میشود. حرکتهای دوربین، استفاده از فلاشفوروارد از لحظه حال فیلم به لحظه حال واقعی (در اداره آگاهی) حس تعلیق و معمایی بودن را هر چه بیشتر تداعی میکند. گرچه «گرگ بازی» با المانهای معمول فیلمهای معمایی فاصله دارد، اما تلاش متفاوتی است برای ارائه اثری مدرن. ساختن این دست فیلمها با وجود نکات مثبت، خطر پس زدن مخاطب عام را دارد و بیشتر مورد توجه جوانانی قرار خواهد گرفت که موقعیت فیلم را درک میکنند. مخصوصا اگر مافیا بازی کردن بلد باشند .
منبع: ماهنامه هنروتجربه

لینک کوتاه
مطالب مرتبط
- من گرگِ بیدارِ شَبَم…/ نگاهی به فیلم «گرگ بازی»
- از تنش تا پالایش/ نگاهی به فیلم «مغزهای کوچک زنگزده»
- من آشغالها را دوست دارم / نگاهی به فیلم «آشغالهای دوستداشتنی»
- افسون شده در هزارتوی خیال!/ نگاهی به فیلم «جنبل»
- نگاهی به فیلم گرگ بازی
- هرکی اینجا بمونه، گم میشه!/ نگاهی به فیلم «دو لکه ابر»
- فیکشن بودن را فریاد بزن/ نگاهی به فیلم «گزارش فرار یوسفی»
- گمشده در هیاهوی شهر/ نگاهی به فیلم «پاسیو»
- عارف عاجز/ نگاهی به فیلم «شعلهور»
- چشمی و صد نَم جانی و صد آه/ نگاهی به فیلم «خانم یایا»
- گفتوگو با پوریا کاکاوند، کارگردان فیلم «گلدن تایم»/ شانسِ تازه کار
- بازی گرگ بازی/ نگاهی به فیلم «گرگ بازی»
- سوالهای بی جواب/ نگاهی به فیلم «خانم یایا»
- بحران بلوغ بر بستری اجتماعی/ نگاهی به فیلم «آستیگمات»
- گمشدگی آدم های خواب زده/ نگاهی به فیلم «دو لکه ابر»
نظر شما
پربازدیدترین ها
آخرین ها
- درگذار از خشونت و تحقیر گذشته/ یادداشتی بر فیلم «زنی ناشناس»
- دو جایزه جشنواره فریبورگ برای «جنگ جهانی سوم»
- رونمایی از مستند «سبز بن دار»
- سمبلیک و مضمونگرا/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- «شهربانو» به رقابت آسیایی بنگلور راه یافت
- جایزه بزرگ جشنواره فرانسوی به «آکتور» رسید
- آناتومی نکبت/ نگاهی به فیلم «برادران لیلا»
- وقتی پول معیار همه چیز است
- «آقای کلاین»؛ تلاش برای زدودن یک اشتباه
- سرگذشت لیلا و برادرانش
- جایزه بزرگ جشنواره فرانسوی برای فیلمی به تهیهکنندگی نیکی کریمی
- عیدی اول نوروز ۱۴۰۲ با بستههای عیدانه همراه اول
- چند نفر در سال ۱۴۰۱ به تئاترشهر رفتند؟
- «قطع فوری» بهار به سینماها میآید/ آخرین فیلم علی انصاریان در راه اکران
- جایزه اصلی جشنواره ژنو به «شب، داخلی، دیوار» رسید
- «لامینور» مهرجویی در بنگلور
- واکنش تهیهکننده فیلم «هوک» به پخش تلویزیونی فیلمش
- نسخه ویژه نابینایان «بادکنک سفید» با صدای گلاره عباسی منتشر میشود
- فیلمهای نوروزی در روزهای اول اکران چقدر بلیت فروختند؟
- برای احمد دامود؛ راز آن نگاه و دستهای چلیپا شده
- ادعای وزیر ارشاد؛ هیچ فیلمی در دولت سیزدهم توقیف نشده است
- احمد دامود درگذشت
- در مسیر سقوط/ نگاهی به فیلم «نهنگ»
- رایزنی عباس کیارستمی برای رفع ممنوع از کاری یک هنرمند
- مردی دانا، خوش پوش و بلندبالا/ به مناسبت سالگرد درگذشت علی معلم
- موفقیت تجاری مستند برنده خرس طلای برلین
- داستانِ شیفتگی/ معرفی کتاب «افسون پردهی نقرهای»
- دنیای پارادوکسیکال و غمبار چارلی/ نگاهی به فیلم «نهنگ»
- در سینماتک خانه هنرمندان ایران مطرح شد: تئاتر مهمتر از همه منازعات سیاسی است
- ساترا به قرار منع تعقیب فیلیمو اعتراض کرد