سینماسینما، پریسا الیاسی
ما به واسطهی زندگی در تاریخ و جغرافیایی خاص، شرایط خاصی از زیستن را تجربه میکنیم که بعید است نظیرش در جای دیگری از کرهی زمین وجود داشتهباشد!
جامعهی ما جامعهای پر از تضاد و تناقض است. حتی اگر چشم بر روی سطح کلان اجتماع ببندیم، در اجتماع کوچکی مانند خانواده هم تضاد و تناقض زیادی به چشم میخورد.
این جمع اضداد، آنجایی ترسناک و نگرانکننده میشود که توان همزیستی مسالمتآمیزش را از دست میدهد. چیزی که به وفور شاهدش هستیم و فیلم «دینامیت» دقیقا دست روی همین سوژه گذاشتهاست.
«دینامیت» با اسبابکشی محمدحسین و هادی، دو طلبهی جوان به آپارتمانی در شمال تهران شروع میشود که همسایهشان، دو دختر جوان و به اصطلاح امروزی هستند و بساط پارتی و مهمانی در خانهشان همیشه به راه است.
داستان، فراز و فرود آنچنانی ندارد و کل فیلم حول محور کلکل و بگومگو بین محمدحسین و هادی با زیبا و ساناز میچرخد که البته در هردو طرف جبهه، یک شخصیت صلحطلب وجود دارد تا طرفین دعوا را وادار به کظمغیظ و یا به عبارت دیگر، بیخیال شدن؛ کند!
پژمان جمشیدی و احمد مهرانفر در نقش دو طلبهی جوان، مثل همیشه خوب هستند و کفهی سنگین بازی را نسبت به گروه دختران، نازنین بیاتی و زیبا کرمعلی، به خودشان اختصاص دادهاند و بیشتر بار طنز فیلم را به دوش میکشند.
محسن کیایی در نقش همسایهی سوم، آن محسن کیایی همیشگی نیست و این نه به توان بازیگری او که به پرداخت شخصیت در فیلمنامه برمیگردد.
«دینامیت» اگرچه دست روی موضوع مهم و معضل جدی جامعه گذاشته اما صرفا در حد یک کار کمدی باقی مانده و حرف زیادی برای گفتن ندارد. با اینحال نمیتوان از یک نکتهی بسیار مهم گذشت؛ اینکه فیلم به قواعد خودش برای ایجاد موقعیتهای طنز پایبند است و برای خنداندن مخاطب، دست به هرکاری نمیزند.
«دینامیت» را به نوعی میتوان پرچمدار اکران در سینما در دوران کرونا دانست که اتفاقا با استقبال مخاطبان روبهرو شد و هنوز هم در دوران رونق دوبارهی سینما و در آخرین روزهای اکرانش، در صدر لیست پرفروشها قرار دارد. این موضوع نشان میدهد که مخاطبان فیلم و سینما تا چه اندازه به فیلمهای کمدی روی خوش نشان میدهند و چهقدر سینمای ما در این ژانر، تهیدست است. حالا مخاطبان سینما، بعد از نزدیک به دو سال خانهنشینی و تحمل بیماری و از دست دادن عزیزان و احاطه شدن توسط انواع و اقسام خبرهای بد، بیش از هر زمانی نیاز به خندیدن دارند.