اگر چه پیش داوری و قضاوت درباره جشنواره فیلم فجر پیش از تماشای آثار شرکت کننده در این رویداد سینمایی از رفتار حرفه ای به دور است اما خب با عنایت به قرائن و شواهد، خیلی هم به رونق این دوره از جشنواره و سطح کیفی آثار خوشبین نیستم. حداقل اینکه من یکی، فکر نمی کنم امسال سالی ویژه برای جشنواره باشد.
طبیعتاً مانند هر سال و در میان اسامی اعلام شده فیلم های بخش مسابقه یکی دو اثر پیدا می شود که انگیزه ای برای پیگیری و تماشای آن به وجود آورد، مثل«شعله ور» ساخته حمید نعمت الله. با تجربه موفق جشنواره سال گذشته و قدم بسیار بلندی که این کارگردان با «رگ خواب» برداشت، اشتیاق و انتظاری ایجاد کرده، یا «بمب» فیلم دوم پیمان معادی که می توان با کنجکاوی در انتظار تماشای آن بود. با این وصف، هم می توان گفت مثل هر سال است؛ آخرش یکی دو فیلم؛ و هم می توان سکوت کرد چون نسبت به فیلم های دیگر شناختی و انتظاری ندارم و بی تعارف، امیدی هم!
چرا چشم اندازی روشن دیده نمی شود؟ زیرا امسال سال لرزان بین دو دولت بود؛ هول و ولا برای ماندن و رفتن و تغییر که از مطالبات بدیهی است؛ و این دولت کمتر به آن بها داده است. بله، وضعیت این جشنواره بیش و کم شبیه همان اتفاقی است که در جشنواره سینماحقیقت این دوره شاهدش بودیم؛ کم رونقی و کنار گذاشتن آثاری و باز شدن جا برای فیلم های سفارشی؛ حاصل: هیچ، تقریباً هیچ. حالا هم که جشنواره فجر در محک و آزمون کوچک سازی قرار گرفته و بضاعت تولیدات سینمای داستانی ما را به لحاظ کیفی، محک می زند، می توان حدس زد که در سال تزلزل، محصولات چندان که باید، انتظارات را برآورده نکنند!
امسال سال کاری نبود، سال لرزه بود، یکی دو سال اخیر اهالی فرهنگ و هنر شاهد سه جا به جایی در مسند وزارت ارشاد بودند و مدیران میانی هم سند و چشم اندازی روشن از امور محوله نداشتند و خبرها هم چندان که باید امیدوارکننده نبود! البته این چیدمانی که در سینما شاهدش هستیم بیش و کم همانی است که نمونه اش را در دیگر حوزه ها مثل سیاست و ورزش و… می توان رصد کرد؛ وقتی همه هول و ولای ماندن یا رفتن دارند و زیر پای مدیر لغزنده است، هیچ جریانی به شکل طبیعی پیش نمی رود که هیچ، تازه یک وقت هایی زیادی در آرا و نظرات و خروجی های جشنواره ها دستکاری می شود تا مدیری بیشتر بماند! این طوری است که حس امید یا ناامیدی به وجود می آید، ما می بینیم که دستان مدیریت بالادست خالی است و گره بر پیشانی ها افتاده، یعنی که اوضاع مساعد نیست.
وقتی در ترکیب هیات های انتخاب جشنواره های اخیر ملاحظه می شود که بیشتر به دنبال آدم هایی هستند که با آنها تعامل کنند و وقتی عناصر و چهره های درگیر و فعال و اصلی را در هر حوزه ای برنمی تابیم، معنایش ریزدیدن یا به عبارت بهتر تحقیر آدم های آن حوزه است، طبیعتاً این فاصله گذاری ها مشکل آفرین خواهد بود. وقتی دایره مدیران تکرار می شود، اثرش را در تولیدات می بینید، چراکه گشایش، گشایش می آورد و انسداد و محدودیت، محدودیت! امروز اگر محصول خوبی در سینما نداریم، اگر آثار تازه و بدعت های نو و خلاقانه نداریم، اگر سینمای ما به سمت سینمای متوسط سوق داده می شود باید علت آن را در سیکل های معیوبی جست که به این مکانیسم ها تحمیل شده، قصه ای دراز و کشدار و ادامه دار. کار تازه، فیلم و جشنواره و چه و چه و چه، هوای تازه می خواهد، انگیزه برای انگیزه . وقتی مدام خوب ها را کنار می گذاریم و میدان را به عرصه حضور متوسط ها و بدها وامی گذاریم، وضعیت نه تنها خوب نمی شود، بلکه دیگر انگیزه باقی نمی ماند.