بی داد از داد! / جوابیه به ” واقعه نگاری روزگار سپری شده یک دوره از موسیقی ایران “

سینماسینما، کتایون جهانگیری:

 

وقتی جای نفس کشیدن نیست، فریاد هم به جایی نمی رسد. دهه ۶۰، یک دهه با موسیقی بی موسیقی بود. این را من زمانی دنبالش رفتم که هیچکس حتی به آن فکر نمی کرد چه برسد به اینکه به دنبال ساخت فیلم در این حوزه برود. من جسارت آن را داشتم تا دایره المعارفی بسازم در جایی که هیچ صدایی جرات حرف زدن نداشت. بعد از سال ۱۳۸۸، چه کسی می خواست بگوید در دهه ۶۰ چه گذشته. حال آن که این فیلم با جسارت سوار قطارش شد و ایستگاه به ایستگاه بی هیچ نگاه جانبدارانه تمام حقایق را جستجو کرد. هیچ خطی نگاشته نشده بود، هیچ مطلبی بیان شده نبود ولی وقتی این قطار به راه افتاد چمدان های اطلاعات همراه با مسافرانش بار قطار شدند. آن زمان که هیچکس نمی خواست درباره دهه ۶۰ زبان به سخن بگشاید، فیلم به سراغ آدم ها رفت تا حرف بزنند. پژوهش فیلم نه در دهه ۹۰ که کلی مطالب از شبکه های مختلف داخل و خارج پخش شدند و فضا کاملا برای رفتن به این عرصه آماده شده بود بلکه در دهه ۸۰ انجام شد که خالی از هر مطلبی بود. آن زمان همایون امامی ها هم حتی جرات و جسارت ورود به این عرصه را نداشتند و حتی از ذهن شان هم نمی گذشت ولی یک مستند ساز کوچک و خام دست به قول منتقد بزرگوار، این جسارت را داشت که پا به این عرصه بگذارد و بیایستد تا فیلمی بسازد بدون سانسور و دروغ پردازی؛ تا فیلمی بسازد که با وجودیکه نه فقط مجوز نمایش و حق پخش به موقع را از آن سلب کردند بلکه دست اندازی های دیگر مسئولین عرصه پخش فیلم، پخش آن را نه در اولویت زمانی اش بلکه پس از فیلمی قرار دادند که ۵ سال بعدتر از این فیلم ساخته شده بود؛ تا کمتر و کمتر دیده شود و شاید حقایق به رنگ و لعاب لوکس و جذابی در آید که گروه دیگری را خوشنود کند.

مجموعه اطلاعات فیلم یک بسته کامل از آن دهه را در اختیار می گذارد و نقطه کور باقی نمی گذارد. درگیر جناح بندی ها و نگاه های سلیقه ای نمی شود. یک آدم را بالا و دیگری را پایین نمی آورد تا تاریخ را به نفع گروهی تحریف نماید. چرا که فیلمساز اعتقاد دارد که آفتاب زیر ابر نمی ماند. این نگاه برخلاف نظر منتقد یک نگاه سطحی و پیش پا افتاده به یک مجموعه اطلاعات بدون تحلیل نیست. فیلم قضاوت نمی کند و نظرش را به مخاطب تحمیل نمی نماید چرا که رسالتش بازگو کردن واقعیات است نه پروراندن اذهان به دل و خواست … . تدوین فیلم بسیار هوشمندانه و دقیق صورت گرفته تا در بازنمایی اوضاع یک دهه پر التهاب و پر از تضاد، به آن حد از موفقیت دست یابد که تمام هنرمندان و مخاطبانی که به تماشایش نشستند را به قدرت به آن دهه هول دهد و تحت تاثیر قرار دهد. کافیست به بازخوردها و گفته های تماشاگران فیلم نگاهی بیاندازید و ببینید تا چه حد با نظرات نویسنده مطلب ” واقعه نگاری روزگار سپری شده یک دوره موسیقی ایران”  هم خوانی دارد.

باید گفت که زمانی که بزرگترین منبع اطلاعاتی یک سوژه خاطرات افراد و تاریخ شفاهی است قاعدتا یا باید به سمت فیلم مصاحبه محور رفت و یا نریشن محور. قاعدتا نریشن یعنی ورود نظر شخصی فیلمساز و آن تحلیلی که دنبالش بودند یعنی ” من تاریخ را برایتان بیان می کنم!” ولی در این سوژه جای آن بود که تاریخ از زبان کسانی بیان شوند که در دل ماجرا بودند. بد نیست نگاهی به نظر منتقد باسابقه سینما، عزیزالله حاجی مشهدی درباره فیلم بیاندازیم:

” یکی دیگر از دشواری های کار این بود که فیلم نریشن نداشت که البته این را هم از هوشمندی های کار می دانم. چون یکی از آفت های مستندهای ما ، همین گفتارمتن های مطول است که خیلی وقت ها، تصویر را دوباره توضیح می دهند. به لحاظ ساختاری، هوشمندی دیگر این اثر در پاساژهایی  است که در فیلم گذاشته شده و از جلوه های بصری و موشن گرافیک خیلی خوب بهره می برد. بنابراین شما از لحاظ دیداری و بصری هم با یک فیلم زنده سر وکار دارید و هم با یک فیلم توصیفی که یک موقعیت را توضیح می دهد و هم یک مستند آرشیوی از بکارگیری تصویر و فیلم و عکس و هم گرافیک و موشن گرافیک؛ در نتیجه یک ترکیبی است که زمختی و کسالت را از کار دور می کند. تمهید دیگری هم که در کار دیده شده همین نماهای میانوند به قول تدوینگرها  یا سکانس-پلان هایی که مخاطب را از ایستگاهی به ایستگاهی دیگر می برد همانند ایستگاه مدیران، ایستگاه مسافران جدید، اصلا همان ایستگاه تحول که ایستگاه اول است و نیز آخرین ایستگاه که ایستگاه آغاز هست، اینها خیلی کار را سر و شکل داده اند. ” و در ادامه می گویند:

” یک نکته مثبت دیگر در این فیلم این است که مستندساز داوری نمی کند. اصلا نمی گوید که آن دهه خوب بود یا بد بود، آن نوع موسیقی محق بود، آدم ها دوست داشتند یا نداشتند، آن چیزی که در تاریخ می ماند و در یادها می ماند آن مهم است که در فیلم هم چند جا گفته می شود. باز هم تاکید می کنم که در تدوین و صدا این فیلم بسیار کار پر زحمتی بوده و این فیلم با یک تدوین خلاق و پویا و موضوع و ساختاری که دارد هنوز راجع به آن خیلی می توان صحبت کرد. حالا ایشالله در هنر و تجربه حرف های ناگفته را خواهم زد. ”

در انتها باید بگویم ” قطار مسیر ۶۰ ” فیلمی است که در تاریخ خواهد ماند و هر قدر بگذرد سندیت اش خدشه دار نمی شود چون با مردم و تاریخ کشور صادقانه برخورد کرده.

 

ثبت شده در سایت پایگاه خبری تحلیلی سینما سینما کد خبر 110311 و در روز شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۲۹:۱۷
2024 copyright.