دکتر مصطفی جلالی فخر، منتقد برجسته سینمای ایران عقیده دارد مهم ترین دلیل این اتفاقات عجیب و نامتعارف در استقبال گسترده از فیلم های سخیف کمدی: جو روحی روانی حاکم بر جامعه است.
به گزارش سینماسینما او می گوید: فشارهای اقتصادی، شیوع بیکاری، کاهش امید به زندگی، نگرانی ها و اضطراب هایی که مردم مدام با آن روبه رو هستند به گسترش خشم و پرخاشگری در جامعه و افزایش افسردگی منجر شده و مردم در یک فرافکنی عمومی به فیلم های کمدی اینچنینی روی می آورند.
از نظر دکتر جلالی مردم به سالن نمی روند که فیلم ببینند آنها به سالن های تاریک می روند تا خود را نبینند: « اتفاق مشابهی که در سینمای هند افتاده است اما این وضعی که در کشورمان در مورد فیلم های کمدی رخ داده نوع بیشعورتر آن است. باور کردنی نیست که مردمی با این پیشینه فرهنگی و تمدن اجتماعی به حدی چنین سخیف سقوط کرده باشند که فیلم های نظیر هزار پا، تگزاس، دشمن زن، اکسیدان، به وقت خماری، خالتور، آینه بغل، گشت ارشاد ۲، نهنگ عنبر و ده ها مورد اینچنینی به آثار پرفروش سینمای ایران بدل شود. البته من تهیه کنندگان و سازندگان این فیلم ها را شماتت نمی کنم شاید اگر من هم جای آنها بودم ترجیح می دادم از آب گل آلود افسردگی، اضطراب و ناامیدی جامعه ماهی خود را بگیرم. »
ریشه اصلی این فاجعه فرهنگی به عقیده این منتقد را باید در عوامل کلانی جستجو کرد که مسبب بروز چنین شرایطی شده است.
جلالی فخر در میانه صحبت خود به نکته قابل تاملی اشاره می کند: « به یاد داشته باشیم که در دوران جنگ، اقتصاد کوپنی و اجاره نشینی مردم آنقدر امیدوار و باشعور بودند که کمدی های محبوب شان در حد اجاره نشین های مهرجویی بود. کار به کجا رسیده که حالا فیلم هایی که سوای محتوایی پوشالی حتی سرو ته داستانی هم ندارند با فروش میلیاردی مواجه می شوند. »
به جرات می توان گفت که اگر یک گروه تحقیقاتی درباره علت چنین رویکردی نظر سنجی گسترده و آنالیز علمی داده ها را پی بگیرند به نتایج خیره کننده و چه بسا موثری درباره آسیب های اجتماعی فعلی برسند نکته ای که جلالی بر آن تاکید دارد و می گوید: «انتظار درست ما از سینما به عنوان ابزار فرهنگی این است که به غنای اندیشه مخاطب کمک کند و او را به فکر وا دارد، اما چرا فیلم هایی را می بینند که دقیقا بر عکس چنین انتظاری است دلیلش این است که مردم ما دچار خستگی فکر شده اند مغزشان مدام در معرض افکار منفی است.»
به نظر می رسد امروزه روز مردم به سینما می روند که بهانه ای برای دو ساعت فکر نکردن داشته باشند برای همین از نظر جلالی هر چه فیلم تهی تر باشد برای مردم مناسب تر است.
اما این منتقد به ژانر جدیدی که در سینمای ایران شکل گرفته اشاره می کند: «می توان نام این ژانر جدید را جفنگیسم گذاشت که تنها هدف آن بی هدفی است. یعنی فیلم های جفنگی ساخته می شود که مخاطب را از هرگونه فکری آزاد کند. تهیه کنندگان سینمای ایران که معمولا هوش فرصت طلبانه بالایی دارند شرایط فعلی جامعه را فهمیده اند و می کوشند از این بازار مکاره تا می توانند پول دربیاورند و فیلم هایی بسازند که حتی نام شان هم برای تشخیص سر و شکل و درونمایه شان کافی است.