سینماسینما، سیدرضا صائمی
سومین دوره اکران فیلم کوتاه با عنوان «زمستانه فیلم کوتاه» حالا سهگانه نمایش فیلمهای کوتاه در گروه هنر و تجربه را تکمیل کرده و سنتی را پا نهاده که تداوم آن میتواند به رشد و توسعه فیلم کوتاه کمک کند. شاید در میان فیلمهای کوتاه این دوره اگر بخواهیم عنصر مشترکی را پیدا کنیم که آنها را از حیث منظومه مفهومی به هم وصل میکند، باید از «رابطه» و «ارتباط انسانی» سخن بگوییم. در واقع همه این شش فیلم فارغ از تفاوت در قصه و مضمون در یک مفهوم و موقعیت مشترک به هم وصل میشوند که میتوان آن را بازنمایی و آسیبشناسی روابط انسانی و عاطفی دانست. هر کدام از این فیلمها از زاویه دید خاص خود و با انتخاب قصهای که دستمایه روایتش قرار داده، به بحران روابط انسانی و عاطفی در ایران امروز میپردازد و مخاطب را در برابر موقعیتی قرار میدهد که درباره این بحران و واکنش اخلاقی نسبت به آن تامل کند.
تو هنوز اینجایی
«تو هنوز اینجایی» به کارگردانی کتایون پرمر و محمد روحبخش فارغ از اینکه بر مبنای تصمیم درباره ادامه یا قطع یک رابطه بنا شده، موقعیت اخلاقی برساخته آن را نیز برجسته میکند و مخاطب را در برابر آن به قضاوت اخلاقی دعوت میکند. نابینا شدن شوهر و تردید درباره ادامه دادن یا ندادن این رابطه؛ رابطهای که نشانههایی از مخدوش بودن آن را در فلاشبکهای فیلم و در تداعی خاطرات این دو میبینیم. اما آنچه بیش از قصه در «تو هنوز اینجایی» جلب توجه میکند، کارگردانی فیلم و توجه به زیباییشناسی بصری آن است. فیلم بیشتر هویت تصویری دارد و کارگردانها تلاش کردند از سویه کلامی پرهیز کنند و تصورات و تجربههای ذهنی و روانی شخصیتهای قصه را از زبان تصویر به نمایش بگذارند. در واقع حرکات دوربین و بازنمایی تصویر به کمک انتقال حس آمده و یک رابطه در آستانه ویرانی را با چالشهایی که دارد، به تصویر میکشد.
آینههای پریدهرنگ
سالم صلواتی در «آینههای پریدهرنگ» تلاش کرده تردید در یک رابطه را به تصویر بکشد؛ تردید بین ماندن و رفتن. قصه درباره زنی است که همسرش زیر حکم اعدام است و او برای ملاقات شرعی به دیدارش در زندان میرود، اما وقتی از صحبتهای وکیل درباره حکم همسرش باخبر میشود، در تردید این ملاقات به کلنجار درونی با خود دچار میشود. «آینههای پریدهرنگ» ایده و فیلمنامه جذابی دارد و حتی از این ظرفیت برخوردار است که به یک فیلم بلند بدل شود. چالش بزرگ قصه بر سر یک تصمیمگیری بزرگ برای آینده است و شکلی دیگر از یک رابطه آسیبپذیر را به تصویر میکشد. تجربه این تردید بهویژه در نگاه زن برجسته شده و نگاه او به آینه تمهیدی برای بازنمایی این موقعیت حساس است. آنچه این فیلم کوتاه را تاثیرگذار میکند، پرداختن به سویه انسانی رابطهای است که در آستانه یک جدایی اجباری قرار گرفته است.
دیدن
آنچه در فیلم «دیدن» جلب توجه میکند، بهرهبرداری درست از ظرفیتهای دراماتیک تکنولوژیهای ارتباطی است. از این حیث «دیدن» ماهیت ارتباطاتیتری نسبت به فیلمهای دیگر این مجموعه دارد. در واقع آنچه در این فیلم در نسبت با روابط انسانی و عاطفی برجسته و به نقطه کانونی اثر بدل میشود، کنترل روابط است. جالب اینکه یکی از این سه شخصیت فیلم حضور فیزیکی و بصری ندارد و مخاطب فقط صدای او را از گوشی همراه دختر میشنود. دقیقا همان کسی که میل کنترلگری بیمارگونه دارد. غیاب او نهتنها به معنای کماثر بودن او نیست، که برعکس بار سنگین حضور او بیش از دو شخصیت حاضر فیلم احساس میشود. «دیدن» روایتگر رابطههای سلطهگری است که جز تحقیر و انتقامجویی حاصلی ندارد. سهیل امیرشریفی بهخوبی توانسته ایده کانونی قصه را در موقعیتهای انسانی درام گسترش دهد و بهدرستی از ظرفیت ابزارهای ارتباطی تکنیکال در بازنمایی این موقعیت استفاده کند.
و میگذریم
کمترین فیلم این مجموعه از حیث زمانی «و میگذریم» است که کمتر از سه دقیقه قصهاش را روایت میکند، آن هم با حضور بازیگران شناختهشدهای مثل بابک حمیدیان و همسرش مینا ساداتی. بااینحال وقتی ساختار و شیوه روایت فیلم در کنار عناصر بصری فیلم را میبینید، انگار با یک فیلم بلند حرفهای مواجه هستید که این صحنهها، صحنههای افتتاحیه آن است. در واقع انگار با برشی از یک فیلم بلند مواجه هستیم. فیلمی که قرار است احساس بیتفاوتی و بیاعتمادی آدمها را در جامعه امروز به تصویر بکشد و اینکه انسانها چقدر نسبت به سرنوشت و گرفتاریهای هم بیتفاوت شدهاند. در واقع این فیلم رابطه انسانی را در بستر بحران بیتفاوتی و بیاعتمادی اجتماعی به تصویر میکشد و میتواند یک کلیپ تبلیغاتی هشداردهنده درباره سرقت اتومبیل یا آدمربایی هم باشد.
فروزان
به نظر میرسد میرعباس خسروینژاد یک تجربه زیسته را در «فروزان» به تصویر میکشد که موقعیت هولناک یک خانواده بیسرپرست را در کانون مرکزی قصه قرار داده است. موقعیتهای پراضطراب که از بیرون (از طرف دزدها) تهدید میشود. استفاده از دوربین روی دست نیز به عنوان یک تمهید تکنیکال کمک کرده فرم در خدمت مضمون و بازنمایی موقعیت آدمهای قصه باشد. فروزان هم عنوانش هم محتوای فیلمش تاکیدی است بر زنانه بودن این قصه که این وجه در نسبت با پنج فیلم دیگر این مجموعه پررنگتر است. همچنانکه میتوان بار تراژیک آن را بیشتر از سایر فیلمها دانست. «فروزان» روایت مراقبت یک زن بیسرپرست از اعضای خانوادهاش در برابر تهدیدهای بیرونی است.
نسبت خونی
«نسبت خونی» مسئله روابط انسانی را در بستر خانواده و اختلافات خانوادگی به تصویر میکشد و پردیالوگترین فیلم در میان مجموعه فیلم کوتاه زمستانه است. قصه فیلم درباره اهدای کلیه است به برادری که روی تخت بیمارستان است و تقاضای پدر خانواده از برادران ناتنی او برای انجام این کار. «نسبت خونی» از حیث فضاسازی و روابط و دیالوگهای بین آنها تداعیگر سینمای سعید روستایی است و از حیث مضمون و موقعیت اخلاقی که طرح میکند، فیلمهای اصغر فرهادی را به یاد میآورد. پدرام پورامیری و حسین امیری، کارگردانهای این فیلم، پرسشهای زیادی را از حیث فلسفه اخلاق در ذهن مخاطب ایجاد میکنند و به نوعی تقابل بین عقلانیت و انسانیت را در قصه خود به نقطه کانونی بدل کرده و مخاطب را به تامل درباره این موقعیت پارادوکسیکال وامیدارند.
منبع: ماهنامه هنروتجربه