سینماسینما، مجید رضاییان/ استادیار دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم:
یکم؛ پیدایش و پیشینه: من زمانی که وارد روزنامهنگاری شدم، «سختکوشی و مقاومت» را در سایه «نگاهی عاقلانه» از استادم دکتر میرمحمدحسین هدی در روزنامه جمهوری اسلامی آموختم. او به همه ما آموخت که روزنامهنگاری از یک سو خلاقیت و سختکوشی است و از سوی دیگر تشخیص در محاسبه درست.
اما حالا که به پیدایش و پیشینه مجله «فیلم» – که مایلم نامش را میراث فیلم بگذارم- نگاهی هر چند اندک میاندازم، درمییابم که این دو عنصر اساسی، جانمایه سهگانه «هوشنگ مهرابی، عباس گلمکانی و مسعود یاری» بوده است. طنز تلخ و البته آموزنده ماجرا، آنجایی است که مجبور باشی برای مجوز چاپ مجله، مطالب را در قالب پوشه، هر شماره برای مجوز عرضه کنی. اگر منطبق باشد، مجوز بگیری و در غیر این صورت «اقدام مقتضی»- که به معنای منتفی شدن انتشار است- به عمل آید!
تصور میکنم از سال۶۱ مجله «سینما ویدئو» و از ۶۲ سال ماهنامه «فیلم»، کار این سهگانه مقاوم و خلاق، حرکت در مسیرِ «اقدام مقتضی» بوده است. اجازه دهید با هم از این اقدام مقتضی، قدری رمزگشایی کنیم.
دوم؛ نقد سبز: اگر در بخش خصوصی وارد شدید و کم نیاوردید، بدانید که شایسته بالاترین مقام دولتی هم هستید. کاری به این نداریم که به امثال همه ما، رخت مقام دولتی، ناموزون است، اما دوام آوردن در بخش خصوصی، چه زمانی حساستر میشود؟ آن هنگام که قرار باشد شما «خطِ اقدام مقتضی»را روی نقدنویسی یک مجله سینمایی منطبق کنید و به قول ما مطبوعاتیها «گاف» هم ندهید.
اقدام مقتضی برای نقد سینمایی، سه وجه بیشتر ندارد؛ یا نقد زرد، یا نقد قرمز یا نقد سبز. نقدهای زرد، یک مجله سینمایی را از مخاطب اهل تامل و مطالعه، قطعا جدا میکند و مجله را به سمت مخاطبِ عامهپسند سوق خواهد داد. نقد قرمز یا به تعبیری «نقدهای مخرب و سفارشی»، رسانه مورد نظر را دچار تناقض در موضعگیری خواهد کرد، اما آن نقدی دشوار است که شما بتوانید ضمن رعایت اصول حرفهای، به قدری منصفانه رفتار کنید که «صاحب اثر با مخاطب سینما»- هر دو- تو را به شایستگی تحسین کنند. من نام چنین نقدی را «نقد سبز» میگذارم.
اگر بخواهم سالها تجربه روزنامهنگاری و بهویژه راهاندازی چند روزنامه ملی و سردبیری را به کمک قضاوت خود بیاورم، باید بگویم خردورزانهترین رفتار با گمشدهای به نام نقد از سوی مجله فیلم و این سه یار دیرین، صورت گرفته است. رفتار خردورزانهای که از قضا «همان اقدام مقتضیِ» دهه ۶۰ را- در طول همه این سالها- بهدرستی رمزگشایی کرده است.
حتما ممکن است بپرسید که چرا از چهار وجه گزارشی، خبری، تحلیلی و نقد، من روی این وجه مجله، بیشتر از وجوه دیگر تاکید کردهام؟ دلیل آن روشن است؛ این سه همراه، از پس این موضوع بهخوبی برآمدهاند، تا جایی که معتقدم بهعنوان یک معلم روزنامهنگاری در دانشگاهها، که هم سوژهنویسی تدریس میکند و هم مقاله و نقد، باید دانشجویان میراث «فیلم» را بهعنوان کار عملی تحقیقی و دانشگاهی، در برابر خود قرار دهند و از آن بهدرستی بیاموزند.
سوم؛ ردپای روزآمدی: «سینمای جهان» تحت تاثیر مکاتب سینمایی بزرگ، از ایتالیا گرفته تا فرانسه و روسیه، قد کشیده است و امروز – چه موافق باشیم و چه مخالف- یک واقعیت مسلم است که میتوان از آن آموخت و با ایدههایش موافق بود یا مخالف.
وقتی شما ماهنامه فیلم را ورق میزنید، ردپای نگاه روزآمدِ سینمای جهان – و البته کاملا حرفهای و دقیق- را در آن پیدا میکنید. یافتن سوژههای درست برای ترجمه- چه در قالب گزارش یک فیلم یا مصاحبه با عوامل آن- صرفا یک کار ترجمهای نیست. اگر بینشی دقیق، پشت سر آن نباشد، «آن اقدام مقتضی» رمزگشایی نخواهد شد. شما قادر نخواهید بود سینمای جهان را خلاصه و پاکیزه برگزینید و در اختیار مخاطب به نوعی قرار دهید که از کلیت اتفاقات برجسته آن، نهتنها باخبر شود، بلکه به یک «چشمانداز» دست یابد.
آخر؛ ارتباطات و نگاه به فردا: احساس خودم را نمیتوانم از مجله فیلم بهعنوان یک میراث حرفهای پنهان کنم و شاید همین علاقه و احساس عاطفی، شایستگی مرا برای نوشتن این یادداشت، با ابهام مواجه کند. با این وجود اما بر این باورم ماهنامه فیلم که در سال ۲۰۲۰ میلادی-سال ظهور وب ۳ یا وب هوشمند- در آستانه ۴۰ سالگی قرار میگیرد و از سویی تمامی رسانههای دیداری با چالشی جدی مواجه خواهند شد، شایسته است تا از هماکنون، خود را آماده کند.
ارتباطات فردا ما را با نسلی مواجه خواهد کرد که مانند وب ۲ یا شبکههای اجتماعی که عادت به «متن کوتاه» کرده است، به «تصویر کوتاه»، رغبت پیدا خواهد کرد. این جهان فردا، جهان پرآشوبی خواهد بود؛ شاید به همین دلیل، در مقالهای اسم وب ۳ را «ارتباط آنلاین حسی- تصویری» گذاشتم. آیا نسل ۲۰ سالهها، در ۲۰۲۰ میلادی، رغبت به سینما و داستان خواهند داشت؟ تکلیف نقدنویسی چه میشود؟ روزنامهنگاری تحلیلی، شاید تنها ژانری از روزنامهنگاری باشد که بعد از ۲۰۲۰ میلادی، بتواند چراغی در این جهان پرآشوب روشن نگه دارد.
بنابراین «میراث فیلم» برای ۲۰۲۰ میلادی به بعد، باید آماده نوشتنِ «پاره نقد» به جای نقد، «پاره گزارش» به جای گزارش، «پروندههای ترکیبی» به جای یک پرونده بلند و «چشماندازهای مرتبط و در عین حال متنوع» به جای یک چشمانداز، باشند. من برای میراث فیلم و همه رسانههای محکم، منتقد و ماندگار – به دلیل توانایی حرفهای و بینش بلند- این پیشنهاد را دارم که خود را برای مواجهه با جهان ارتباطی وب ۳ آماده کنند؛ چراکه شایستگی مانایی را دارند.
ماهنامه هنر و تجربه