موعودگرایی و آخرالزمان جهانشمولترین موضوع سینماست، چرا که جذابترین موضوع برای بشر جستوجوی عدل و داد در جهان است. انتظار کشیدن برای ظهور منجی، رویکردی اصلی در تمام ادیان است لذا کمتر موضوعی تا این حد جهانی است.
به گزارش سینماسینما، برای همین است که سینمای غالب دنیا، اهتمام ویژهای به این موضوع نشان داده و میدهد، اما با وجود ضرورت و نیاز به ترویج فرهنگ انتظار و وجود پژوهشهای علمی، همچنان فقر و خلأ سینمای موعودگرایی و توجه به موضوع مهدویت وجود دارد. طی بیش از سه دهه سینمای پس از انقلاب، مفهوم انتظار، ظهور و فرهنگ مهدویت کمتر دستمایه کار سینماگران قرار گرفته است. «مسافران»، «قدمگاه»، «بوی پیراهن یوسف» و «ملک سلیمان» تنها آثاری هستند که با این رویکرد تولید شدند که این حجم کم تولیدات جای سؤال و بررسی دارد.
موضوع را با حجتالاسلام و المسلمین علی سرلک، عضو هیأت علمی دانشگاه هنر و مدرس حوزه و دانشگاه و دبیر جشنواره روحانی در قاب سینما در میان گذاشتیم و درباره فعالیتهایی که در عرصه موعودگرایی در سینما انجام شده و ظرفیتهای پژوهشی این حوزه و راههای برونرفت از خلأهای موجود این عرصه در سینما به گفتوگو نشستیم.
حجتالاسلام سرلک در اینباره معتقد است: موعودگرایی ناشی از تفکر اتوپیایی و آرمان شهرگرایی است و در واقع هدفی است که مجموعه آرمانهای تفکر شیعی را نشان میدهد، اما وقتی سینماگران ما عموماً از خاستگاه و سرچشمه این تفکرات سیراب نیستند طبیعتاً افکارشان از جریانی کانالیزه شده میگذرد که موعود مسأله آنها نیست و فقط در حد عشقهای مثلثی و مسائل این چنینی باقی میماند و همین که صنعت سینما بچرخد برایشان کافی است.
دلایل فقر فیلمهای موعودگرایانه در یک نگاه
وی در ادامه میافزاید: سینمای ایران علیرغم موفقیت در گرایشهایی که به حقیقت داشته هنوز این بلوغ را نمایان نکرده که به تمدنزایی شیعه نزدیک شود و به آرمانشهر بزرگ شیعی بپردازد. قاعدتاً پرداختن به چنین مسألهای تأمل و اندیشه بسیاری میخواهد و این میدان خطرناک و پرمخاطرهای است. بطور مثال زمانی که فیلمی مانند «رستاخیز» ساخته میشود و نظرات مخالف و موافقی درباره آن بوجود میآید فیلمساز احساس خطر میکند و این فضا قطعاً برای کسی که اهل ریسک نیست فضای پرمخاطره و سختی خواهد بود. دبیر جشنواره روحانی در قاب سینما تأکید میکند: بنابراین در این عرصه حساسیت بسیار است و درگیریهای زیادی دارد، اما به این معنی نیست کسی وارد آن نشود، بلکه وارد شوند و اصول آن را رعایت کنند. در این صورت وقتی به آن نزدیک شوند باعث میشود سینما رشد کند و به بلوغ برسد و این چیزی نیست که ما از آن صرفنظر کنیم. این کارشناس سینمای دینی میگوید: بنابراین دو عامل در کم کاری سینما نقش تعیین کنندهای دارد. اول اینکه بیتوجهی خانواده سینما به اندازه کفایت به تمدنزایی شیعه قابل بررسی است و دوم اینکه این میدان پرمخاطره بوده و حوزه حساسی است که به فراخور ویژگیهایش، نگاههای مختلف به آن واکنش نشان میدهند، اما این بدان معنی نیست که سینماگران میدان را خالی کنند و به همین دلیل باید یاد گرفت، آموخت و به آن پرداخت.
حجتالاسلام سرلک به تمرکز سینمای هالیوود به موضوعات آخرالزمانی اشاره و اضافه میکند: اینکه هالیوود به موضوع آخرالزمان میپردازد، به این دلیل است که این ژانر برای مخاطب بسیار پرجاذبه است و قاعدتاً فیلمهایی که در این ژانر ساخته میشود بیننده فراوانی دارد و در نهایت به افزایش درآمدزایی صنعت سینما منجر میشود. بخشی دیگر از این کار هم مشمول اهداف سیاسی میشود که میتوان از آن به نوعی بدلسازی در عرصه منجی و اشباع مخاطب از مفهوم انتظار اشاره کرد. همچنین هالیوود به عطش تاریخی مردم برای قهرمانسازی آن هم از نوع تخیلی پاسخ میدهد که از دیگر سیاستهاست. این مدرس دانشگاه میافزاید: کسانی که این نوع نگاه را طراحی میکنند دنیا را بر اساس همین سیاستها پیش میبرند و هیچکدام از این کارها تصادفی و بدون برنامه نیست و تولید فیلمهای اینچنینی در هالیوود براساس جریان مدیریت شده جامعی در حال رخ دادن است که آنها اهداف خود را ریلگذاری کرده و قطار سیاسیشان را بر آن حرکت میدهند و در این مسیر در ایستگاههای متعددی توقف میکنند و مسافران بسیاری را سوار و پیاده میکنند.
غرب بدنبال عرفی کردن مفاهیم مقدس
وی یادآور میشود: حتماً پرداختن هالیوود به قهرمان و قهرمانپروری بینسبت به این هدفگذاری پلید نیست که منتظران منجی واقعی را اغفال کنند و با نشان دادن انسانهای مافوق که البته بسیاری از آنها هم انسانهای خوب و جذابی نیستند مخاطب را گمراه کنند، ولی نباید فراموش کنیم که نمیتوان همه خواستههای خود را از این قهرمانان طلب کنیم و آرزو و رؤیاهایمان را با آنها سهیم شویم یا در آنها جستوجو کنیم چرا که آنها با کوچکترین حواشی به محاق میروند و افول میکنند. حجتالاسلام سرلک گفت: بنابراین نمیتوان داستان و درامهایی را با این سبک و سیاق از اهداف سیاسی جدا دانست. درواقع هدف دیگر هالیوود تقلیل دادن مفهوم منجی به انسانهای غربی است مانند نگاه به دین که دین باید عرفی و قابل دستکاری باشد. آنها این انحراف و تغییر نگاه را در مورد منجی هم بکار بردند و قداست را از منجی گرفتند و آن را به یک انسان معمولی و زمینی تقلیل دادند که از جنس انقیاد و تبعیت باشد و معرفت عمومی را دستخوش تغییر کرده و به بیانی دیگر آن را دستکاری کردند.
ظرفیتهای دستنخورده سینمای ایران در تولیدات منجی محور
این مدرس دانشگاه در ادامه به ظرفیتهای سینمای ایران در تولید فیلمهای موعودگرایانه و با مفهوم انتظار اشاره میکند و میگوید: از جهت بنیه معرفتی باید گفت دغدغه بسیاری از سینماگران خیلی کوچکتر از مسائل آخرالزمانی است و کم هستند کسانی که به مسائلی بپردازند که فراتاریخی باشد. این جنس نگاه را در معدود سینماگران میبینیم چه در جایگاه منتقد و چه در جایگاه فیلمساز و فیلمهایی که چنین اشارات و نشانههایی در آن باشد اندک است. البته فیلمهایی هم بوده که در آن چنین نشانههایی همچون صاعقه دیده شده ولی خط اصلی داستان نبوده است. نباید فراموش کنیم که سینمای ایران سینمایی است که پس از شکلگیری انقلاب اسلامی بار مسؤولیت بزرگی به دوش دارد. سینما زبان حقیقت و هنر تسلط به افکار مخاطب است و نمیتوان آن را در گلخانه شعار «هنر برای هنر» حبس کرد، لذا سینما باید خودش را به این مسؤولیت بزرگ تاریخی نزدیکتر کند. البته نباید فراموش کنیم فیلمسازان نجیب و فهمیدهای علیرغم سختی این حوزه به آن نزدیک شدند، اما برداشت من از کلیت سینما این است که حرکت جدی صورت نگرفته است. وی تأکید میکند: نمونه کامل این مسأله در دهه فجر و برپایی جشنواره فیلم فجر است که منصفانه قضاوت کنیم، ارتباطی با فجر و دغدغههای جنگ ندارد و بوی انقلاب نمیدهد، سینما باید به این مسؤولیت نزدیک شود تا جامعه ایمانی یک پشتوانه محکم و خاطرجمعی از این سینما داشته باشد و به یک تعامل همدلانه با مردم برسد.
منبع:صباآنلاین